پایگاه خبری تئاتر: برگزاری کارگاههای کوتاه مدت آموزشی تئاتر میتوانند بسیار موثر باشند؛ اما برای موثر بودن این کارگاهها یک شرط وجود دارد و آن این که کارگاههای کوتاه مدت بیش از اینکه برای افراد آماتور طرحریزی شوند باید برای افراد حرفهای در نظر گرفته شده و بنا به نیاز علمی ایشان برنامهریزی شوند؛ منظور از افراد حرفهای، کسانی هستند که از پیش در زمینههای مورد نظر دارای تجربیاتی بوده و فعالیتهایی انجام دادهاند و با حضور در این کارگاهها سعی میکنند، اطلاعات خود را بهروز کنند، پاسخی برای سئوالاتشان بیابند و یا اینکه اشکالات خود را مورد بازبینی قرار دهند. بنابراین از نظر من، کارگاههای کوتاه مدت میتوانند فقط برای افرادی که دارای تجربه هستند مفید و موثر باشند.
برای تاثیر بیشتر کارگاههای کوتاه مدت، حتماً باید طراحی این کارگاهها از سوی برگزارکنندگان آن مورد نیازسنجی و مخاطبسنجی قرار بگیرد؛ یعنی باید نخست مشخص شود که چه کسانی مخاطبان واقعی این کارگاهها میتوانند باشند و بعد اینکه این مخاطبان چه نیازهایی دارند. در مرحلهی بعد محتوای این کارگاهها متناسب با مخاطبان و نیازهای ایشان طراحی شوند. در کنار این دو مهم، استفاده از وسایل کمک آموزشی، تسلط کامل مدرس کارگاه به موضوعی که تدریس میکند، اشتیاق و مشارکت آگاهانهی افراد شرکتکننده در کارگاه نیز به عنوان ضرورتهای فرعیتر میتواند مطرح شود.
من تاکنون کارگاههای آموزشی مختلفی در زمینهی نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی برگزار کردهام که مخاطبان اغلب این کارگاهها دارای تخصص و تجربیات عملی بودند. ازاین رو برگزاری این کارگاهها برای افراد شرکتکننده فرصتی پدید آورده بود تا مسائل و مشکلات عملی خود را مطرح کنند. در ادامه ی این بحث، برای بررسی موشکافانهتر آسیبشناسی کارگاههای آموزشی تئاتر به بررسی یکی از تجربیات خود میپردازم.
در سال 1391 در حاشیه نوزدهمین جشنوارۀ تئاتر کودک و نوجوان همدان کارگاهی عنوان «اقتباس و دراماتورژی در تئاتر کودک و نوجوان» برگزار شد که مسئولیت تدریس آن به عهده بنده بود. متأسفانه چون همه ی دستاندرکاران و فعالان حرفهای تئاتر درگیر جشنواره بودند، فقط نوجوانان علاقهمند به تئاتر در این کارگاه شرکت کردند و این مسأله در حالی اتفاق افتاد که از قبل محتوای کارگاه برای افراد حرفهای برنامهریزی شده بود. به عنوان مدرس این ورکشاپ، از نتیجهی آن رضایت نداشتم چون بخش عمدهای از وقت این کارگاه صرف آموزش مفاهیم اولیه برای نوجوانان شرکتکننده شد و این در حالی است که در یک کارگاه آموزشی کوتاه مدت - چنانکه از عنوان چنین کارگاههایی هم پیداست- فرصت کمی برای ارائه تجربیات وجود دارد و نمیتوان این مدت محدود را به ارائه تعریف مفاهیمی مانند قصه، پرسوناژ، زمان و مکان و تأثیر اینها بر نمایش اختصاص داد. بنابراین کارگاه آموزشی جای برگزاری کلاسهای پایه برای بیان مفاهیم اولیه نیست مگر اینکه از پیش یک کارگاه برای مدت و دفعات بیشتری برنامهریزی شده باشد و مدرس این فرصت را داشته باشد که چند جلسه را صرف آموزش مفاهیم اولیه کند و در ادامه هم به آموزش کارگاهی بپردازد.
اصولاً در جشنوارههایی که در شهرستانها برگزار میشود افراد حرفهای کمتر تمایل پیدا میکنند در کارگاههای آموزشی شرکت کنند چون اغلب این حرفهایها از شهرهای دور آمدهاند که یا نمایشها را ببینند و یا به اجرای نمایش خودشان بپردازند و فرصتی برای حضور در کارگاهها ندارند اما در کلان شهری مثل تهران که حوزهی مخاطبان وسیعتری دارد با برگزاری همان کارگاهها، افراد متخصص بیشتری در آنها حضور پیدا میکنند. به همین دلیل به برگزارکنندگان جشنوارهی تئاتر کودک و نوجوان همدان پیشنهاد دادهایم اگر میخواهند در حاشیه جشنوارهی امسال کارگاه آموزشی برگزار کنند، گروه مخاطبان را تغییر دهند و این کارگاهها را به جای نوجوانان برای اولیای کودکان و نوجوانان برگزار کنند.
متأسفانه بخش عمدهای از افرادی که در تئاتر کودک و نوجوان فعالیت میکنند یا دانش آکادمیک ندارند و کار تئاتر را به صورت آکادمیک و سیستماتیک دنبال نکردهاند یا اینکه تحصیلکردههای رشتههای دیگر هستند و متأسفانه به همین دلیل در حوزهی نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان ما با مشکل بسیار جدی مواجه هستیم. من در سمیناری که چندی پیش توسط مرکز تخصصی تئاتر کودک و نوجوان(مرکز ملی استیژ ایران) در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد، مقالهای را ارائه کردم که به همین معضل میپرداخت و در این مقاله با طرح این که نمایشنامهنویسهای ما نیازمند بازآموزی هستند، دو پیشنهاد برای ارتقاء سطح نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان ارائه دادم: یکی اینکه برای فعالان این حوزه که کارگاه جشنوارهی همدان هم از آن جمله است، کارگاههای نمایشنامهنویسی و دراماتورژی برگزار شود و دیگری هم استفادهی این گروهها و افراد از دراماتورژ است یعنی کسی به عنوان مشاور دراماتیک ضعفهای نمایشنامهها را برای این گروهها برطرف کند. قطعاً در آغاز، هر دو این پیشنهادها با مشکلات و مقاومتهایی از سوی این گروها روبرو خواهد شد که برای کمک به ارتقاء سطح تئاتر نیازمند فرهنگسازی است. البته تمامی موارد گفته شده به نوعی میتواند شامل تئاتر بزرگسال هم بشود با این تفاوت که در تئاتر بزرگسال به دلایلی ضعف ما کمتر است. چراکه تالار نمایشی بیشتری داریم، افراد باتجربهتری در آن فعال هستند، حوزهی فعالیت متنوعتر است و سرمایهگذاری و درآمدزایی در آن بیشتر است؛ در نتیجه مشکلات کمتر است.
بهرام جلاییپور
مدرس دانشگاه