پایگاه خبری تئاتر: این هنرمند تئاتر به ارزیابی وضعیت تئاتر درسالهای اخیر پرداخت و تاکید کرد دیگر اتاق فکر در تئاتر جواب نمیدهد بلکه نیازمند اتاق بحران هستیم!
کیانی با اشاره رونق تئاتر در دوره اصلاحات یادآور شد: فراموش نکنیم 15 سال پیش در این مملکت نمایشهایی اجرا میشد که امروزه غیرقابل اجرا است. باید دید چرا به این سمت رفتیم؟! چرا به جای گشایش به سمت انسداد اندیشه رفتیم؟! در این میان به سمت سانسور ناخواسته میرویم، یعنی مدیری که میخواهد تئاتری اجرا نشود، شرایطی فراهم میکند که آن نمایش اصلا پیشنهاد نشود!
این هنرمند با بیان اینکه تئاتر انتقادی و اجتماعی ایران به حالت اغما رفته اظهار تأسف کرد: هنرمندانی که این گونه آثار را خلق میکردند حتی دیگر امکان ارائه پیشنهاد اثر خود را ندارند و این همان مطلبی است که دکتر رفیعی به درستی به آن اشاره دارد؛ سانسور اقتصادی. و بنده به آن میگویم سانسور همه جانبه و پنهانی یعنی علنا و عملا جلوی نمایشنامه و نمایش شما را نمیگیرند بلکه زمینههایی را فراهم میکنند که اصلا ایده نگارش در ذهن شما شکل نگیرد و به وجود نیاید.
کیانی تأکید کرد: اصلا معتقد نیستم که در دوره گذار هستیم چرا که دوره گذار با تحول، جریان سازی و نوسانهای هنری همراه است. دوره گذار که سراشیبی و سقوط نیست! بلکه حرکت به سمت جلو است و برای این امر باید توانایی گذر از گردنههای دشوار وجود داشته باشد، اما در حال حاضر تئاتر ما چنین وضعیتی ندارد.تئاتر ما میان مایه و کم خاصیت شده،دوره نزول و سراشیبی را طی میکند نه دوره گذار و سربالایی را.
نویسنده و کارگردان «مضحکه شبیه قتل» تئاتر را همچون کودکی ناخواسته و زیادی توصیف کرد که روی دست مسئولان مانده و هیچ کس حاضر نیست مسئولیت نگهداریاش را بپذیرد.اگر هم قیوممیتی هست فقط به خاطر سخت جانی اهالی تئاتر و گاها پوزیشین فرهنگی تئاتر است چراکه به هر حال تئاتر هنر فرهیختگان است.
او با تشریح وضعیت تئاتر در سالهای اخیر یادآور شد: ارزیابی وضعیت تئاتر در سه چهار سال اخیر هیچ نوید خوبی نمیدهد چرا که در این نه تنها نتوانستیم امکانات خوبی برای تئاتر فراهم کنیم بلکه سالنهای نمایش در اختیار پولسازی قرار گرفتند نه فرهنگسازی.
این مدرس تئاتر اضافه کرد: تصمیمات تصمیم سازان تئاتر همیشه به گونهای بوده که این هنر از کمترین امکانات بهرهمند بوده و در اقلیت محض قرار داشته است.
او با ابراز تأسف جدی از وضعیت اقتصادی تئاتر ایران در سالهای گذشته خاطرنشان کرد: تئاتر در این سالها در حداقل توجه بوده است و چشمانداز روشنی برای آن ترسیم نشده است. وقتی نهادهای دولتی و شهری کمکی را که وظیفه ذاتیشان است انجام نمیدهند، مدیران سالنها که اتفاقا نوعی وابستگی نهادی و دولتی هم دارند، به هنرمندان توصیه میکنند که آثارشان حتی الامکان دارای شرایط خندهدار باشد. شرایط که تئاتر بی دردسر و بیخاصیت و خنده دار میخواهد.
کیانی با تفکیک تئاتر خندهدار از تئاتر کمدی تصریح کرد: کمدی ژانر دیرپا، ارجمند و بزرگی در دنیای ادبیات نمایشی است و کمدی نویسان بزرگ اهمیتی همپای تراژدینویسان بزرگ دارند. بنابراین اطلاق نام کمدی به برخی از این آثار، جفایی بزرگ به این ژانر است چرا که این آثار تئاترهای عامه فهم، سرگرمکننده، پولساز ، بیخطر و بیدردسر هستند و مدام این جنس کارها از سوی مدیران تشویق به اجرا میشوند.
این کارگردان تئاتر اضافه کرد: ظاهرا بهانه مدیران برای تشویق این آثار، نبود بودجه لازم و کافی در تئاتر است، یعنی هنرمند تئاتر باید دستش در جیب خودش باشد، از دولت پول نگیرد و حتی قسمتی از هزینههای سالن تئاتر را هم تامین کند؛قانون نا نوشتهای که دو سه سال است با تقلیل اعتبارات مصوب و حذف بودجه های ابلاغی تئاتر شرایط سخت و دشواری را برای هنرمندان تئاتر رقم زده است.
رئیس هیأت مدیره کانون کارگردانان خانه تئاتر یادآور شد: زمانی که به بودجه مصوب تئاتر، «یارانه» اطلاق شد، این خطر را احساس کردیم و از طرف "خانه تئاتر" هم هشدار دادیم اما متأسفانه این روند ادامه پیدا کرد تا جایی که امسال بودجه تئاتر حدود 11 میلیارد است که سه میلیارد آن به تعهدات سالهای گذشته برمیگردد. بودجهای که باید حداقل دو جشنواره بینالمللی، فعالیتهای آموزشی و پژوهشی، اجرای نمایشها و سایر هزینههای تئاتر کشور را پوشش بدهد. در حالیکه در وضعیت نابسامان فعلی، بودجه مناسب و پیشرفت دهنده برای تئاتر ما حداقل 100 میلیارد تومان است.تنها با تصویب یک چنین بودجهای میتوان چشمانداز امیدوار کنندهای برای تئاتر متصور شد و اندکی به آینده آن دلخوش بود.
کیانی اضافه کرد: نمیدانم مدیران فعلی با این هشت میلیارد بودجه چه میخواهند بکنند. آیا قرار است همچنان به سمت تئاتر ناقصالخلقهای به نام تئاتر خصوصی پیش برویم؟ موجودی که نه زمینه به وجود آمدنش فراهم بود و نه زمینه رشدش فراهم است. تئاتر خصوصی زمانی به وجود میآید که تئاتر توسط امکانات دولتی اشباع شده باشد و دیگر جایی برای کمک دولت نمانده باشد.به عبارتی دولت بیشتر نقایص و کاستیها را برطرف کرده باشد.آیا دولت فعلی و دولتهای پیشین برای تئاتر چنین اقداماتی کردهاند که حالا راه خصوصی شدن آن را نشانمان میدهند؟!
این هنرمند افزود: مجموعه این شرایط، بهانهای شده در دست مدیران سالنها که هنرمندان را به سمت تئاتر خندهدار سوق بدهند.این نوع تئاتر، شاید از نظر درآمدزایی برای عدهای مناسب باشد اما در نهایت نه تنها به نفع جریان غایی تئاتر نیست، بلکه به شدت آسیبزننده هم هست.
کیانی گفت: در این دو سه ساله وضعیت ادبیات نمایشی به شدت دگرگون و مضمحل شده است! اقتصاد ناکارامد تئاتر و شرایط خصوصی سازی به کل پیکره این هنر ضربه زده است و ادبیات نمایشی را به سوی یک بحران جدی پیش برده است.ادبیات در بحران بهترین توصیف وضعیت نمایشنامه نویسی امروز ماست.
نویسنده و کارگردان «تکیه ملت» و «همسایه آقا» افزود: لازمه گذر از این شرایط، در وهله اول، ضرورت شناخت وجود هنری به نام تئاتر از سوی کسانی است که خواسته و ناخواسته متولی این هنر شده اند.
او با یادآوری دیالوگ مشهور نمایشنامه «هملت» مبنی بر «بودن یا نبودن» ادامه داد: در حال حاضر بودن یا نبودن تئاتر، مهمترین مسئله است. اگر میخواهند تئاتر باشد باید خیلی اصولی و کارشناسانه به آن توجه کنند.اگر هم نمیخواهند رسمی و علنی اعلام کنند.باور کنید اگر مسئولین چنین کنند هم صادقانه رفتار کردهاند هم از آب از آب تکان نخواهد خورد.
در عوض تکلیف چند ده هزار اهالی تئاتر روشن خواهد شد اما در حال حاضر خواستن یا نخواستن تئاتر یک پرسش معلق است که به آن جوابی داده نمیشود و این بسیار باعث تاسف است که ما هنوز بنیادیترین پرسشی که باید مدتها پیش به آن جوب میدادیم را مطرح می کنیم و جوابی نمیگیریم.
نویسنده و کارگردان«رژیسورها نمیمیرند» اظهار تأسف کرد: هنوز این گرسنگی روحی نسبت به هنر و بویژه تئاتر در مدیران و مسئولان فرهنگی نیست و وقتی نیست، به دنبال رفع این گرسنگی هم نیستند بلکه راهکارها و طرحهای کلی را مطرح میکنند. طرحهایی که سالهاست با گویشهایی متفاوت می شنویم و انچه در میان تمام این گویشها مشترک است،الویت ندادن به تئاتر به عنوان یک ضرورت مهم حیات انسان عصر جدید است.
کیانی مدیران فرهنگی جدید را انسانهایی ظاهرا دلسوز توصیف کرد اما در عین حال گفت: باید دید راهکار عملی و کاربردی این مدیران چیست؟ اگر آنها نیز راهکارهای مدیران پیشین را داشته باشند که در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
نویسنده و کارگردان «بیداریخانه نسوان» بار دیگر اهمیت شرایط اقتصادی تئاتر را یادآور شد و خاطر نشان کرد: در این وضعیت هیچ خردهای به هنرمندانی که به بازتولید آثار موفق گذشته خود میپردازند، نمیگیرم، چرا که هنرمند از تنها وسیله موجود خود برای درآمدزایی استفاده میکند و حرجی بر او نیست چرا که مسئولان فرهنگی هیچ بستری برای درآمدزایی هنرمندان فراهم نکردهاند. آیا هنرمندان از بیمههای لازم و کافی برخوردارند؟ آیا با توجه به نداشتن شغل ثابت فکری برای رفع نگرانیهای متعدد اقتصادی آنها شده است؟ آیا هنرمندی که گاها برای اجرای یک اثر دو سه سال زحمت می کشد از جنبه شرایط اقتصادی تامین شده است؟ آنچه در تمام این سالها از کمترین میزان اهمیت برخوردار بوده ، سامان دهی وضعیت معیشت هنرمندان مخصوصا هنرمندان تئاتر بوده است تا جاییکه تئاتر در کنار سادهترین و پیش پا افتاده ترین مشاغل جامعه هم قرار نگرفته و به عنوان یک شغل محسوب نمیشود.
این مدرس تئاتر با تأکید بر نقش مهم اقتصاد در جامعه و زندگی مدرن افزود: اقتصاد اساس جامعه و زندگی مدرن است. اقتصاد سالم است که میتواند دیگر پدیدههای جامعه را هم سامان دهی کند اما نمیتوان از هنرمندی که در بدترین شرایط اقتصادی زندگی میکند، انتظار خلق آثار درخشان را داشت.پس اشکال در کار تصمیم گیری و برنامه ریزی مسئولان است که هنرمند را به ورطه تکرار و درامدزایی صرف می اندازند.
او با تأکید بر لزوم کارشناسی اساسی برای حل مشکلات تئاتر خاطر نشان کرد: در حال حاضر اتاق فکر هم جواب نمیدهد بلکه نیازمند اتاق بحران هستیم چرا که تئاتر ما دچار بحران های جدی است و باید برای آن فکری عاجل کرد. سالهاست شبیه توفانی که روز 12 خرداد تهران را در هم پیچید تئاتر ما را به هم می پیچند اما ظاهرا کسی آن را نمی بیند.
کیانی در عین حال اظهار تأسف کرد: حس بسیار ناخوشایند هنرمندان این است که حرفهای ما شنیده نمیشود. اگر خبری از اختلاسی درز پیدا کند همه گوشها تیز میشود. گویی امروزه جامعه و مدیران ما در پی مچگیری هستند.ظاهرا این اخبار انواع و اقسام سو مدیرتها و افشاگریها که از آن به عنوان فاجعه یاد میشود برای مخاطبان رسانهها جذابترند و این در حالی است که فاجعه و بحران اصلی جای دیگری رخ میدهد؛ جایی در درون فرهنگ ما.فرهنگ گفتاری رفتاری و اندیشگی ما در بحران به سر میبرد و آنچه میتواند این بحران را بخوبی نشانمان بدهد و هشدار دهی کند، هنر تئاتر است.
او با اظهار تأسف از پایین آمدن سطح فرهنگی جامعه گفت: چرا اینقدر سطح فرهنگی جامعه ما نازل شده که تنها شرایط دشوار اقتصادی و تورم و خالی شدن جیب مردم را فاجعه میدانیم و هیچ توجهی نداریم که بحران و سقوط واقعی در کجا دارد رخ میدهد! شرایط تئاتر ما به عنوان یکی از مهمترین مقولههای فرهنگی جامعه بسیار بحرانی و خاص است که باید به شکلی ویژه به آن پرداخته شود.
کیانی درباره کم توجهی وزیر ارشاد نسبت به تئاتر و این نکته که وزیر تاکنون کمترین اظهار نظرها را نسبت به این هنر داشته است، گفت: باید آسیبشناسی کنیم که چرا مدیران فرهنگی ما در سطح وزارت شناختی از تئاتر ندارند.یا اگر دارند چرا از بیان آن ابا میکنند؟ آیا این اشکال از جناب وزیر است یا هنرمندان تئاتر که نتوانستهاند هنر خود را بشناسانند؟ همین عدم شناسایی یکی از دلایلی است که باعث بیتوجهی و بینیازی از یک مقوم فرهنگی مهم همچون تئاتر میشود.
این هنرمند تئاتر در ادامه این گفتوگو در پاسخ به این پرسش که چه برنامهای برای اجرای نمایش تازه دارد به ایسنا گفت: در شرایطی که تئاتر ما تنها به سمت درآمدزایی و تأمین معاش هنرمند پیش میرود، صحبت از تئاتر فرهنگی و نخبهگرا محلی از اعراب ندارد.
او تاکید کرد: بنده هیچ وجه قصد مطرح کردن خودم و شخصی کردن مسئله را ندارم اما کسانی مانند من شخصا برای پیدا کردن سالن دچار مشکل هستیم. چرا که مدیر تئاتر سابقه ما را در نظر میگیرد و میگوید با توجه به شرایط موجود، آثار ما با تعریفی که برای تئاتر درآمدزا و تجاری شده ،ناهمخوان هستند. در حالی که این روزها مدیران در پی اجرای آثاری با حداقل پرسوناژ هستند که تا حد امکان از چهرههای پولساز هم استفاده کرده باشند. آنها تئاتر بیدردسر، بیمسئله و حتیالامکان خندهدار میخواهند. چون مدیران هم به درصد درآمد خودشان از فروش نمایشها فکر میکنند. پس ریسک این را نمی کنندکه به اثری انتقادی اجتمعاعی و یا تئاتر به مفهوم نخبه گرای آن اجرا بدهند.
کیانی که سال گذشته نمایش «در شورهزار» را در تماشاخانه ایرانشهر اجرا کرد، یادآور شد: اختصاص سالن برای اجرای این نمایش برایم تعجب آور بود. در واقع مدیر ایرانشهر ریسک کرد و من به ایشان حق میدهم دیگر این ریسک را تکرار نکند. بحث پیچیدهای نیست بلکه حساب سادهاش این است که این گونه آثار کمتر از سوی مخاطب عام پذیرفته میشود. پس چرا مدیر سالن بیاید به 100تماشاگر فرهیخته فرصتی برای دیدن نمایش بدهد در حالی که میتواند سالن را به نمایشی بدهد که 200 تماشاگر معمول داشته باشد و دردسری هم به هیچ لحاظ برای او و موقعیتش ایجاد نکند.
او در عین حال متذکر شد: البته این شرایط اصلا خوب نیست. باید نگاه مدیران تغییر کند یا امکانات بهبود یابد. امروزه مجموعه تئاتر ما در انقیاد تئاتر تجاری یا بهتر است بگویم تجارت در تئاتر قرار گرفته که یکه تازی میکند که امیدوارم این زنگ خطری باشد برای مدیران که بدانند بخشی از این سمت و سوی ناخوشایند که تئاتر در پیش گرفته نتیجه تصمیمات آنها هم هست.
نویسنده و کارگردان «مشروطه بانو» در ادامه سخنانش با اشاره به نقشی که همه هنرمندان و مدیران در آینده تئاتر دارند، توضیح داد: فرد فرد اهالی تئاتر بویژه کسانی که تصمیماتشان در آینده و کلیت این رشته مؤثر است باید بدانند که مسئول شرایط موجود و آینده تئاتر خواهند بود. هیچ مدیری حتی در پایینترین سطح نباید خود را از سرنوشت تئاتر جدا بداند، چرا که همه تصمیمات و نظرات ما بازتاب دقیق خود را دارد. تئاتر متعلق به همه است و متعلق به یک فرد یا جریان خاص فکری یا تجاری نیست. اگر همه ما متوجه این موضوع باشیم تصمیمات درستتری خواهیم گرفت و راه درست تری را انتخاب خواهیم کرد.
حسین کیانی در پایان گفتگو با بیان اینکه انتقاد صرف از یکدیگر راه به جایی نمیبرد،خاطرنشان کرد: همه خود را باید در سرنوشت تئاتر سهیم بدانیم و فراموش نکنیم که آیندگان درباره ما بدون چشمپوشی و اغماض داوری میکنند. اگر این حس مسئولیت جمعی بوجود نیاید، در آینده نزدیک چیزی به نام تئاتر نخواهیم داشت و فقط یکسری نمایشهایی خواهیم داشت که صرفا جهت سرگرمی عوامالناس اجرا میشود و این فاجعه بزرگی است که امدنش سرنوشت ماست اگر ضرورتهای بودن یا نبودن تئاتر را بدرستی نشناسیم و به این بیراهه که میرویم، اصرار بورزیم.
منبع: خبرگزاری ایسنا