پایگاه خبری تئاتر: امیرعباس ربیعی کارگردان "لباس شخصی" در نشست خبری این فیلم در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر بیان کرد: سه سال پروسه تحقیقات و سه ماه نیز پروسه پستولید این اثر طول کشیده است.
وی در پاسخ به سئوالاتی که از علت حذف شدن سکانسهایی از فیلم پرسیده شد، پاسخ داد: حدود سه سکانس از فیلم حذف شده و نمیتوانم دلایلش را توضیح دهم. حدود ۵، ۶ دیالوگ هم حذف شد. فشار و اصراری وجود داشت و در نهایت آنها را حذف کردیم. البته از داخل فشار بود و نه از بیرون و سازمان اوج. باید این تصمیم را میگرفتیم و خودم هم راضی هستم.
این کارگردان درباره شباهت این اثر با فیلمهایی مانند "ماجرای نیمروز" گفت: اگر واقعیتهایی در فیلم ما هست دلیل نمیشود که آن را شبیه ماجرای نیمروز بدانیم و نکته دیگر این است که از لحاظ فیلمبرداری متفاوت از آن است.
او با اشاره به اینکه "ژانر مورد علاقهام سیاسی است"، گفت: آقای حاتمیکیا دیر به پروژه معرفی شدند و در بازنویسی فیلمنامه کمک کردند و در کارگردانی بیشتر مشورت دادند.
ربیعی درباره انتخاب بازیگران فیلم هم توضیح داد: به دلیل موضوع و پیچیدگی فیلم، تصمیم گرفتم بازیگرانی انتخاب کنم که مخاطب پیشزمینه فکری نداشته باشد و ترجیح دادم اگر هزینهای دارم برای ساخت فیلم بگذارم تا دستمزد بازیگران.
این کارگردان اضافه کرد: فیلم از اینکه که هست کوتاهتر نمیشود البته شاید بلندتر شود. البته که من دلم میخواهد فیلم کامل پخش شود.
ربیعی در بخشی از نشست به منابعی که برای ساخت این فیلم استفاده کرده، اشاره کرد و گفت: قصه شبکه مخفی توده مرا خیلی جذب کرد. در جریان تحقیقات با خسرو یعنی مهدی پرتوی که الان زنده است صحبت کردم. نزدیک به ۵ هزار صفحه بازجویی خواندم و کتابها و فیلمهای دادگاههای مختلفی را خواندم و سعی کردم از آنها استفاده کنم.
توماج دانش بهزادی بازیگر این اثر نیز در بخشی از صحبتهای خود بیان کرد: متخصصین بازیگری تئاتریها هستند و امیدوارم این موضوع بیشتر باب شود و هر چه بیشتر اتفاق بیفتد به نفع سینما است.
مهدی نصرتی بازیگر این فیلم در پاسخ به سئوالاتی که به شباهت بازیاش به نوید محمدزاده اشاره داشت، گفت: من هیچ قصد و تعمدی ندارم برای شبیه بازیگری شدن. جزئیاتی در این نقش وجود داشت و به این بازی رسیدم و کاش مقداری صبور باشیم تا بقیه بازیهایم را هم ببینیم.
حبیبالله والینژاد تهیهکننده اثر در صحبت های خود بیان کرد: نزدیک شدن به واقعیت قصه ما، را با مجموعه پرغصه دیگری مواجه میکند. ما در ابتدای کار وقتی تدوین انجام شد آن را به دوستانی نشان دادیم تا نکات مبهم حل شود. کسی به ما فشار نیاورد و برخی سکانسها را قبل از اینکه کسی بگوید حذف کردیم. در واقع ما با گفتمان بخشهایی را حذف کردیم قبل اینکه کار ارائه شود.
در بخش دیگری از نشست، بیانیهای توسط این تهیهکننده خوانده شد که در آن درباره شهادت سردار سلیمانی و سقوط هواپیمای اوکراینی گفت و در ادامه درباره فعالیتها و فیلم اولیهایی که سازمان اوج به سینما معرفی کرده، توضیحاتی داد.
در متن بیانیه حبیب والینژاد، تهیهکننده فیلم "لباس شخصی" آمده بود: «با درود و ادای احترام به مردم مهربان و داغدارِ سرزمینم و با سلام به اشکهای همچنان جاریِ غمِ از دست دادنِ جهانمردِ قهرمانِ ایرانزمین، در ترور وحشیانه سردار حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس و با درود به صبر و استقامتِ خانوادههای داغدیدی مسافرانِ پروازِ اوکراین و ادای ادب و تواضع به پیشگاهِ خانوادههایی که در مراسم تشییع شهداء در کرمان در غمِ فقدانِ عزیزانشان نشستند و نیز با احترام به مردم سیلزدۀ دیار مؤمنین، سیستان و بلوچستانِ عزیز ...
و اما چند نکته کوتاه:
1- افتخارِ معرفی و میدان دادن به هنرمندان جوان و اصطلاحاً «کار اوّلیها» از «ایستاده در غبار» شروع و تا «لباس شخصی» استمرار داشته است، این امر برای سازمان اوج نه صرفاً یک افتخارِ زودگذر و تبلیغاتی است؛ بلکه یک ضرورت و یک راهبرد جدی و کلیدی در تولیدات فیلم و سریال و مستند و انیمیشن است که البته با راهاندازی مرکز جدیدی به نام عصر، توجه و سرمایهگذاری مضاعفی بر روی جوانان خواهیم داشت.
2- نیمنگاهی به مضامین برخی آثار موجود در همین جشنوارۀ فعلی مشخص میکند، کدام آثار پشت مسئلهها و دغدغههای اصلی مردم ایستادهاند و در بازنماییِ گرفتاریها و مشکلاتِ اساسی مردم، بیتعارف و صریح ظاهر شدهاند و کدام آثار بر خلاف شعارها و ادعاهای سازندگانشان، پشت به مردم کردهاند و در باتلاقِ درونیاتِ فردیِ خود دست و پا زدهاند!
سهم دانشجویانی که ژن خوب ندارند، دانشآموزانی که شهریه مدارس لاکچری را ندارند، روستاییان و اهالی شهرهای کوچک که دسترسی قدرتمندی به امکانات ملّی ندارند، کارگرانی که صدای رسایی ندارند، کارمندانی که فرار از مالیات ندارند، و در یک کلمه شهروندان معمولی این کشور که صاحبان اصلی این کشور و انقلابند در چند درصد آثار سینمایی لحاظ شده است؟
موضوع گرانی ناگهانی بنزین، مشکلات معیشتی، بُحران موسسات مالی و اعتباری، سوءمدیریت اجرایی در مواجهه با مشکلات کشاورزان، در کجای قصهها و روایتهای سینمای فعلی ماست؟
- برگردم به «لباس شخصی»
واضح است که ما جایزه اصلیمان را هر سال از مردم و مخاطبین واقعیمان گرفتهایم و به دنبال جایزه جشنوارهها نبوده و نیستیم، ولی وقتی لباس شخصی را با معدّل و میانگین ترازِ فیلمهای حاضر در سودای سیمرغ مقایسه میکنیم، به گواه بسیاری از منتقدین و اصحاب هنر و رسانه، اگر این اثر از برخی آثار موجود بالاتر نباشد، قطعاً پایینتر هم نیست!
اما اوج و آثارش قربانیِ نگاهِ غیرحرفهایِ محافظهکار و مصلحتسنج تصمیمگیرانی میشود که حاضرند چشمشان را بر برتریهای این اثر ببندند و در زیر فشارهای بیرونی، آن را ذبح کنند.
- تمرکز لباس شخصی بر خیانت خواص و خط نفوذ است. آیا این خط با پایان دهۀ شصت به پایان رسید؟ جواب این سؤال را به وجدانهای بیدارِ و حسّاس مخاطبین میسپارم.
خدا را شکر که اوج در آثار و تولیداتش، راه حل هم میدهد و قهرمانان قصههای اوج، گَرد ناامیدی، یأس و بنبست به جامعه پُمپاژ نمیکنند. البته ما دیکتۀ نوشته شدهایم. نوشتههایی که ممکن است غلط هم داشته باشند. لیکن راه اصلاحِ کارها، گفتوگو، همدلی، رفاقت و دلسوزی است نه اینکه از مدتها قبل از جشنواره، پیجها و تریبونهای خود را به سمت یکدیگر نشانهگیری کرده و با کینه، نفرت و تهمت، بر سیمای مهربان و دردمند مردم سیلی عفونت بزنیم.
اوج، تا همیشه به احترام مردمِ این سرزمین در کنارشان و در کنار سینمای آرمانی و میهنی این دیار، تمامقد خواهد ایستاد و هیچگاه، شادی و جشنِ مردمِ داغدیده را با تحریم و سیاهنمایی به عزا مبدّل نخواهد کرد.»
آرش خوشخو منتقد حاضر در نشست در بخشی از صحبتهای خود گفت: این اثر در ادامه اتفاقاتی که در دهه ۶۰ رخ داده، ساخته شد. پرونده حزب توده بسیار پیچیده بوده و در گُود ماجرای نیمروز ساخته شده است. صداقت در بازگویی اتفاقات در فیلم دیده میشود و دچار لکنت نشده است و از این جهت برای کسانی که تاریخ معاصر سینمای ایران را دنبال میکنند مناسب است.
وی ادامه داد: کاش فیلم در نسخه کامل پخش شود و وقتی اتفاقات واقعی بودند و حقیقت دارند باید پخش شود. همانطور که در اینچند وقت دیدیدم مهندسی کردن وقایع مکافات زیادی برای کشور دارد.
این نشست با حضور امیرعباس ربیعی کارگردان، حبیب والینژاد(تهیهکننده)، مهدی نصرتی، توماج دانشبهزادی، ماهمنیر بیطاری، مجید پتکی (بازیگران)، هاشم مرادی (مدیر فیلمبرداری)، مهدی سعدی (تدوین) و جواد مطوری (جلوههای ویژه بصری) و با حضور آرش خوشخو (منتقد) برگزار شد.