کشاورزان اهل جنوب می‌دانند که تفاوت هست میان کاشتن هسته خرما در خاک به ‌شکل افقی یا عمودی؛ آنها باخبرند که نتیجه هر دو در نهایت می‌شود درخت زیبای نخل ولی با یک تفاوت مهم، یکی محصول می‌دهد و دیگری خیر! حال باید دید آقایانی که دوستان‌شان یک دهه قبل هسته خصوصی‌سازی تئاتر را کج در خاک فرو کرده‌اند برای کاهش بی‌عدالتی فرهنگی و کمبود زیرساخت‌ چه راه‌حلی دارند.

چارسو پرس: وجود سالن‌های کوچک و بزرگ نمایش در کشورهای جهان امری است پذیرفته‌شده و مورد حمایت دولت‌ها و شهرداری‌ها؛ نکته‌ای که مدیرکل هنرهای نمایشی کنونی حتما نسبت به آن اشراف دارد، زیرا در سخنرانی‌ها و گفت‌وگوهایش بارها به این مورد اشاره کرده که در قالب گروه تئاتری به کشورهای خارجی رفته و نسبت به ابعاد گوناگون زیربنای مدیریت تئاتر کشورهای اروپایی چون آلمان یا آرژانتین در امریکای لاتین آشنایی دارد. کاظم نظری روز پنجشنبه ۱۹ خرداد در جمع هنرمندان تئاتر کرمانشاه می‌گوید «به شما عرض می‌کنم این‌طور نیست که در سراسر دنیا همیشه همه‌چیز فراهم باشد. در کشوری مثل آرژانتین من خودم شخصا از یکی از هنرمندان پرسیدم که درخصوص شرایط مالی نمایش‌ها به چه صورت عمل می‌شود؟ او گفت ما برای اجراهای‌مان به دولت پول می‌دهیم.»

نمونه‌های مشابه این گفتار متعدد وجود دارد که در موقعیتی دیگر و هنگام بررسی نتایج عملکرد مدیران کنونی به آنها خواهیم پرداخت اما نکته اینجاست که آیا دولتمردان مثلا مراقبت و فعال نگه‌داشتن فضاهای فرهنگی- هنری، همچنین افزایش زیرساختی چنین فضاهایی را -که طبق قانون اساسی برعهده ایشان قرار دارد- وظیفه خود می‌دانند؟ یا صفر تا 100 این بخش هم قرار است روی دوش سرمایه‌داران و سرمایه‌گذاران خصوصی باشد و دولت فقط پول بگیرد؟ در همین ارتباط نگاهی داشته‌ایم به ماجرای گسترش سالن‌های خصوصی تئاتر در دهه 90 و سرنوشت بعضی از مجموعه‌ها در روزگار پس از شیوع ویروس کرونا، کنار رفتن نگاه حمایتی به گسترش زیرساخت‌های نمایشی نزد مدیران تازه رسیده به میانجی وضعیت نامعلوم بعضی سالن‌های خصوصی تئاتر. 

معماران نابلد و خشت کج
کلید اولیه حرکت به سوی تئاتر خصوصی در سال‌های پایانی دهه 80 زده شد اما در عمل پس از حضور مدیران میانی با تجربه -مانند علی مرادخانی در معاونت امور هنری وزارت ارشاد- در دولت‌های یازدهم و دوازدهم بود که موتور این جریان با تمام نواقصش شروع به کار کرد. به اعتبار دیگر می‌توان دید مدیران فرهنگی کشور در دولت‌های نهم، دهم، یازدهم، دوازدهم و حالا سیزدهم، عملا از الگوی اقتصادی مشابه پیروی کرده و می‌کنند؛ حال با رونما و ویترین متفاوت. سایت «ایران تئاتر» سامانه خبری اداره کل هنرهای نمایشی روز شنبه ۲۸ دی ۱۳۸۷ «برنامه‌های نخستین روز سمینار تئاتر خصوصی در ایران» را منتشر کرد. برنامه به شرحی که در ادامه می‌خوانید، توسط مدیران میانی وزارت ارشاد وقت تدوین شد: سمینار تئاتر خصوصی فردا با سخنرانی دکتر ایمانی‌خوشخو، حسین پارسایی و مهرداد رایانی‌مخصوص از ساعت 14 و در سالن کنفرانس مجموعه تئاترشهر برپا می‌شود. در این روز که ریاست جلسه را دکتر محمدعلی خبری برعهده دارد 4 مقاله پژوهشی ارایه می‌شود. ساعت 50: 14 ‌دکتر بهزاد قادری مقاله «تئاتر و نمایش خصوصی: برداشت‌های متفاوت فرهنگ از فرهنگ خصوصی‌سازی» را برای حاضران معرفی می‌کند. پس از وی یکی از مهمانان خارجی سمینار، مقاله خود را ارایه کرده و در ساعت 16 نیز دکتر سیدمصطفی مختاباد «مدل اقتصادی فرهنگ در مناسبات خصوصی‌سازی هنر تئاتر» را تشریح می‌کند. بخش پایانی اولین روز سمینار به میزگرد «موانع ایجاد تئاتر خصوصی» اختصاص دارد که با حضور دکتر سهیلا نجم و محمد یعقوبی ساعت 30: 16 برگزار خواهد شد. سمینار تئاتر خصوصی در ایران طی سه روز 29 و 30 دی و اول بهمن ماه ‌87 برگزار می‌شود.» خروجی نشست‌، عناوین مقاله‌ها و آن «مهمان خارجی» سمینار که نامش در خبر نیست و اظهارات متناقض با عمل مدیرانی چون حسین پارسایی -که در ادامه می‌خوانید- درنهایت به مبنایی برای آنچه امروز سالن‌های خصوصی تئاتر یا به قول بعضی هنرمندان -بنگاه‌های چاپ اسکناس- نام گرفته، بدل شد. کنار کشیدن دولت از پرداخت بودجه‌های حمایتی به تمام گروه‌های نمایشی فارغ از سلیقه سیاسی و رویکرد یک‌جانبه‌گرای فرهنگی نیز از دیگر آسیب‌های طرح یادشده به شمار می‌رود. حسین پارسایی در مقام مدیر مرکز هنرهای نمایشی آن روزگار در پیام خود به سمینار! تئاتر خصوصی را «نقطه عطفی در پیشرفت و تکامل تئاتر کشور» دانست. درحالی که یک دهه بعد تجربه ثابت کرد عملا این بانیان راه‌اندازی چنین سمینارهایی بودند که به قله‌های نقطه عطف و پیشرفت رسیدند.

مدیر وقت مرکز هنرهای نمایشی در نامه خود اصل 44 قانون اساسی و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را اصول مهم مقوم گسترش چنین فضاهایی درنظر می‌گیرد؛ حال آنکه به نظر می‌رسد کلیه دستگاه‌ها عامدانه به بند 2 اصل 43 قانون اساسی، پیش از اصل 44 توجه نکرده و نمی‌کنند: «تامین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند، در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروه‌های خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد، این اقدام باید با رعایت ضرورت‌های حاکم بر برنامه‌ریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد.» با این مقدمه ضمن ورود به گزارش وضعیت بعضی سالن‌های خصوصی، از مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی و معاون امور هنری باید پرسید در یک سالگی دولت چه ظرفیتی به ظرفیت‌های سابقا موجود افزوده‌اند که «شرایط و امکانات کار را برای فعالان هنرهای نمایشی» فراهم می‌کند؟

شروع خوبِ سالن‌های حالا خاموش 
سالن استاد «مشایخی» از نخستین سالن‌‌های خصوصی بود که یکشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۲ درست در شش ماهه نخست دولت یازدهم، افتتاح شد. امری که با وجود گذشت یک سال از شروع فعالیت دولت جدید، هنوز یک نمونه‌اش هم مشاهده نشده، در مقابل مدیران به‌شدت با سایت‌های فروش بلیت آثار نمایشی و متوقف کردن اجراها سرگرم شده‌اند. به گزارش روابط عمومی مجموعه هنرهای نمایشی «تئاتر مان»، تماشاخانه «استاد مشایخی» (واقع در چهارراه ولیعصر، جنب فروشگاه کفش ملی سابق) طی مراسمی با حضور هنرمندان برجسته تئاتر کشور همچون پرویز پورحسینی، جمشید مشایخی، قطب‌الدین صادقی، ملک جهان خزاعی، محمدرضا خاکی و ... آغاز به کار کرد. یک سال بعد رسانه‌ها خبر خوش دیگری منتشر کردند: «محمد رضایی‌راد بعد از سال‌ها دوری از تئاتر بار دیگر با اجرای نمایش «و آنک انسان» به صحنه بازگشت.» این نمایشنامه‌نویس و کارگردان نمایش «و آنک انسان» را با ایفای نقش افشین هاشمی در همین سالن روی صحنه برد تا بعد از سال‌ها ممنوعیت عملا به عرصه فعالیت فرهنگی بازگشته باشد. حال در فاصله یک دهه پس از راه‌اندازی این مجموعه، به دلیل کوتاهی‌های دولتمردان و رها کردن سالن‌های خصوصی به حال خود، نام چندانی هم از این سالن کوچک به گوش نمی‌رسد.

سه‌نقطه، یک مورد کاملا معمولی
چندماه پیش از این، چهارشنبه روزی، 23 خرداد ۱۳۹۲ نام «رکن‌الدین خسروی» که سال‌های پایانی فعالیتش در ایران با آزار و اذیت فراوان همراه بود، بر سردر یک سالن نمایش خصوصی جمع و جور ولی تازه‌نفس دیده شد. وقتی تماشاخانه «سه نقطه» با حضور هنرمندانی چون جمشید مشایخی، ایرج راد و جعفر والی با پیامی از رکن‌الدین خسروی آغاز به کار کرد، اجرای مراسم را مسعود دلخواه و فرزانه نشاط‌خواه، دو تن از شاگردان خسروی به عهده گرفتند و پیام صوتی این هنرمند نیز به مناسبت افتتاحیه تماشاخانه «سه نقطه» برای حاضران پخش شد. مراسمی که ساعت 19 در محل تماشاخانه «سه نقطه» به آدرس میدان ولیعصر، بلوار کشاورز، بعد از خیابان فلسطین، خیابان کبکانیان، نبش کوچه مرتضی‌زاده پلاک 12 طبقه اول با حضور هنرمندانی چون محمد مطیع، اکبر زنجانپور، بهزاد فراهانی، بهرام شاه‌محمدلو، رویا تیموریان، مسعود رایگان، کاظم هژیر آزاد، سهراب سلیمی، بهمن مفید، آرمان امید، بیوک میرزایی، عطاءالله کوپال، محمدرضا خاکی، کاظم بلوچی، حمید مظفری و همچنین مسوولان مرکز هنرهای نمایشی برگزار شد. شاید بتوان اجرای «ریچارد سوم» به کارگردانی مهدی کوشکی را یکی از جدی‌ترین نمایش‌های به صحنه رفته در این مجموعه دانست؛ اثری که به‌واسطه حرکت بازیگرانش روی چو‌ب‌پا، آن‌هم در فضای محدود سالنی با دیوارهای پوشیده از موکت قرمز -برای اجرا- و کمپوزیسیون صحنه و فضای بصری که در نتیجه حضور بازیگران بزرگ‌جثه در مقایسه با دیگران به وجود می‌آمد، در نظر تماشاگران جلوه‌گری می‌کرد. البته سالن در مقطعی هم مورد حمایت اداره کل هنرهای نمایشی قرار گرفت و به عنوان محل اختصاصی برگزاری بخش «رادیو تئاتر» جشنواره تئاتر فجر انتخاب شد. امروزه از این تماشاخانه خبری در دست نیست؛ جز اینکه تمامی طبقات بنا به پلاتوی تمرین بدل شده‌اند.

«موج نو» رویایی که از دست رفت
سال 93 نوبت به این رسید که هنرمندان و علاقه‌مندان تاسیس فضاهای خصوصی، به فکر فاصله گرفتن از مرکز شهر بیفتند. این شروع یک رویکرد خوب به توزیع متناسب امکانات بود تا مردم نقاط مختلف شهر از وجود هنرهای نمایشی برخوردار و بهره‌‌مند شوند. اتفاقی که حدود سال 91 با اجرای نمایش «دیوار چهارم» ساخته امیررضا کوهستانی در سالن همایش دیپلماتیک موسسه اکو به نوعی کلید خورده بود. اجرایی با ایفای نقش نگار جواهریان و رامبد جوان، برداشتی آزاد از نمایشنامه «انگلستان» نوشته تیم‌ کراوچ. دو سال بعد اعلام شد که میلاد شجره از بازیگران جوان تئاتر مدیریت مجموعه‌ای به نام «موج نو» را در محدوده خیابان میرداماد، نزدیک شریعتی برعهده گرفته است. این سالن کوچک موفق شد در بازه زمانی کوتاهی به محل اجراهای مورد حمایت گروه‌ تئاتر لیو (خروجی آثار برگزیده فستیوال مونولیو) به سرپرستی محمدحسن معجونی بدل شود. گرچه که جز این نیز رویکردهایی مبنی بر اجرای آثار تک‌نفره و دو نفره در دستور کار گردانندگان قرار داشت. مونولوگ «همه‌چیز می‌گذرد، تو نمی‌گذری» نوشته محمد چرمشیر و کارگردانی و ایفای نقش رضا بهبودی، از ۲۲ فروردین ۱۳۹۴ در تماشاخانه موج نو به صحنه رفت که در شمار اجراهای قابل توجه و پرمخاطب این سالن قرار گرفت. او درباره انتخاب این سالن برای اجرای نمایش خود توضیح داده بود: «حدس می‌زدم سالن‌های دیگر برای ماه‌های آینده پر باشند اما سالن موج نو که با مدیریت میلاد شجره تازه تاسیس شده است، رویکرد مناسب و خلاقی برای اجراهای متفاوت دارد؛ به همین دلیل از لحاظ جو و روحی که در سالن حکمفرماست اجرای نمایش در این مکان را مناسب دانستم.» پدرام شریفی (دستیار و برنامه‌ریز)، رضا قاضیانی (عکاس) و مریم سپهری (روابط عمومی) گروه اجرایی این مونولوگ را تشکیل می‌دادند. 

میلاد شجره به عنوان مدیر این سالن اما آن زمان از شکل‌گیری مجموعه و رویایی گفته بود که وجود میزانی وجدان نزد مدیران باید حداقل آه و افسوس از نهاد ایشان بلند کند. این کارگردان و بازیگر می‌گوید: «سالن موج نو در ابتدا یک پلاتوی تمرین تئا‌تر بود تا اینکه سال گذشته، 1393 با صاحب امتیاز این پلاتو مهدی کوهیان برای تبدیل آن به تماشاخانه وارد مذاکره شدیم و آنجا را به صورت اصولی تبدیل به یک سالن تئا‌تر کردیم. این تماشاخانه در آذرماه سال گذشته با اجرای نمایش «باغ وحش شیشه‌ای» به کارگردانی مهرداد مصطفوی کار خود را آغاز کرد و با توجه به اینکه اولین نمایشی بود که در یک سالن تازه‌تاسیس به اجرا در می‌آمد با استقبال قابل‌توجهی از سوی مخاطبان تئا‌تر مواجه شد.»

او با اشاره به برنامه‌های مد نظر برای آینده سالن ادامه می‌دهد: «ایده‌آلی که در ذهن ما وجود دارد این است که موج نو سالن تئاتری باشد که شخصیت و وجهه‌ای متمایز کسب کند از این جهت که نمایش‌هایی در این تماشاخانه اجرا شود که حداقل در یک راستا حرکت و هنرمندانی با سبک و شیوه مشخص در این تماشاخانه نمایش اجرا کنند. به عقیده من ضعف تئا‌تر ما این است که سالن‌های تئا‌تر برای خود شناسنامه و مانیفستی ندارند که چه نوع نمایش‌هایی را به اجرا درآورند؛ این درحالی است که اگر هر سالن نمایش، برای خود کاراکتری مشخص داشته باشد مخاطبین تئا‌تر می‌دانند که در فلان سالن قرار است چه نمایشی ببینند و به کدام سالن بروند که به سلیقه آنها نزدیک‌تر باشد و هم اینکه هنرمندان می‌دانند که چه سالنی برای نوع فعالیت آنها مناسب است. تمام هدف ما این است که با سلیقه و دانشی که داریم آن نوع تئاتری را که فکر می‌کنیم در آن مهارت بیشتری داریم تولید کنیم و این برنامه ما برای سال آتی است که به هنرمندانی که به اهداف و سلایق ما در تئا‌تر نزدیک هستند سفارش کار بدهیم به این معنی که خودمان بتوانیم کار تولید کنیم و در حقیقت یک کمپانی تئا‌تر باشیم تا تماشاخانه‌ای که صرفا سالن اجاره می‌دهد.»

«موج نو» امروز دیگر حتی به عنوان پلاتوی تمرین تئاتر هم وجود خارجی ندارد و در نتیجه بی‌توجهی مدیران به همان اصل 43 قانون اساسی و اتفاقا تدارک شرایط تبدیل اصل 44 به فرصت خصولتی‌سازی، رشته‌هایش با همان تب‌وتاب که آغاز کرد پنبه شد. 

سالن «باران» که اول «هامون» و بعد تعطیل شد
14 بهمن ۱۳۹۳ همزمان با زنگ افتتاح نمایش «سیستم گرون هلم» به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی توسط داود میرباقری، تماشاخانه تئاتر «باران» نیز اعلام موجودیت کرد. روابط عمومی سالن گزارش داده که در آغاز مراسم افتتاحیه، چتر تئاتر «باران» که آیین افتتاحیه هر نمایش با آن شکل می‌گیرد، توسط مدیران سالن و به دست الهام پاوه‌نژاد یکی از بازیگران «سیستم گرون هلم» گشوده شد تا هنرمندان زیر چتر تئاتر باران اجرای خود را آغاز کنند. در این مراسم که شامگاه سه‌شنبه 14 بهمن‌ماه با حضور داود میرباقری، الهام پاوه‌نژاد و دیگر هنرمندان نمایش «سیستم گرون هلم» برگزار شد، خیام وقار کاشانی و فهیمه امن‌زاده به تشریح روند ساخت پروژه نمایشی پرداختند.
داود میرباقری نیز راه‌اندازی سالن خصوصی را کاری دشوار عنوان کرد و گفت «تاسیس سالن تئاتر در شرایط فعلی کشور اقدامی قابل تحسین است و باید این تلاش را مغتنم شمرد. ما در شرایطی که فعالیت‌های فرهنگی مهجور و مظلوم واقع شده باید این حرکت‌ها را ارج می‌نهیم. امیدوارم سرمایه‌گذاری در راستای تاسیس مکان‌های فرهنگی سرعت گیرد.»

اگرچه اظهارات میرباقری ظاهرا با پیش‌فرض ورود سرمایه‌های خصوصی ایراد شد اما صحبت‌های وقار کاشانی به نوعی خاصیت تکمیل‌کننده دارد. «خصوصی‌سازی در تئاتر به معنی قطع یارانه دولتی نیست و این تصور اشتباهی است. گروه‌های نمایشی باید هویت پیدا کنند و موسساتی هم باید تعریف شوند که هزینه این گروه‌ها را به شکل سالانه بپردازند. گروه‌ها هم باید براساس بودجه‌ای که دارند برنامه‌ریزی کرده و مابقی کمبود مالی را با کمک حامی و گیشه تامین کنند.» اتفاقی که دولت هرگز نه با آن همراهی کرد و نه جز موارد معدود، قدم چندانی در تعمیق و گسترشش برداشت. اصل خصوصی‌سازی انگار برای همه بیشتر به شعار بدل شده بود.» 

سالن تئاتر «باران» در مدت فعالیت، حضور کارگردانانی چون محمد یعقوبی، حسین کیانی، کیومرث مرادی و چهره‌های جوان را به خود دید. مدیریت این مکان در سال ۱۳۹۷ به هادی حجازی‌فر، کارگردان آثار عروسکی دیروز و بازیگر سینمای امروز واگذار شد و به سالن تئاتر «هامون» تغییر نام داد. با وجود اینکه حجازی‌فر چندان از جامعه تئاتری دور نیست اما متاسفانه باید گفت سالن تئاتر «هامون» پس از بحران کرونا، به تنها سالن تئاتری تبدیل شده که همچنان تعطیل مانده و گویی هیچ تمایلی هم به فعالیت ندارد، مگر برگزاری جشنواره تئاتر عروسکی که دبیری‌اش برعهده حجازی‌فر است، کارگر افتد.


سالن «هما» یک مورد عجیب
سال 94 اما مملو بود از صدای زنگ شروع به کار مجموعه‌های کوچک تئاتری، میلاد نیک‌آبادی کارگردان جوان تئاتر آن روزها مدیریت «عمارت مسعودیه» را برعهده گرفت که مکانی نامتعارف و جذاب برای اجرای آثار نمایشی در اختیار داشت؛ همچنین سالنی به نام «پایتخت» در خیابان طالقانی تهران تقریبا در همین دوران آغاز به کار کرد؛ البته این مجموعه در ادامه فرازونشیب‌های متعدد از سر گذراند و عملا به «کنش معاصر» و سپس «دیوار چهارم» هم تغییر نام داد تا همچنان در زمینه برندسازی، هویت‌یابی و شکل دادن به گروه مخاطبان فرهنگی خود دچار ضعف باشد، اما شاید مورد سالن تئاتر «هما» به مدیریت همایون غنی‌زاده را بتوان یکی از موارد عجیب این سال به شمار آورد. غنی‌زاده که چندسال پیش از آن برای ساخت سازه‌ای مثلا سبک و کم‌وزن روی پشت‌بام مجموعه «تئاتر شهر» با واکنش منفی رسانه‌ها مواجه شد، در گام دوم به سراغ ساختمانی متعلق به دوره پهلوی اول رفت که در کوچه ساعی یکم، نزدیک پارک ساعی واقع بود. این کارگردان پس از صرف هزینه تا حدی قابل توجه، خانه‌ای را به سالن اجرا و کافه بدل کرد که در ادامه با شکایت صاحب ملک ورق برگشت. 
تجهیز و آماده‌سازی‌ سالن «هما» ۸ ماه به ‌طول انجامید که در نتیجه‌‌اش یک سالن بلک‌باکس با ظرفیت ۱۷۰ تماشاگر به ظرفیت سالن‌های نمایشی پایتخت افزود شد. قرار بود این سالن محلی باشد برای اجرای آثار گروه تئاتر «مونگو» به سرپرستی همایون غنی‌زاده که در ادامه از گروه‌های دیگری نیز میزبانی کند. غنی‌زاده در بخشی از این مراسم ضمن تشکر از تمامی کسانی که طی ۸ ماه گذشته تلاش کردند تا این سالن تئاتری ساخته شود، ارادت خود به هما روستا و تاثیرگذاری‌اش در عرصه تئاتر ایران را دلیل نامگذاری این سالن تئاتر خصوصی عنوان کرد. در ادامه نیز کیکی توسط هنرمندانی چون داود رشیدی، علی رفیعی، آرمان امید و پرویز پورحسینی بریده شد؛ کیکی که شیرینی‌اش پس از ۲۰ تیر ۱۳۹۴ در صحنه تئاتر جاری نش د تا سند دیگری بماند به یادگار از بی‌توجهی نهادهای دولتی و شهرداری‌ها در قبال جامعه تئاتر ایران و تلاش‌های شخصی هنرمندان در رفع نواقص مدیریتی و برنامه‌ریزی‌های دیمی. قابل اشاره آنکه غنی‌زاده امروز در فهرست چهره‌های ممنوع‌الکار تئاتر قرار دارد. 

معتقدم همچنان می‌توان به این فهرست افزود اما باید دید واکنش مدیران به گزارش‌هایی از این دست چیست و استفاده از امکانات موجود چه جایگاهی در برنامه‌ریزی‌ها دارد. قطعا که بازگشت به دهه 70 و تمایل مدیران تئاتری برای فعال کردن ظرفیت‌های بیکار مانده در حوزه زیرساخت‌های نهادهایی مثل آموزش و پرورش و ارتش می‌تواند در نوع خود جالب باشد اما آقایان مدیر نباید نسبت به آنچه همین امروز کنار گوش‌شان هست سیاست بی‌تفاوتی پیشه کنند. علاوه بر گسترش زیرساخت، روشن نگه‌داشتن چراغ سالن‌های تئاتری موجود ولی بی‌استفاده مانده، یا فعال کردن نیروهایی که سابق بر این نشان داده‌اند چه توانایی‌هایی دارند، جزو وظایف ایشان به شمار می‌رود. 
کشاورزان اهل جنوب می‌دانند که تفاوت هست میان کاشتن هسته خرما در خاک به‌ شکل افقی یا عمودی؛ آنها با خبرند که نتیجه هر دو در نهایت می‌شود درخت زیبای نخل ولی با یک تفاوت مهم، یکی محصول می‌دهد و دیگری خیر! حال باید دید آقایانی که دوستان‌شان یک دهه قبل هسته خصوصی‌سازی تئاتر را کج در خاک فرو کرده‌اند برای کاهش بی‌عدالتی فرهنگی و کمبود زیرساخت‌ چه راه‌حلی دارند. 

در انتها بیان خاطره‌ای از سال 1395 و «سومین میزگرد سمینار بین‌المللی تئاتر و ظرفیت‌‌های بخش غیردولتی» که در «تئاتر شهر» برگزار شد خالی از لطف نیست؛ حسین پارسایی که حالا در مقام مدیرکل دفتر نمایش خانگی سازمان سینمایی در جمع تئاتر‌ی‌ها حاضر شده بود، درباره ظرفیت‌های بخش غیردولتی و تئاتر خصوصی در ایران گفت «بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲  -منظور ایشان بین سال‌های 1384 تا 1388 بوده- من مدیر مرکز هنرهای نمایشی بودم. بعد هم در «تئاتر شهر» مدیریت کردم و تا امروز هم در عرصه تئاتر فعالیت می‌کنم. تئاتر تا چند سال پیش مجالی برای رفتن به سمت خصوصی‌سازی نداشت و این دولت بوده که همیشه باقدرت دست به انتخاب می‌زده است. دولت از نگاه من مجموعه قوانینی است که موظف است از تئاتر حمایت کند و در جهت توسعه آن گام بردارد. این توسعه در چه سطحی صورت می‌گیرد؟ بخشی از آن در دانشگاه‌هاست. سالانه 2هزار فارغ‌التحصیل تئاتر داریم که متاسفانه خیلی از آنها در رشته تخصصی که تحصیل ‌کرده‌اند کار نمی‌کنند یا به‌طورکلی سراغ شغل دیگری می‌روند.»

نکته قابل توجه اینجا در بیان مدیر اسبق رخ نشان می‌دهد. «او با اشاره به تعریف غلطی که از تئاتر خصوصی رواج یافته است، گفت: معنای تئاتر خصوصی این نیست که دولت دست از همه‌چیز بشوید و هیچ کاری برای تئاتر انجام ندهد و چون قدرت دارد فقط وقتی نمایش‌ها روی صحنه می‌روند به دلایلی آنها را لغو کند! تئاتر خصوصی هم باید موازینی داشته باشد. آیا این نوع تئاتر نباید مسوول تماشاگران خود باشد؟ آن چیزی که ما از آن گله‌مند هستیم، تئاتر تجاری است. تئاتری که مخاطب خود را از طریق تغییر ذایقه به دست می‌آورد. کافی است کارگردان با چند بازیگر چهره قرارداد ببندد و سالنش قطعا پر خواهد شد.» 

باید توجه داشت که اداره کل هنرهای نمایشی در ماه‌های اخیر رکورد توقیف و افزایش ممیزی را به نام خود ثبت کرده است ولی مدیر سابق تا این لحظه برخلاف اظهارات سال 95 خود هیچ گله‌مند نیست. مرور کارنامه تئاتری عده‌ای از مدیران اسبق در بازه زمانی سال 95 تا 98 نشان می‌دهد عباراتی چون «تئاتر تجاری»، «تئاتری که مخاطب خود را از طریق تغییر ذایقه به دست می‌آورد» و حرکت به سوی «پر کردن سالن با حضور بازیگران چهره» را در آثار چه جریان‌هایی می‌شود ردیابی کرد. اینجا حتی گره دلیل برگزاری سمینار تئاتر خصوصی در سال 1387 باز می‌شود؛ جا دارد یک‌بار دیگر به مسیری که تا امروز طی شده نگاه کنیم و با جامعه تئاتر و افکار عمومی روراست باشیم. برنده خصوصی‌سازی در تئاتر مدیران بودند یا هنرمندان؟

///.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: بابک احمدی