چارسو پرس: یکی از گفت و گوهای قابل توجهی که امروز در روزنامههای ایران منتشر شد، گفت و گوی روزنامه اعتماد با فاطمه معتمدآریا است که اگرچه به بهانه اکران فیلم «بهمن» صورت گرفته اما از جهات مختلف اهمیت دارد. سایت خبری تئاتر بخشی از صحبتهای معتمدآریا را که به تئاتر و خود او معطوف است، برای مخاطبانش انتخاب کرده که در ادامه میخوانید. این گفت و گو را حافظ روحانی و بهنام شریفی انجام دادهاند. آن ها به بهانه این که فاطمه معتمدآریا بعد از چند سال سکوت، امسال با دو فیلم «بهمن» و «يحيي سكوت نكرد» در جشنواره فجر حضور دارد و و همسرش (احمد حامد) هم در فیلم «بهمن» بازی کردهاست، در آخرين روزهاي دي ماه به خانه اين زوج دوست داشتني رفتهاند و پای صحبتهای سیمین نشستهاند.
آخرين كار شما در صحنه تئاتر «ننه دلاور» بوده است. در سالهاي اخير تئاتر را تعقيب كردهايد؟ تئاتر ايران در سالهاي اخير به سمت خصوصي شدن حركت كرده و تغييرات زيادي كرده است. آيا تغييري را در فضاي تئاتر ما احساس كردهايد؟
يك جور اختلاف طبقاتي در تئاتر ايران به وجود آمده است. مثل فرق بين كسي كه مازراتي سوار ميشود و كسي كه موتور هم نميتواند بخرد. امكانات بعضي از سالنها زير صفر هستند و يك سري سالنها
نزديك به استاندارد هستند. جداي از اين ناعدالتي، بيتوجهي و مشكل روحي رواني در تئاتر ما به وجود آمده است.
هم در تئاتر و هم در سينما تغييرات اقتصادي زيادي به وجود آمده است.
كما اينكه چندي پيش در بيانيه اهالي تئاتر آمده بود كه اين تغييرات اقتصادي دارد آرامآرام بخشي از تئاتر را حذف ميكند. اين مساله بر مشكلات مجوز و باقي معضلات اضافه شده است.
درست است اقتصاد بر همهچيز تاثير دارد، اما اين ديگر يك ذره غير عادي است كه شما نزديك به سه سال نمايشي را تمرين كني و بعد در نهايت دو ميليون دستمزد به شما بدهند! اين براي كسي كه از اين راه زندگي ميكند فاجعه است.
تازه بعد از سه سال كار بايد درصدي از دستمزدش را به تئاتر شهر بدهد، دو ميليون تومان يعني خيلي زير خط فقر و اين مبلغ براي هر كسي چه بازيگر جوان، چه بازيگري پرسابقه بسيار بسيار غيرعادي است. چرا بايد چنين مبلغي به يك بازيگر داده شود؟ بايد ريشه اين مساله را پيدا كرد. مگر بازيگر تئاتر غذا نميخورد؟ مگر بازيگر تئاتر هيچ وسيله نقليه نياز ندارد؟ اين معادله را چه جوري ميشود حل كرد؟
آيا ميشود به راهي فكر كرد كه شكلي از تئاتر يا سينماي خصوصي از طريق خودش توليد سرمايه كند؟
ما تا وقتي تعريف درستي از اين حرفه نداشته باشيم، وارد كردن بخش خصوصي بادكنكي است كه بادش ميكنيم. ما ابتدا بايد ريشهها را درست كنيم. چرا تئاتر شهر بخشي از بودجه خود را از طريق درصد فروش بليت تامين ميكند؟ چيزهاي ديگري هم هست كه ترجيح ميدهم راجع به آنها حرف نزنم.
با توجه به حرفهاي شما با وجود چنين فضايي در سينما و تئاتر ما آيا در آينده وضع تغيير خواهد كرد و اوضاع رو به بهبودي خواهد رفت؟
ترديد نكنيد اوضاع رو به بهبودي خواهد رفت. اگر من آنقدر نااميدانه راجع به حرفهام حرف ميزنم به خاطر چيزهايي است كه از بين رفته است. اما گذشته تمام شده است و آينده را هم نميتوانم پيشبيني كنم. ولي ميتوانم بگويم كه پر از اميد است. اميد براي اينكه نسل جوان را نميشود حذف كرد. نسل جوان پر از خلاقيت و آينده نگري و اميد است. ممكن است اين نسل امروز به بيراهه هم برود، اما تصور من از آنها تصوري پر از اميد است.
به هر حال از يك دوران پر آشوب به دوران آرامتري وارد شدهايم.
ميدانيد الان را چگونه ميبينم؟ انگار زلزلهاي آمده است و هراسش همچنان پابرجاست. نميداني كه باز هم زلزلهاي اتفاقي ميافتد يا خير فقط پس لرزه است. من هر از چند گاهي دچار حس اين پس لرزهها ميشوم كه مغزم را ١٨٠درجه ميچرخاند و دوباره سعي ميكنم تعادل خودم را دراين حرفه حفظ كنم.
خانم معتمدآريا، با توجه به مشكلاتي كه برايتان پيش آمد در سالهاي اخير كم كار بودهايد؟ راجع به چند سال سكوتتان بگوييد.
فكر ميكنم در سالهاي اخير نه فقط من بلكه بسياري از كارهاي فرهنگي در سكوت بودند. حالا اين وسط بعضي بالاجبار بوده است و بعضي به اختيار. فكر ميكنم فضاي فرهنگي ما در چند سال گذشته فضاي مناسبي نبوده است كه آدم رغبتي به كار كردن داشته باشد. من هم به اختيار يا به اجبار در چنين موقعيتي قرار گرفتم.
در اين مدت بيكاري چه كارهايي انجام داديد؟
خوشي و ناخوشي توأماني را در اين مدت تجربه كردم. پس از سالها فرصت اين را پيدا كردم كه كارهايي كه دوست دارم را انجام دهم و از روزگار لذت ببرم. مهمترين لذت اين دوران هم همزيستي با پدر و مادرم بود و فرصت اين را پيدا كردم كه قبل از دست دادنشان يك زمان طولاني را در كنارشان با عشق زندگي كنم. مهمترين لطفي كه در دوران ممنوعيت كاري من شد همين مساله بود و بابتش از آنها ممنون هم هستم.
منبع: روزنامه اعتماد