فیلمنامه اش دارای ضعف بود، ایده خوبی داشت اما پیرنگش خوب در نیامده، محتوای شجاعانه ای داشت اما با تعلیق هایی ضعیف، خیلی خوب وارد دنیای جادویی می شد.

چارسو پرس: «نوروز»محتوایش ایرانی است، آمده تا مقابل کسانی بایستد که می خواهند پنبه نوروز را بزنند، جشن و شادی را گرفته و سیاهی و تاریکی را حاکم کردند، گرمای محبت را گرفتند، سرمای شقاوت را رشد دادند، پس رسالت بزرگی را بر دوش می کشد تا کودکان‌مان این آیین کهن را فراموش نکنند! به سراغ آنان می رود تا فرهنگ ایرانی را ترویج کند، فلسفه آن را روشن سازد، می خواهد بگوید باید کودکان را آگاه سازیم تا فرهنگ زنده بماند، زنگ خطر محیط زیست را به صدا در می‌آورد تا حفظ آن ریشه دار شود، میان فرزند ایرانی و افغانستانی فرق نمی گذاشت، روی مرزها پل می زد، تا از من، ما بسازد و تفرقه را دور نماید تا دوباره مردم را متحد سازد، به معضل طلاق تلنگر می زد تا آسیبی که به کودکان می زند را نشان دهد و خانواده را بازسازد.

صداپردازی فیلم خوب بود اما وقتی که موسیقی زنده خوانده می‌شد سینک نبود، رپ خوانی اش نامرتبط بود و بی دلیل ولی موسیقی های دیگرش مثل نوای گرم استاد نصیریان تحسین برانگیز بودند، تدوین باید سکانس ابتدایی را از نمایی که آهنگ مشابه مرحوم آغاسی پخش می شد آغاز می کرد و تیتراژ ابتدایی را کنار می گذاشت، حذف نمای مازاد نکرده بود، زیرنویس گاهی نبود یا رنگش ضعیف بود،  جلوه های ویژه خیلی حرفه ای داشت، اصلاح رنگ و نورش نیز عالی بود.

میزانسن فانتزی و حرفه ای داشت، رنگ را خیلی عالی می شناخت، طراحی لباسش پر دقت بود، در مقابل تحمیل فرهنگی بر ظاهری خاص می ایستاد و پوشش ایرانی که پر است از هنر و شادی را معرفی می کرد، تفکیک جنسیتی را پس می زد و در اقدامی‌نمادین دستان دختران و پسران کودک را به دست هم گره می زد، انتخاب صحنه اش منطبق و پر جزئیات بود، چهره پردازی مطلوب و زیبایی شناسی بصری داشت که درخشان بود.

فیلمنامه اش دارای ضعف بود، ایده خوبی داشت اما پیرنگش خوب در نیامده، محتوای شجاعانه ای داشت اما با تعلیق هایی ضعیف، خیلی خوب وارد دنیای جادویی می شد اما نمی توانست آن را رشد دهد، دیالوگ هایش کشمکش کم کششی داشت، کاشت، داشت و برداشت کاراکترهایش را رعایت نمی کرد، عطف بندی، عنصر ارتباطی، پیرمرد دانا، قهرمان و ضدقهرمانی قوی داشت و درخشید.

نقش آفرینانش خوب ادای نقش می کردند، موقعیت خاصی که درش قرار می گرفتند را مناسب نشان می دادند و باور پذیر بودند.

عالیجناب استاد نصیریان را داریم که تماشایشان نعمتی است از نعمات بهشتی، حد اعلای انعطاف جسمانی، میمیک صورت و ادای دیالوگ را با لهجه، آوا و لحنی بی نظیر نگریستیم.

شبنم مقدمی، مهدی هاشمی، افشین هاشمی، مهتاب ثروتی، سیاوش چراغی‌پور، علی آرا، طاها شادی‌فر، سحر حسینی و علی بوراک سیلان نیز همگی درخشان بودند.

کارگردان زاویه دوربین و قاب بندی های موفقی داشت که در کنار میزانسن، جلوه های ویژه، رنگ، نور، گریم و بازی خوبی که از بازیگرانش گرفته بود می درخشید، اما در عدم دقت کافی بر صدا، تدوین و متن ضعف داشت.


منبع: سینما اعتماد
نویسنده: لقمان مداین