چارسو پرس: آیا شیوه ی اجرای تئاتر- کنسرت در ایران شباهتی با نمونه های مشابه دیگری در تئاتر جهان دارد؟ غیر از چند اثر که در این زمینه با رعایت کیفیت و مولفه های بومی به آثاری درخور و موفق رسیده اند، پاسخ منفی است. تئاتر- کنسرت در ایران در سالهای اخیر شکلی از یک کلاژ (تکه چسبانی) شده است. بیشتر اوقات موسیقی های کلاسیک و فاخر ایرانی سنگ بنای نمایش نیز شده است. از این بابت شاید قرار گرفتن کلمه ی کنسرت قبل از تئاتر (کنسرت-تئاتر) ترکیب بهتری باشد. همانگونه که تئاترِموزیکال نام خود را به درستی یدک می کشد. فهم این نام ها برای مته به خشخاش گذاشتن در باب نام بخشیدن به گونه های مختلف نمایشی نیست. سالهاست که جهان هنر بینارشته ای بودن را انتخاب کرده و از تجارب جدید هراس و واهمهای ندارد. اما مطرح کردن پرسش از مسیری که در آن هستیم و شناختن آسیبهایی که در این مسیر گریبانگیر این گونه آثار میشود، بسیار ضرورت دارد. ما کجا ایستاده ایم و این آثار با چنین پروداکشنهای عظیم در کجای تاریخ نمایش و موسیقی ما می ایستند؟
بیشتر بخوانید: درباره پدیده «کنسرت- نمایش» در کشور؛ تئاترخوانی امروز، نسخه معلول تئاترموزیکال دیروز
آیا چرخه اقتصادی موفق (کنسرت – تئاترها) صرفا آثاری به قصد تجارت می آفریند؟
با توجه به مسیر پر فراز و نشیبی که کنسرت- تئاتر آغاز کرده است باید صبور باشیم و در این میان فارغ از مباحث تجاری و خوشایند مخاطب به هر چه بهتر شدن این شکل از اجرا کمک کنیم. بیایید در وهله ی اول صادقانه از محدویتها و معضل های اجرا به آسانی نگذریم و با همدلی نسبت به تولیدکنندگان این آثار از منظر آنها فضا را بنگریم. موانعی همچون: ممیزیهای بی حساب و کتاب و وضعیتهای پیش بینی نشده که دست اندرکاران را در حین اجرا دائما غافلگیر میکند.
قصد ندارم یک سویه نگاه بیندازم و هر اثری را صرفا به واسطه فروش بالا و مکانیزم هایی که سبب چرخهی اقتصادی پویا میشود با یک چوب بزنم. اساسا در همه ی دنیا آثار نمایشی و موسیقایی در ترکیب با یکدیگر از تیم های بزرگ و سرمایه های بالا برای تولید یک اثر بهره میبرند. در این سالها شاغلان عرصه اجرا اعم از نمایش،موسیقی و سینما روز به روز به سبب عدم فضای موجود و سیاستهای حمایتی ضعیفتر میشوند و اقتصادشان در معرض تهدید مدام است. به عنوان مثال گروه نمایش سیصد به کارگردانی رضا گوران و تهیه کنندگی تهمورث پورناظری ۴۳۰ نفر عوامل در صحنه و پشت صحنه دارد، بنابراین علاوه بر منتفع شدن خانواده ی بزرگی از عوامل اجرایی گروه های موسیقی و نمایش که نوعی کارآفرینی محسوب می شود، مخاطبان ایرانی نیز شکلی دیگر از اجراهای در ابعاد بزرگ را تجربه می کنند.
حضور آثاری در مقیاس بزرگ میتواند فرهنگ تماشای آثار نمایشی و موسیقایی را افزون کند. اما مرزی همچون مویی باریک در این میان وجود دارد که مبادا خوشایند مخاطب به معنای تقلیل یافتن کیفیت متن و اجرا در آثار بشود و الگوهای تکرار شده به واسطه صرفا برگردان اقتصادی و سودآوری معیار قرار گیرند.
تجربه ی این دو دهه نشان داده است که مخاطب ایرانی از ترکیب تجربه شنیداری و دیداری در کنار یکدیگر استقبال میکند. ریشه یابی دلایل استقبال مخاطب ایرانی از کنسرت- تئاتر آیا به تلفیق ژانریک مربوط میشود ؟ یا استفاده از بازیگران چهره و خوانندگان محبوب، گیشه ی چنین آثاری را داغ میکند؟ پاسخ به این پرسش و چرایی استقبال مخاطبان را باید به یک جامعه شناس و پژوهشگر هنری بسپاریم تا جواب قاطعانه و روشنی بیابیم. ما در این مقاله میخواهیم تلفیق موسیقی و نمایش را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم چرا در ایران چنین شکلی از تولید هنری رخ داده و ادامه دارد و کمی عقبتر بازگردیم و از نمونه های مشابه نمایش غربی که خواستگاه نمایش مدرن در ایران است، بیشتر بدانیم.
بیشتر بخوانید: نگاهی به تب داغ برگزاری کنسرت نمایش!؛ این روزها همه کنسرت نمایش برگزار میکنند! شما چطور؟
آیا کنسرت- تئاتر در ایران نمونهی مشابه در تئاتر غربی دارد؟
پرسش مهم این است که کنسرت- تئاتر میخواهد همسنگ کدام شیوه ی نمایشی در تاریخ تئاتر غرب باشد؟ اولین مثال و درست ترین آن اپرا است که بر زمینه موسیقایی یک داستان سوار میشود. اپرا در زبان ایتالیائی به معنای عمل و کار است . نقش محوری بازیگر در اپرا و انسجام ساختارمند این شیوه دل در گروی آیین مسیحی (همخوانیهای کلیسایی) دارد. در اپرا موسیقی و نمایش در هم تنیده هستند هیچگاه آن یکی از دیگری سبقت نمیگیرد و هر دو در تکمیل یکدیگر گام برمیدارند. اولین شکل اپرا به نام درام برای موزیکا (درام با استفاده از موسیقی) شناخته میشد که از درام مبتنی بر متون مقدس گرفته شده بود و با پیش درآمدهای ساز، آغاز و میان هر قطعه بازیگران قصه را با دیالوگ های آهنگین پیش میبردند. چندین تونالیته صدا(باس، باریتون، آلتو، سوپرانو) به نمایندگی از جنسیت و شخصیتهای مختلف خوانده و تماشاگر با قصه همراه میشد. اپرا تحت تاثیر «مادریگال» گونهٔ مهمی از موسیقی و آواز غیر مذهبی دورهٔ رنسانس است. با استفاده از قطعات کُر در پسزمینه کنش شکل میگیرد و یکسر در خدمت روایت است و سپس از طریق بازیگر به دیالوگ و تکگویی میرسد. حالا بیاییم نقطه مقابل را در ساختاری وطنی نگاه بیندازیم و ریشه یابی آیینی در نسبت به کنسرت- تئاتر در قیاس تطبیقی با اپرا داشته باشیم. کنسرت- تئاتر خواسته یا ناخواسته، آگاه یا ناخود آگاه از فرم به روز شده ی تعزیه استفاده میکند. اکثر اوقات در بدنهی روایت سراغ سوگ (تراژدی) داستانهای ایرانی میرود و متن در خدمت موسیقی است. در نهایت عنصر تاثیرگذار و غالب موسیقی است و گویی به پیوندی متناسب و سازگار همچنان نرسیده است. این را بگذارید کنار گروه موسیقی اپرا که در نقطه های پنهان از دید تماشاگر مینشینند. تنها وجه تشابه این دو گونه غربی و ایرانی را میتوانیم وامدار سابقه ی آیینی بدانیم که هر دو از دل کهن- نمایشهای آیینی- مذهبی استخراج شده است.
تئاتر موزیکال با کنسرت- تئاتر چه تفاوتی در تئاتر غربی دارد؟
کنسرت- تئاتر در هنرهای نمایشی غرب، به عنوان یک مفهوم، پیچیده است و محملی برای نوگرایان در ابتدای قرن بیستم بود. کارلهینتس اشتوکهاوزن و ادگار وارز به همراه بسیاری از آهنگسازان نوگرای دیگر رابطه حرکت در فضا (پرفورمنس) را تجربه کردند. حرکت میتوانست شامل حرکت یا ایستایی هر چیز (THING) در هر فضای معینی باشد و سهم قابل توجهی در ایجاد کنسرت- تئاتر یا همان موسیقی- حرکت در قالبی نوین و پسا آیینی ایجاد کرد . کنسرت- تئاتر می تواند تئاتری دراماتیک باشد با این درک که محدود به درام نیست، معمولاً یک شکل ادبی از تئاتر است. تئاتر همیشه، کم و بیش، بخشی جدایی ناپذیر از اجرای موسیقی بوده است، اگرچه کاربردها و دلالتهای معنایی آن در طول زمان متفاوت بوده است.
تئاتر موزیکال در نقطه ی مقابل کنسرت – تئاتر قرار میگیرد و موسیقی تنها انتخاب زبان شعرگونه ی دیالوگها میشود. در این سالها و در تجربه های متعددی که در ایران رخ داده است، اپراهای عروسکی بهروز غریب پور، هم از حیث اجرا و هم نامگذاری آثارش، درخور و قابل دفاع بوده است. آثار وی از آمیختگی بهنگام و صحیح از فرم و محتوا برخوردار است و با برگزیدن نام اپرا برای قالب کارهایش تکلیف را با مخاطب روشن میکند. بهروز غریبپور، کارگردان و سرپرست گروه تئاتر عروسکی آران نخستین بار با به روی صحنه آوردن اپرای عروسکی رستم و سهراب به آهنگسازی لوریس چکناوریان در سال ۱۳۸۳ در تالار فردوسی، مسیر خلق اپرای ایرانی را تحقق بخشید. استفاده از فرم غربی و بهره بردن از موضوعات ادبی و ایرانی ترکیبی است که به مذاق مخاطب سختپسند نیز خوش آمده است. شکلی صحیح از هنر فیوژن که خواستگاه آن در اواسط قرن بیستم به اوج خود رسید و موسیقی یکی از سردمداران این شیوه بود.
هنرِ تلفیقی تالیف است یا تقلید؟
ریشه هنر تلفیقی (فیوژن) که یکی از ابداعات آن ترکیب اجرای یک کنسرت و تئاتر همزمان با هم بوده، از تجزیه و نوآوریها در فرمها، نظریهها و فلسفههای پیشینی هنر در غرب سرچشمه میگیرد و توسط فوتوریستها، دادائیستها و آهنگسازان قرن بیستم از آمریکا، انگلیس، ایتالیا، آلمان و روسیه بسط و گسترش مییابد. هر چند موسیقی تخیل برانگیزترین هنر جهان است که بدون کلمه و دیدار خیال میآفریند اما تولد کنسرت- تئاتر از نیاز آهنگساز به بیان دیدگاههایش شکل میگیرد که «موسیقی مطلق» نمیتواند به وضوح بیانکننده باشد. موسیقی مرکز تمرکز اصلی است که با فرمهای «دیگر» مانند گفتگو، ژستها، نور و استفاده از ویدیو ترکیب شده است.
بیشتر بخوانید: قطبالدین صادقی: کنسرت نمایشها ترفندی تجاری دارند
مروری بر کنسرت- تئاترها در سالهایی که گذشت
در این سالها ترکیب متنوعی از کنسرت- تئاتر در ایران شاهد بودیم که در این جا به چند نمونه بسنده میکنیم:
۱- «شمس پرنده» به کارگردانی پری صابری که در دهه اواخر دهه هفتاد حسابی جریانساز و فتح بابی برای آثاری دیگر در این زمینه شد.
۲- «اشکها و لبخندها» در دههی نود نخستین بار اقتباسی صحنهای از نمایش موزیکال ساختهی ریچارد راجرز و اسکار همرستاین با تمرکز بر نسخهی سینمایی، به کارگردانی هادی قضات به روی صحنه رفت.
۳- «در روزهای آخر اسفند» به کارگردانی محمد رحمانیان با بهره گیری از موسیقی پاپ نوستالژیک در ابتدای دهه نود که با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شد.
۴- کنسرت- تئاتر «سی» نوشتهی نغمه ثمینی و کارگردانی علی اصغر دشتی سال ۱۳۹۶ اجرا شد. متن بر اساس سه داستان معروف شاهنامه (زال و رودابه، رستم و اسفندیار و رستم و سهراب) نوشته شد.
۵- نمایش موزیکال «دیو و دلبر» به کارگردانی ماهان حیدری که بر اساس انیمیشنی با همین نام از کمپانی دیزنی ساخته شد .
۶- «سیصد »نام کنسرت نمایشی است به کارگردانی امیر جدیدی و کاری ازسهراب پورناظری در سال ۱۴۰۱ شمسی در مجموعه تالار سعدآباد بر روی صحنه رفت.
۷- «سیصد » به کارگردانی رضا گوران براساس داستان گات درباره مبارزه و مقاومت مردم شیراز در مقابل لشگر مغول است. مردم شیراز در این مبارزه در مقابل ویران کردن تخت جمشید و تصرف جام جم توسط لشگر مغول و ممنوع شدن زبان فارسی در ایران میایستند. این اجرا در سال ۱۴۰۳ اجرا میشود.
در پایان: آن چه گفتیم بررسی اجمالی از کنسرت- نمایش در تاریخ نمایش ایران بود، هر چند این موضوع مهم به تحقیقی سترگ احتیاج دارد. آن چه در بررسی روند شکل گیری این آثار به چشم میآید دستمایه قرار گرفتن ادبیات فارسی و رویکردی تاریخی است. در نگاه اول همه چیز نیک به نظر میآید اما به شرط آن که در دام سطحی نگری و صرفا روخوانی از ادبیات نباشد. مراحل تحقیق و پژوهش چنان آثاری بسیار حایز اهمیت است. ادبیات فارسی آن قدر وسیع و قابل پرداخت است که با اقتباس و دراماتورژیهای دقیق میشود تبدیل به یک مدیا و زبان به خصوص شود.
منبع: روزنامه شرق
نویسنده: هامون قاپچی