بهره‌برداری افراطی از تکنیک مجازی و فیلمبرداری در استودیو باعث شده فیلم موسی کلیم‌الله تصنعی و در برخی از صحنه‌ها شبیه لایواکشن و انیمیشن شود. در نمای اکستریم لانگ شات از مصر باستان، رود بزرگ نیل، اهرام مصر، کاخ فرعون و… فضا و لوکیشن شبیه کارتون شده است.
چارسو پرس: سازمان عریض و طویل صداوسیما با صرف صدها میلیارد تومان بودجه و صرف زمانی طولانی فیلم «موسی کلیم‌الله» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا را ساخته است. این سازمان فیلم« موسی کلیم‌الله »را اکران کرد تا به زعم خود با حرکتی فرهنگی در سطح بین‌المللی باعث؛ ترویج اندیشه‌های توحیدی، تقویت پایه‌های اعتقادی مخاطبان، جذب تماشاگران به معارف الهی، وا داشتن لاییک‌ها به تامل و… شود و در لایه‌های سیاسی فیلم به مخاطبان داخلی و خارجی یادآور شود صهیونیست‌ها پیرو راستین حضرت موسی نیستند و از آیین یهود منحرف شده‌اند.

فیلم« موسی کلیم‌الله به وقت طلوع» قسمت نخست از سه‌گانه‌ای است که صداوسیما (سیمافیلم) قصد دارد پیرامون زیست حضرت موسی تولید کند. ماجرای این فیلم با صدای کارگردان بر روی تصویر رها کردن تابوت یوسف نبی در رود نیل آغاز می‌شود. سپس دوربین فرعون مصر (بهنام تشکر) را در حال کابوس دیدن نشان می‌دهد. فرعون وحشت زده وهراسان از خواب بیدار می‌شود و با داد و فریاد خواب‌گزار اعظم (فرهاد آییش) را برای تعبیر خوابش احضار می‌کند. خواب‌گزار به فرعون هشدار می‌دهد امپراتوری چند هزار ساله مصر توسط فرزندی از قوم بنی‌اسراییل ویران می‌شود و او نباید اجازه دهد این پسر متولد شود. سربازان به دستور فرعون نوزاد‌های پسر را یافته و با بی‌رحمی و شقاوت از بین می‌برند و تلاش می‌کنند نوزادی زنده نماند. از طرف دیگر یوکابد (مریلا زارعی) به صورت معجزه‌آسایی موسی را به دنیا می‌آورد و پنهانی از آن مراقبت می‌کند. وحی بر یوکابد نازل می‌شود و او موسی را درون سبدی گذارده و با نگرانی در رود نیل رها می‌کند تا از شر فرعونیان در امان بماند. تقابل قوم موسی با فرعون از تولد تا رها کردن او در رود نیل درون‌مایه فیل موسی کلیم‌الله است.
این فیلم در استودیو و به‌صورت کاملا مجازی ساخته شده و به نوعی نخستین فیلم ایرانی است که به‌طور کامل از تکنیک مجازی برای بازنمایی وقایع تاریخی و لوکیشن بهره برده و دغدغه ساخت فیزیکی دکورهای سنگین و پرهزینه را نداشته است.

بهره‌برداری افراطی از تکنیک مجازی و فیلمبرداری در استودیو باعث شده فیلم موسی کلیم‌الله تصنعی و در برخی از صحنه‌ها شبیه لایواکشن و انیمیشن شود. در نمای اکستریم لانگ شات از مصر باستان، رود بزرگ نیل، اهرام مصر، کاخ فرعون و… فضا و لوکیشن شبیه کارتون شده است. در سکانسی که یوکابد به بازار می‌رود تا سبد تهیه کند زمین بازار مصر و کف مغازه نجار صاف و صیقلی است و مشخص است بازیگران در استودیو مقابل دوربین رفته‌اند… این وضعیت بر بازیگران نیز تاثیر گذاشته و بازی‌ها جذاب و چشمگیر نیست.

بیشتر بخوانید: نقد و یادداشت سینمای ایران


فیلمنامه «موسی کلیم‌الله» به گونه‌ای نگارش شده که گویا مخاطب روایات و اسناد تاریخی معتبر وقایع دوران تولد حضرت موسی و قومش را مطالعه کرده سپس به تماشای فیلم نشسته، بنابر این در طراحی داستان به شخصیت‌پردازی، سیرمنطقی داستان، فضاسازی، گره افکنی، گره‌گشایی، همذات‌پنداری و… نیازی احساس نشده است. مخاطب نسبت به موضوع فیلم خالی از ذهن نیست اما با تماشای این فیلم سوال‌ها و ابهام‌های زیادی در ذهنش شکل می‌گیرد که در فیلم نشان داده نمی‌شود.یوکابد کیست و وجه تمایزی او نسبت به سایر زنان چیست که برای مادری موسی پیامبر اولوالعزم و صاحب شریعت برگزیده می‌شود؟ چرا فرعون از وجود نابودگر تاج و تختش خبردار شد و جنایت‌های فجیع را به وجود آورد؟ فرعون که ادعای خدایی و پادشاهی بر جهان را داشت چرا مانند یک حاکم مفلوک، عقیم و ناتوان به تصویر کشیده شده است؟

لحظه‌ای که خواب‌گزار اعظم، عمران پدر موسی (علی رضا کمالی) را به عنوان نامحرم یا نفوذی کاخ فرعون شناسایی می‌کند چرا مجددا عمران به شغلش در کاخ ادامه می‌دهد؟ چرا دیالوگ‌ها به لحاظ ادبی بین معاصر و گذشته سرگردان است؟ پنج نوری که برای محافظت از حضرت موسی ظاهر می‌شوند چرا در سایر مقاطع مهم و سرنوشت‌ساز تاریخی ظاهر نشدند و تاریخ پر فرازوفرود ادیان الهی به گونه‌ای رقم خورد که همواره حکمرانان ظالم بر مسند امور نشسته‌اند؟

فیلمنامه فاقد خلاقیت و پیام‌های اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی است و با گنجاندن ارجاعات سیاسی و مذهبی باعث شده فیلم به لحاظ ژانر بین مذهبی و افسانه و به لحاظ ساختاری بین انیمیشن و سینمایی معلق بماند و در روایت قصص قرآنی ابتر باشد. مخاطب با مقایسه فیلمنامه «موسی کلیم‌الله» با روز واقعه به عنوان دو فیلم با مضمون مذهبی خلأ بهرام بیضایی را با تمام وجود درک می‌کند. سبک بازی بهنام تشکر در نقش فرعون و شکیب شجره در نقش فرمانده گارد کاخ اغراق‌آمیز از کار درآمده و باعث شده فیلم از فضای تاریخی و مذهبی خارج شود و جنبه فانتزی و تخیلی پیدا کند. بازی مریلا زارعی بازیگر خوب سینمای ایران در نقش مادر موسی بسیار معمولی و فاقد حس و گیرایی است. بازی فرهاد آییش در دو نقش مثبت و منفی، در سکانسی شیطان‌پرست و خواب‌گزار اعظم فرعون و در سکانسی دیگر رهبر و بزرگ قوم موسی جلب ‌توجه می‌کند اما به ‌شدت به باور‌پذیری و تاثیر‌گذاری فیلم آسیب زده و باعث دلزدگی مخاطب می‌شود.
ابراهیم حاتمی‌کیا کارگردان فیلم« موسی کلیم‌الله» با برداشت از فیلم «آهنگ برنادت» و «رنگ خدا» مجید مجیدی و بهره‌گیری ازموسیقی کارن همایونفر نتوانسته مادر موسی را هنرمندانه خلق کند. کارگردان آژانس شیشه‌ای فراموش کرده مخاطب امروز با مخاطب دهه شصت و اکران فیلم‌هایی مانند توبه نصوح بسیار متفاوت است و آثاری در سینمای جهان تولید می‌شود که آیین پیامبران توحیدی را کذب و خرافه معرفی می‌کند.

کارگردان دیده‌بان در انتخاب عوامل و بازی گرفتن از بازیگران هنرمند و توانای سینمای ایران به شیوه خاص خودش رفتار کرده، در نتیجه فیلم غیر قابل باور، تصنعی، سوال‌برانگیز و معمولی به چشم می‌آید و برای سازمان صدا و سیما دستاورد فرهنگی و مذهبی محسوب نمی‌شود.

ضعف ساختاری و محتوایی فیلم موسی کلیم‌الله نشان داد کماکان پروین اعتصامی تنها هنرمند ایرانی است که در سال 1305 همانند یک کارگردان توانا و مستقل با چیدمان واژه‌ها توانست به زیباترین و شیواترین فرم قصه قرآنی حضرت موسی را روایت کند و خوانندگان را در فضای دوست به وجد و شعف آورد.

منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: محمد شریعت پناه