چارسو پرس: فیلم «April» (آوریل) ساخته دیآ کولومبگاشویلی (Dea Kulumbegashvili) کارگردان اهل گرجستان، اثری تکاندهنده و بیامان از دل سینمای جهان است که با واقعگرایی بیسابقه، مرزهای نمایش زایمان، سقط جنین و مصائب زنان را در قاب سینما به چالش میکشد. در این فیلم، «یا سوخیتاشویلی» (Ia Sukhitashvili) نقش پزشکی متخصص زنان و زایمان را بازی میکند که دفاع از حق انتخاب زنان برای سقط جنین را نه صرفاً یک عمل پزشکی، بلکه یک وظیفه اخلاقی غیرقابل چشمپوشی میداند.
نگاهی بیواسطه به واقعیتهای بیرحمانه
فیلم «آوریل» نهتنها شامل صحنهای شبیهسازیشده از سقط جنین است، بلکه دو صحنه زایمان واقعی (یکی طبیعی و دیگری به روش سزارین) را نیز بیهیچ پردهپوشی به تصویر میکشد. این صحنهها در نماهایی ایستا و بلند با کادربندی مربعی توسط فیلمبردار فیلم «آرسنی خاچاتوریان» (Arseni Khachaturan) گرفته شدهاند که بیننده را مجبور به تماشای تمامقد و بیوقفه وقایع میکند. چنین شیوهای در سینمای اروپا نیز نادر است و کمتر در سینمای آمریکا مشابهی دارد—حتی در آثاری چون «Never Rarely Sometimes Always» (گاهی نه، گاهی شاید، همیشه) ساخته الایزا هیتمن.
پزشک زن در برابر ساختار مردسالار
قهرمان فیلم، «نینا» (Nina)، پزشکی در دهه چهارم زندگی خود است که در روستایی در شرق گرجستان مشغول خدمت است. ماجرای فیلم با مرگ نوزادی بلافاصله پس از تولد آغاز میشود؛ پدری عزادار و خشمگین، نینا را متهم به قتل عمدی نوزادش میکند. شایعاتی مبنی بر انجام سقط جنین توسط نینا در روستا گسترش یافته، و این تهمت در دل جامعهای سنتی، زمینهساز واکنشی خشن میشود. همکار نزدیک او، «دیوید»، هشدار میدهد: «کسی از تو تشکر نمیکند، کسی از تو دفاع نمیکند.»
این فضا، یادآور واقعیتهایی تلخ در بسیاری از نقاط جهان است؛ جایی که زنان تحت فشار ازدواج زودهنگام قرار دارند، سقط جنین و حتی پیشگیری از بارداری تابو شمرده میشود، و کمترین اطلاعات جنسی میتواند برای یک دختر نوجوان خطرآفرین باشد. در یکی از صحنههای تأثیرگذار، نینا در سکوت و نجوا، قرصهای ضدبارداری را به عروس نوجوانی میدهد که از مادر شدن در هراس است.
سینمای جهان در تقاطع هنر و درد
«آوریل» دنبالهای معنوی بر فیلم تحسینشده قبلی کولومبگاشویلی، یعنی «Beginning» (آغاز، ۲۰۲۰)، محسوب میشود؛ فیلمی که درباره جامعهای از شاهدان یهوه بود که در میان اکثریت ارتدوکس دچار سرکوب مذهبی شدهاند. در هر دو فیلم، «سوخیتاشویلی» نقش زنانی را بازی میکند که علیه ساختارهای پدرسالار و مذهبی سر برمیآورند—با بازیای که ترکیبی از درونگرایی، صلابت و خشم سرکوبشده است.
در «آوریل»، خشونت با لطافت همزیستی دارد. دوربین گاهی با دقت بالینی، راهروهای بیمارستان را ثبت میکند و گاه از نگاه نینا، در طبیعت بارانی و بهاری غوطهور میشود. حتی صدای تنفس نینا نیز به بخشی از تجربه حسی مخاطب بدل میشود؛ گویی دوربین، گوشی پزشکی است که نهفقط صدای دم و بازدم، بلکه افکار و احساسات درونی او را نیز ضبط میکند.
اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلمهای خارجی
پزشک؛ قربانی یا ناجی؟
نینا، در ظاهر زنی آرام و متخصص است، اما در عمق وجودش زخمی عمیق دارد—زخمی که شاید انگیزه اخلاقیاش برای کمک به زنان را شکل داده باشد. برخلاف فیلمهایی چون «Happening» (اتفاق، ۲۰۲۲)، «4 Months, 3 Weeks and 2 Days» (چهار ماه، سه هفته و دو روز، ۲۰۰۷) یا «Never Rarely Sometimes Always»، تمرکز این اثر بر روی پزشک سقطجنین است، نه فقط زنان در موقعیت اضطرار. این چرخش زاویه دید، فیلم را به اثری منحصربهفرد در ژانر اجتماعی سینمای جهان بدل کرده است.
فراتر از واقعگرایی
با وجود تمرکز بر واقعیتهای اجتماعی، فیلم در لحظاتی پا را از رئالیسم فراتر میگذارد. در آغاز و پایان فیلم، زنی برهنه، خمیده و ناشناخته ظاهر میشود—موجودی بیچهره که گویی نمادی از ترسها، دردها یا حتی اشتیاق نینا است. این تصویر، با ارجاعات مذهبی (از عهد عتیق تا عهد جدید) رنگی اسطورهای به فیلم میدهد و بار معنایی آن را افزایش میدهد.
بازتابی از حقیقتهای جهانی
فیلم «آوریل» تنها محدود به مرزهای جغرافیایی گرجستان نیست؛ بلکه بازتابی از وضعیت زنان در بسیاری از جوامع جهان است که در آنها کنترل بر بدن زنانه همچنان عرصهای برای منازعهای سیاسی، دینی و اجتماعی است. از این نظر، این فیلم نه فقط یک اثر هنری، بلکه سندی تصویری از نبردی جهانی برای حقوق باروری زنان محسوب میشود.
سینمای جهان در سالهای اخیر آثار شاخصی درباره تجربه زنان در زمینه بارداری، سقط جنین و فشارهای اجتماعی تولید کرده است؛ از جمله فیلم فرانسوی «Happening» (اتفاق)، فیلم رومانیایی «4 Months, 3 Weeks and 2 Days» (چهار ماه، سه هفته و دو روز) ساخته کریستین مونگیو و «Never Rarely Sometimes Always» (گاهی نه، گاهی شاید، همیشه) از سینمای مستقل آمریکا. اما آنچه «آوریل» را متمایز میسازد، زاویه دید آن است: تمرکز بر پزشک و وجدان اخلاقی او.
نینا، برخلاف شخصیتهای زن در فیلمهای مشابه که بیشتر قربانی شرایطاند، در جایگاه کنشگر و ناظر قرار دارد. او با شهامت تمام، تصمیماتی اتخاذ میکند که هزینههای شخصی و حرفهای زیادی برایش دارد، اما باور به مسئولیت انسانی و عدالت باروری، او را از مسیر عقبنشینی بازمیدارد.
استعارههایی فراتر از مرز واقعیت
یکی از ویژگیهای مهم فیلم، عبور گاهبهگاه آن از مرز واقعگرایی است. حضور زن ناشناخته، خمیده و بیچهره در آغاز و پایان فیلم، با سینههای افتاده، پوستی چروکیده و صورتی که گویی محو شده، لایهای سوررئال به داستان اضافه میکند. این تصویر، هم میتواند بازتابی از نینا باشد—شکل مجسم ترسها، رنجها یا میلهای سرکوبشده او—و هم تمثیلی از وضعیت زنانه در جهانی مردسالار.
در پایان فیلم، همین زن رازآلود، از تاریکی مطلق خارج شده و به سوی نوری ناشناخته حرکت میکند؛ حرکتی آهسته اما مصرانه. این تصویر نهایی، حالتی رستاخیزی دارد—گویی زن، پس از عبور از تاریکی سرکوب و رنج، به سوی روشنایی آگاهی و قدرت در حرکت است.
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
تجربهای سینمایی برای مخاطب جسور
«آوریل» از آن دسته فیلمهایی است که مخاطب را وادار به تماشای صحنههایی میکند که شاید ترجیح دهد از آنها روی برگرداند—از جمله سقط جنین بر سر سفره خانواده یا زایمانی بیدرد با تزریق اپیدورال. اما همین اصرار در نگاه کردن، بخشی از فلسفه فیلم است: مواجهه با حقیقت، بدون فیلتر.
برای مخاطب ایرانی علاقهمند به سینمای جهان، این فیلم تجربهای نادر است. آثاری با چنین جسارت، پرداخت بصری مینیمال و دغدغههای اجتماعی، اغلب در سینمای هنری اروپا ظهور میکنند. فیلمساز گرجی، با سبک تصویربرداری سرد و بیحرکت و تدوینی خویشتندار، جهانی را میسازد که مخاطب در آن به تماشاگر خاموش رنج انسان بدل میشود—بیآنکه ابزار فرار در اختیار داشته باشد.
منبع: newyorker
نویسنده: نسرین پورمند