چارسو پرس: در روزگاری که اغلب نخستین تجربههای کارگردانی بازیگران به سمت آثار پرزرقوبرق، خودنمایانه یا حتی بازسازیهای تجاری میرود، هریس دیکینسون با فیلم «Urchin» راهی متفاوت و جسورانه برمیگزیند. ستاره جوانی که پیشتر با حضور در فیلمهای مستقل تحسینشدهای مانند Beach Rats و Triangle of Sadness شناخته شد، اکنون در مقام کارگردان، با نگاهی دقیق و انسانی به بحران بیخانمانی در انگلستان میپردازد.
این فیلم در بخش «نگاه نو» جشنواره کن به نمایش درآمده و با ترکیب رئالیسم اجتماعی، نشانههایی از سوررئالیسم، و بازی درخشان فرانک دیلان، توانسته تحسین منتقدان را برانگیزد. «Urchin» نه تنها تأیید توانایی دیکینسون در پشت دوربین است، بلکه یادآوری میکند که سینمای اجتماعی هنوز هم میتواند در فرمهای تازه و با بیانی شخصی، تأثیرگذار باشد.
هریس دیکینسون، بازیگری که با پرهیز از جریانهای تجاری هالیوود به سمت پروژههای مستقل و آوانگارد گرایش دارد، در نخستین تجربهی کارگردانی خود، کاملاً به مسیر هنریاش وفادار مانده است. فیلم «Urchin» یا «جوجه تیغی»، درامی تلخ و زنده از خیابانهای شرق لندن است؛ نگاهی تیزبین و بدون اغراق به واقعیت کسانی که در حاشیه جامعه زندگی میکنند — از زندان تا آسایشگاه، از کارگری فصلی تا بیخانمانی کامل.
پرترهای انسانی در دل تاریکی اجتماعی
در مرکز روایت، شخصیت «مایک» با بازی درخشان فرانک دیلان قرار دارد؛ مردی معتاد و بیخانمان که دائماً بین تلاش برای اصلاح و سقوط مجدد دستوپا میزند. فیلم با رد کلیشهها و قهرمانسازی، بهجای روایت داستانی پیاممحور، پرترهای فردی و درعینحال نمادین از یک زندگی شکسته را ترسیم میکند.
دیکینسون که خود نقش کوتاهی به عنوان یکی از بیخانمانها ایفا کرده (پس از انصراف یکی از بازیگران)، با فروتنی ستودنی، صحنه را به دیلان واگذار کرده؛ بازیگری که در این نقش فرصتی برای نمایش تمامی ظرفیتهایش یافته است.
میان رئالیسم و توهم: زبان بصری دوگانه
در حالیکه بسیاری از مؤلفههای فیلم یادآور رئالیسم اجتماعی کن لوچ یا آندرا آرنولد است، دیکینسون با گنجاندن لحظاتی سوررئالیستی — مانند چشماندازهای جنگلی، صومعههای نیمهخیالی یا تصاویر دیجیتالی مغشوش — لایهای ذهنی به روایت اضافه میکند. این لحظات نه تنها بهمثابه تزئین بصری نیستند، بلکه بازتاب روانِ زخمخورده و درهمشکستهی مایک هستند؛ ذهنیتی گسیخته که نمیتواند واقعیت را تاب بیاورد.
این ترکیب جسورانه باعث میشود Urchin از رئالیسم صرف فراتر رود و در لحظاتی به سینمایی شاعرانه نزدیک شود — بدون آنکه واقعگرایی اجتماعی خود را از دست بدهد.
اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلمهای خارجی
چرخهای که بسته باقی میماند
فیلم در عین داشتن لحظاتی گرم و پرامید — از جمله دوستیهای کوتاه در محل کار یا اجرای کارائوکه پرشور — هرگز به دام امیدواری دروغین نمیافتد. وقتی مایک به عنوان کارگر هتل مشغول میشود و از خدمات اجتماعی بهره میبرد، مخاطب برای او آرزوی نجات دارد. اما آسیبهای روانی، اعتیاد و بیاعتمادی نسبت به سیستم، او را به همان چرخه آشنا بازمیگرداند.
در مواجهه با شخصیتی مانند «اندریا»، یک بیخانمان مهاجر با بازی مگان نورثام، ابتدا کورسویی از ارتباط و آرامش دیده میشود، اما این رابطه نیز بهتدریج تبدیل به راهی برای سقوط دوباره میشود — سقوطی با طعم کتامین.
دوربین، ریتم و صدا
فیلمبرداری توسط ژوزه دشه (که پیشتر در «Passages» درخشید) ترکیبی از نور طبیعی و رنگهای خاموش ارائه میدهد که با موضوع فیلم همخوانی کامل دارد. تدوین دقیق رافائل تورس کالدرون نیز اجازه میدهد ریتمی طبیعی و بیشتاب بر فیلم حاکم باشد؛ بازتابی از زندگی آشفته، تکراری و گاه بیهدف شخصیت اصلی.
فیلم از صدا نیز بهرهبرداری هوشمندانهای دارد: از نوارهای خودیاری تا ترانهی «Whole Again» از گروه Atomic Kitten که در یک سکانس عجیب اما دلگرمکننده، اجرا میشود — گویی پژواکی از زندگیای که میتوانست باشد، اما نیست.
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
جمعبندی:
«Urchin» اثری است صادق، بیادعا و تأثیرگذار که در عین تلخی، با نگاهی انسانی و هنرمندانه به یکی از بحرانهای خاموش بریتانیا میپردازد. هریس دیکینسون نهتنها در اولین تجربهی کارگردانی خود موفق عمل کرده، بلکه نشان داده که نگاه سینماییاش فراتر از بازیگری و بهراستی مولفمحور است. اگرچه فیلم پایانی خوش ندارد، اما با همین واقعگرایی بیرحمانه است که در دل تماشاگر ماندگار میشود.
«Urchin» تجربهای است صادقانه، پرخطر و در نهایت موفق؛ اثری که در میانهی ناآرامیهای اجتماعی و اقتصادی بریتانیا، صدای خاموش و بیچهرهی خیابانها را بازتاب میدهد — بیآنکه شعار بدهد یا احساساتگرایی کند. نخستین فیلم هریس دیکینسون از آن دست آثاریست که ممکن است در گیشه به چشم نیاید، اما در حافظهی منتقدان و علاقهمندان جدی سینما ماندگار خواهد شد.
با «Urchin»، دیکینسون نه تنها کارنامه بازیگریاش را غنیتر کرده، بلکه آیندهای روشن را به عنوان فیلمسازی دغدغهمند و صاحبصدا نوید میدهد. سینمای بریتانیا، حالا یک صدای تازه و تأثیرگذار دیگر در حوزهی رئالیسم اجتماعی دارد.
منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند