این نکته برای محمد امیریاراحمدی بسیار مهم است که در قصهاش گرههای کور وجود نداشته باشد. در مورد «سرآشپز پیشنهاد میکند» چون متن اولیه توسط کس دیگری نوشته شده بود، ضرورت حضور یاراحمدی باز کردن گرههای کوری بود که پیشتر در متن شکل گرفته بودند و او از ابتدا تا انتهای متن را بازنویسی و ربطهای منطقی را که گم شده بودند به آن اضافه کرد.
بهروز غریب پور کارگردان و سرپرست گروه تئاتر عروسکی آران گفت: ما برای هر اُپرایی عروسکهای خاص خودش را میسازیم و برای «اُپرای عشق» هم بیش از ۱۰۰ عروسک در دست ساخت قرار دارد.
مقوله بازنویسی، مقولهای جدید نیست. قدمت بازنویسی، شاید، به قدمت نمایشنامههای کلاسیک یونان و رم باستان باشد؛ بهعنوانمثال میتوان به «مدهآ»های مختلف اشاره کرد. البته شاید کسانی بگویند که آن بازنویسی نیست، ولی فراموش نکنیم که پلات ثابت است و نویسندگان مختلف، جنبههای مختلفی از این پلات را برجسته کردهاند.
امیر دژاکام با بیان اینکه «موضوع کار و کارگر درد مشترک مردم است اما متاسفانه هنرهای نمایشی از آن دور افتاده» میگوید: کارگر برای چه باید به تماشای تئاتر بیاید؟ چه وجه مشترکی بین او و تئاتر وجود دارد؟
قطبالدین صادقی میگوید: طبقه کارگر جایی در تئاتر امروز ما ندارد چون هم هنرمند و هم قشر مرفه نوکیسهای که امروز مخاطب اصلی تئاتر ما شده؛ دنبال تفنن و سرگرمی است نه تماشای مسائل اجتماعی. او این مساله را امری جهانی دانسته و ادامه میدهد: آرمانگرایی ایدئولوژیک از جهان رخت بر بسته است. در کشورهای دیگر هم خبری از حضور طبقه کارگر در تئاتر نیست برای اینکه همه به طرف بورژوازی میروند و این دوره پایان عصر ایدئولوژی است.
من بيشتر از محتوا به فرم علاقهمندم اما از اين تجربه نتيجه گرفتم كه ذهن تماشاگر ما چندان براي سهيم شدن در فضاي سوررئال آماده نيست. به نظرم مخاطب اين روزها تا حد زيادي حس شاعرانگياش را از دست داده و همهچيز را به صورت رئال ميخواهد.
کیانی با اشاره به تاریخ سانسور تئاتر و با بیان اینکه «دو پدیده فرهنگی تئاتر و امر سیاسی همواره با یکدیگر درگیری داشتهاند» میگوید: تئاتر، قضایا را ریشهیابی میکند و این باید به دانش مدیریتی تئاتر اضافه شود که ذهنیت بیمارگونه پاک کردن صورت مساله را کنار بگذارد.
یوسف باپیری معتقد است وضعیت خانه تئاتر در شرایط کنونی متناقض است. او میگوید خانه تئاتر در حالتی رویه اپوزیسیونی نسبت به دولت دارد که خواهان حمایت اقتصادی دولت است. او میگوید خانه تئاتر علاقهای به جذب هنرمندان جوان ندارد.
مدیرکل جدید هنرهای نمایشی معتقد است که تئاتر به حمایت جدی دولتی نیاز دارد و این حمایت در سراسر دنیا هم وجود دارد؛ چون تئاتر، هنری نیست که بدون حمایت دولتی بتواند نقش موثر خود را تکمیل کند.
من «پسران تاریخ» را با التزام به اینکه با بچههای خودمان کار کنم، شروع کردم و دیدم اکثر بازیگرانم در آن مدت سر کارهای دیگری هستند. کمکم مجبور شدم جایگزین کنم؛ تاجاییکه ٧٠ درصد بازیگران از گروه قبلی بازیگرانم متفاوت شدند؛ یعنی باز هم من ناگزیرم وقتی متنی دستم میگیرم، با همان بازیگرهای قبلیام وارد مذاکره شوم؛ اما آن بازیگرها در آن لحظه درگیر کارهای دیگری هستند.
وقتي به چشم تجربه به ماجرا نگاه ميكنم قضيه متفاوت ميشود. اما از آنجا كه متاسفانه با افزايش سن دز محافظهكاري هم بيشتر ميشود، فكر كردم اگر امروز اين تجربهها را پشت سر نگذارم شايد بعدا چنين فرصت يا جراتي پيش نيايد. مثلا شايد هيچوقت پيش نيايد نمايشنامهاي مثل «كلاغ» انتخاب كنم كه ايستايي زيادي داشت و كل ماجرا فقط با دو بازيگر پيش ميرفت.
محمد یعقوبی» نویسنده ناکام ادبیات نمایشی نیست؛ این را خود در توصیف تفاوتش با شخصیت نمایشنامهنویس «تنها راه ممکن» آخرین نمایشاش که در ایران اجرا شد، میگوید. با یعقوبی درباره سانسور، مهاجرت و ناامیدی صحبت کردیم.
تئاتر در هیچ نقطهای از جهان خودکفا نیست و دولتها و شهرداریها بدون آنکه نظارتی بر فعالیت هنرمندان داشته باشند فقط از آنها حمایت میکنند. صحبت ما چیست؟ همان چیزی که عرف و قانون میگوید. یعنی دولت باید به سیاستگذاری، حمایت، هدایت و نظارت بپردازد و من متوجه نمیشوم چرا واگذاری امور به هنرمندان و افراد کارشناس ایجاد نگرانی میکند.
صدرالدین زاهد که پس از نزدیک به چهار دهه به ایران بازگشته، درباره انتخاب «افسانه ببر» داریو فو میگوید: شخصا معتقدم فرهنگ همیشه باید از آن چیزی که در جامعه است، تغذیه کند اما ده قدم جلوتر. در نتیجه همیشه در کارم این موضوع را لحاظ میکنم.
اصغر نوری در مقام دبیر جایزه ادبیات نمایشی جشنواره تئاتر فجر بر این باور است که اساساً جایزه دادن و داوری کردن اثر هنری بدین شکل امری بیهوده است. او تأکید میکند که جایزه ۱۰میلیونی امسال نظر فرهاد مهندسپور بوده است.
متن جای بداههپردازی نداشت؛ اما با قَسَم و آیه کارگردان را راضی کردیم «و خوشحالم که راضی شدند» این جناب سیاه در مواقعی مزهپرانی و بداههپردازی داشته باشد. همانطور که در نمایش دیدید، به دلیل آهنگینبودن متن و زبان نمایش، جای بداههپردازی زیادی وجود نداشت؛ اما ما با همفکری به فرم مشخصی رسیدیم.
هادی مرزبان میگوید: وقتی از روی فیلم کپی میکنند و اسمش را میگذارند تئاتر ارزشمند باید فاتحه تئاتر را خواند!
حواشي بخش بينالملل جشنواره سيوششم تئاتر فجر حتي بعد از برگزاري اختتاميه نيز ادامه داشت. گروهي به كيفيت آثار و گروههاي دعوت شده انتقاد داشتند، عدهاي سعي كردند از آب گلآلود ماهي بگيرند و به تكنگاري! عليه تئاتر روي آوردند و بعضي هم همچنان در انتظار برگزاري جلسه آسيبشناسي به سر ميبرند. آروند دشتآراي، مدير بخش بينالملل جشنواره تئاتر فجر درباره بخشي از حواشي پيش آمده توضيحاتي ارايه داده است.
صدرالدین زاهد، از بازماندگان مهمترین جریان تئاتری ایران، -کارگاه نمایش- پس از ۱۸ سال دوباره به ایران بازگشته و پس از حدود ۴۰ سال، بار دیگر شب گذشته در آخرین شب جشنواره سیوششم تئاتر فجر، به دبيري فرهاد مهندسپور، با اجرای نمایش «افسانه ببر» داریو فو در تئاتر شهر روی صحنه رفته است.
به گمانم خشونت از نمايشنامه ميآيد. چرا كه در ابتداي نمايشنامه همه مردهاند، اما مرگي آرام نداشتهاند بلكه كشته شدهاند. در نتيجه اگر ميخواهيد آن را روي صحنه ببريد بايد راهي را پيدا كنيد كه با خشونت توصيفشده در اثر نسبت داشته باشد.