مریلا زارعی در گفتگویی مفصل با برنامه «رو ب رو» دهه اول فعالیت خود در سینما را مرور کرد و خاطراتی جذاب از آثاری گفت که خیلی ها با آنها خاطره دارند.
تصمیم ساخت انیمیشن «آخرین داستان» که امسال در بخش مسابقه سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارد 9 سال پیش گرفته شد. هدفگذاری اشکان رهگذر که پیش از این انیمیشنهای کوتاه «تو»، «کات» و «گربه قجری» و... را در کارنامه دارد، از همان ابتدا دقیق بود و تمام تلاشهایش معطوف به عینیت یافتن این اهداف؛ حتی اگر رسیدن به آن نزدیک به یک دهه طول بکشد. دعوت از ستارهها و بازیگران معتبری همچون لیلا حاتمی (شهرزاد)، حامد بهداد (ضحاک)، پرویز پرستویی (ارشیا و تهمورث)، اشکان خطیبی (آفریدون)، باران کوثری، اکبر زنجانپور، بیتا فرهی، تینا پاکروان، حسن پورشیرازی، شقایق فراهانی و... یکی از همین اهداف بود.
رضا فرهمند مستندسازی است که مخاطب سینمای ایران او را با فیلم «زنانی با گوشوارههای باروتی» میشناسد؛ فیلمی که روایت یک روزنامه نگار در مواجهه با زنان قربانی داعش است و این قربانیان فجایع انسانیای که بر آنها گذشته را بازگو میکردند که در نهایت روح انسانیت را خراش میداد. فرهمند پس از مستند «زنانی با گوشوارههای باروتی» با مستند جدیدی سراغ کودکان سوری رفته که بعد از پایان جنگ و در ویرانهها و آوار خانههایی که یک روز آباد بود رؤیاهای خود را با «نتهای مسی یک رؤیا» جستوجو میکنند. مستند سینمایی «نتهای مسی یک رؤیا» به کارگردانی رضا فرهمند و تهیه کنندگی مرتضی شعبانی برای نمایش در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر آماده شده است.
سازندگان فیلم جاندار معتقدند که امروز جامعه ناراحت و عصبانی داریم اما این جامعه ناراحت، رفتارهای متفاوتی دارند.
«دیدن این فیلم جرم است!» نخستین تجربه کارگردانی رضا زهتابچیان از جمله فیلمهای بخش نگاه نو سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر است؛ تجربهای که در طول جشنواره فیلم فجر درباره آن زیاد صحبت خواهد شد و شاید به نوعی بتوان آن را از جمله فیلمهای بحثبرانگیز جشنواره سی و هفتم توصیف کرد.
کارنامه سياوش اسعدي در طول سالها فعاليتش براي اهالي سينما و منتقدان بحثبرانگيز بوده است؛ آثاري مبتنيبر تجربهگرايي که مورد توجه انجمن منتقدان نيز قرار گرفت. سياوش اسعدي بعد از ساخت «جيببر خيابان جنوبي» سرگرم ساخت فيلمي به نام «سالتحويل» شد که به دلايل زیادی، از جمله نبود بودجه کافي نيمهکاره رها شد و بعد از آن نگارش فيلمنامه «درخونگاه» آغاز شد؛ تجربهاي مشترک به قلم سياوش اسعدي و نيما نادري که اقتباسی از نمايشنامه «يوبيتسومه» است که نيما نادري سالها پيش نوشت و به صحنه برد. سال گذشته «درخونگاه» به دليل ادامهدارشدن فيلمبرداري و تکميلنبودن مراحل فني فيلم به جشنواره فيلم فجر نرسيد و امسال در فهرست نهايي هيئت انتخاب جشنواره سيوهفتم فيلم فجر قرار گرفت.
مسعود بخشي بعد از هفت سال بار ديگر پشت دوربين قرار گرفت و يلدا را ساخت؛ فيلمي که قطعا از نگاه تجربهگرا و عميق کارگردانش به مسائل روز دور نيست؛ فيلمي که به گفته بخشي، بازگوکننده موضوعاتي مهم و انساني است. هرچند اين بار علي مصفا در مقام تهيهکننده و نه بازيگر در کنار مسعود بخشي قرار گرفته است و بايد ديد نتيجه همکاري مشترک آنها چه نمرهاي از نگاه اهالي رسانه و سينمايينويسان خواهد گرفت.
فيلم «اتاق تاريك» به كارگرداني روحالله حجازي با وجود موضوع مهم آن که بحث كودكآزاري است، در جشنواره فيلم فجر و در اكران از آن حمايت نشد! درحاليكه اين مسئله يكي از مهمترين موضوعات ما و حتي جهان است. ضمن اينكه بهتازگی حاشيهاي براي فيلم به وجود آمد مبني بر شبههداربودن سرمايه فيلم كه حجازي با قاطعيت آن را تكذيب كرد و علت انتشار چنين خبري را نتايج جستوجوي اينترنتي و تشابه اسمي يكي از عوامل دانست.
ساختن فیلم تختی در توان آقای افخمی نبود، به این دلیل که آقای حاتمی میخواست زندگینامه تختی را به تصویر بکشد، ولی آقای افخمی در فیلم دنبال قاتل تختی میگشت. آقای افخمی به من گفتند که میخواهند فیلم غلامرضا تختی را بسازند، ولی نه آن تختیای که آقای حاتمی میخواهد بسازد، بلکه با هم تفاوت دارد ولی نه در این حد که او آمد و با منی که قرار بود نقش تختی را بازی کنم بهعنوان مصاحبه شونده مصاحبه کند و از من بپرسد تختی که بود و چطور بود و من هم تعریف میکردم.
«ژانکلود کریر» از تاثیر «عباس کیارستمی» بر سینمای جهان گفت و اینکه از سانسور نباید ترسید. چون سانسور آثار بسیار بزرگی را به وجود آورد مثل «پیراندلو»، «برشت»، «بکت». او همچنین گفت: در رابطه با فضای سینمایی هالیوود احساس ناامیدی زیادی دارم.
دبیر سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر از مسئولان قوه قضاییه برای شناسایی سرمایههای مشکوک در سینما و جلوگیری از حضور آثار تولیدشده با این سرمایهها در جشنواره درخواست همراهی کرد.
میگوید، آدمها سه دستهاند؛ یا جنگ میکنند یا معامله یا بازی، و او همیشه بازی کرده است. فقط بازیچههایش عوض شدهاند اما با وجود این همه بازی، کودک درونش هنوز در پی یک بازی قدیمی است که دیگر جزو آرزوهایش شده است.
دوستاني كه بر آقاي پارسايي خرده ميگيرند كه ايشان به فيلمهاي مهندس بازرگان «راه طي شده» و «هاشمي زنده است» مجوز داده بدانند اين فيلمها اصلا براي دريافت مجوز ساخت و نمايش به وزارت ارشاد مراجعه نكردند و درخواستي ندادند و كاملا خودسر هستند.
دوست دارم همچنان سرم شلوغ باشد. يك فيلم ديگر هم دارم كه خوشبختانه در آن با مارتي همكاري ميكنم. قرار است اين فيلم را بسازيم. دوست ندارم دربارهاش چيزي بگويم. فكر ميكنم كارهايش پيش بروند (ميزند به تخته). كارهاي ديگر هم دارم مثل كار با ديويد او راسل. عاشق كار كردن با او هستم. با بچهها و خانواده و در زندگيام برنامههايي دارم. هميشه سرم به كاري گرم است و دوست دارم همچنان سرم شلوغ باشد. مگر چاره ديگري هم دارم؟
سرپرست سازمان سینمایی ضمن تشریح قوانین و الزامات تحقق «شفافیت» در حوزه سینما، بهشدت با «شفافیت گزینشی» مخالفت کرد.
«کلمبوس»، «درساژ» و «آنها» فيلمهايي هستند که با بازي شبنم مقدمي روي پرده سينماها رفتهاند. اولي کمدي است، دومي درباره گسست نسلها هشدار ميدهد و سومي فيلمي با دغدغههاي زنانه است. اکران همزمان سه فيلم با سه دنياي متفاوت فرصتي است تا بتوان توان بازيگر را محک زد. ويژگي شاخص بازيهاي مقدمي اين است که براي هر شخصيت طراحي مجزا داشته و عملکردش در هرکدام از فيلمها يادآور آن يکي نيست.
مستند بلند زندگی فائزه هاشمی دو سال پس از ساختش با انجام اصلاحیههای کوتاهی که توسط سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعمال شده بود، بالاخره توانست پروانه نمایش دریافت کند و پس از آن در 15 دیماه 97 روند اکران خود را در سینماهای گروه هنر و تجربه آغاز کرد. اما یک هفته بعد از آن، اکران این فیلم با اعلام دلیل گشودهبودن پروندهای قضائی علیه شخصیت فیلم یعنی خانم هاشمی، متوقف شد و «مثل یک زن» از پرده سینماها پایین آمد. در آخرین روزهای تنظیم این گفتوگو جمعی از سینماگران و اهالی رسانه با ارسال نامهای به وزیر ارشاد خواستار رفع توقیف این فیلم که از مجاری قانونی مجوز اکران گرفته است، شدند و خانم هاشمی و کارگردان فیلم هم جداگانه با رسانههایی در این زمینه صحبت کردند.
ما سه سال پیش تولید فیلم داشتیم و یادم میآید وقتی سیامک انصاری را به عنوان مدیر مدرسه انتخاب کردم، اولین سؤالی که وزارت ارشاد و دیگران از ما پرسیدند این بود که بازیگری که میخواهد نقش مدیر را بازی کند کیست! نمیدانم چرا همیشه در مورد بازیگر نقش مدیر حساس بودند! گفتم استدعا میکنم از همین ابتدا، این بازی کهنه نخنماشده را کنار بگذارید که لابد این مدرسه نماد ایران است و مدیر و اداره و... نماد فلان چیز هستند!! اینجا فقط یک مدرسه است که در دوره خاصی قصه فیلم در آن رخ میدهد. ضمن اینکه مردم ما با هر سختیاي که بود مقاومت کردند تا مدارس تعطیل نشوند. حتی در آن زمان میگفتند امتحانات را تا روز آخر برگزار میکنیم. پس زیر بمباران ریسک کردند و ماندند. در صورتی که میتوانستند مدرسه را تعطیل کنند. چون معتقد بودند اگر مدرسه را تعطیل کنیم، ضربهای که دشمن به ما وارد میکند ضربه بزرگتری است. چون دشمن میخواهد کرکره مملکت را پایین بکشیم و زندگی مختل شود. هرکدام از ما وظیفه داریم مقاومت کنیم و خیلی از افراد هم شهید شدند. به همین دلیل مملکت امروز سرپاست که در آن دوران آدمها در سختترین روزها مقاومت کردند. اتفاقا عاشقیها بیشتر و اختلاف طبقات کمتر بود. انگار یکدلتر، نزدیکتر و امیدوارتر بودند. لب کلام اينکه عاشق ایران بودند.
هیچ فیلمی نمیتواند مدعی بشود که تصویری کاملا مستند و دقیق از وضعیتی مشخص را ارایه میدهد. جذابیت کار در یک مکان محدود و مشخص، این است که شما وظیفه ارایه تصویری جامع از موضوع را از روی دوش فیلم برمیدارید
در اين سينما، پيشنهاد خوب كم نيست اما كم ديده ميشوند. سالن كم و فيلمهاي زياد و فرصتي كه فقط در اختيار سينماداران و پخشكنندگان است. همه اينها عجيب بر سينماي ما مسلط شده. ما اما كار خواهيم كرد.
«مارموز»، آخرین اثر سینمایی کمال تبریزی، مدتی است اکرانش را آغاز کرده و در این مدت کوتاه واکنشهای متفاوتی نسبت به این فیلم سینمایی به راه افتاده است. ساخت فیلمی که در بستر کمدی، نقد فضای اجتماعی و سیاسی روز جامعه است، برای کمال تبریزی اتفاق تازهای نیست، اما تبریزی معتقد است اینبار با ساختاری که برای خودش نیز تازگی داشته به سراغ این موضوع رفته. آنتونیا شرکا، از سینمایینویسان و کمال تبریزی درباره چگونگی ساخت این فیلم سینمایی، ارجاعات فیلم به برخی مسائل سیاسی و اجتماعی و تحلیل آنها با هم گفتوگو کردهاند