مریلا زارعی در گفتگویی مفصل با برنامه «رو ب رو» دهه اول فعالیت خود در سینما را مرور کرد و خاطراتی جذاب از آثاری گفت که خیلی ها با آنها خاطره دارند.
سیدصادق موسوی مدیرعامل انجمن سینمای جوانان در واکنش به طرح شایعه انحلال این انجمن در برخی محافل سینمایی، توضیحاتی درباره تغییرات پیش روی انجمن تحت مدیریت خود ارائه کرد.
سينماي حالحاضر دستپخت تفكري است كه انديشه را در سينما حرام ميداند. خب حالا مردم دوست دارند بروند در سينما و چهار تا شوخي جنسي بشنوند و لحظاتي خوش باشند و به خانه برگردند. اوايل خانوادهها نميرفتند و اين قصه كه جلوي بچههايشان اين شوخيها صورت بگيرد خجالت ميكشيدند. اما حالا شرم آنها هم ريخته است و به يك امر عادي بدل شده است.
جزيره هرمز جزيره منحصربهفردي است. دوربين را هركجاي آن قرار دهي با اتفاق ويژهاي روبهروي ميشوي. معتقدم هر قاب اين فيلم براي خود روايتگر يك قصه بود.
ممیزان باید یک مقدار با زمان جلو بیایند. اگر در تلویزیون یک بچه 12ساله به همکلاسیاش اوشکول بگوید از فیلم درمیآید ولی در مدارس ببینید بچهها چه به هم میگویند، نمیگویم چیز خوبی است ولی واقعیت موجود خیلی جلوتر است. این باعث میشود ارتباط با مخاطب قطع شود.
اين روزها سينماي ايران آخرين داشتههاي خود را بر پرده سينما نمايش ميدهد. فيلمهايي كه از سال گذشته در نوبت اكران بودند اما تا به اين ماه از سال فرصتي براي اكران در اختيار سازندگانشان قرار نميگرفت. اگر بگوييم فيلمهايي كه معمولا در اين فصل اكران ميشوند بدشانسهاي سينما هستند بيراه نگفتهايم، فصلي كه مخاطب از تماشاي فيلمهاي جشنواره خسته است و مهمتر از همه اينكه در تكاپوي آماده شدن براي فصل بهار است.
بزم رزم» مستندي است روايي و گفتوگومحور درباره موسيقي ايران در روزهاي پرالتهاب انقلاب و پس از آن هم جنگ؛ مستندي كه كارگردانش با تمام سختيهاي پيشرو تلاش كرده تا ضمن استفاده از تصاوير و منابع بكر، خيل عظيمي از موسيقيدانان و مديران فرهنگي فعال در آن برهه تاريخي را پاي ميز گفتوگو بنشاند. سيدوحيد حسيني در گفتوگوي زير، علاوه بر تشريح روند ساخت اين مستند با رويي گشاده درباره برخي انتقادات پيرامون فيلمش پاسخ ميدهد. او معتقد است برخي مديران موسيقي در آن دوران اگرچه تعبير هنري بعضي آثار را با دخالتهايشان مخدوش كردند اما شايد براي پخش چارهاي جز اين نداشتند. مستند «بزم رزم» كه همچنان اكران اينترنتياش در سايت هاشور قابل دسترسي است، از آن دست فيلمهايي است كه ميتواند گوياي يكي از مهمترين برهههاي سياسي-اجتماعي ايران باشد؛ وقتي كه نتها راوي خون بودند.
سیدرضا میرکریمی داور جشنواره «فیلم ۱۰۰» ضمن برشمردن نقاط قوت و ظرفیتهای فیلم کوتاه، درباره شتابزدگی برای ورود به سینمای بلند، به فیلمسازان جوان هشدار داد.
کارگردان فیلم مارموز معتقد است که تمامی گروهها و شبکههای تلویزیونی خارج از کشور، تحلیلها و استدلالهای نادرستی درباره منطقه هدف یعنی ایران دارند به همین دلیل دائم در وضعیت حیرت و گیجی به سر میبرند.
همه ما دیده، شنیده و یا حتی تجربه کردهایم که بچههایی از قشر متوسط و حتی مرفه جامعه دست به حرکتهای ناهنجار بزنند. علتش شاید این باشد که نوجوان در این سن میخواهد اثری از خودش به جای بگذارند و به یک هویت مستقل دست پیدا کند. «درساژ» دست روی همین موضوع گذاشته اما دو سال تلاش برای دریافت پروانه ساخت و بیتوجهی مسئولان مربوطه حکایت دیگری است!
سه منتقد باسابقه سینما پس از پایان کار سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر، فیلمهای نسل جدید سینمای ایران را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دادند.
سازنده فیلم سینمایی «دیدن این فیلم جرم است» میگوید: گروهی به ما میگویند این فیلم وهن بسیج است و گروهی میگویند این فیلم تقدیس بسیج است.
تصمیم ساخت انیمیشن «آخرین داستان» که امسال در بخش مسابقه سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور دارد 9 سال پیش گرفته شد. هدفگذاری اشکان رهگذر که پیش از این انیمیشنهای کوتاه «تو»، «کات» و «گربه قجری» و... را در کارنامه دارد، از همان ابتدا دقیق بود و تمام تلاشهایش معطوف به عینیت یافتن این اهداف؛ حتی اگر رسیدن به آن نزدیک به یک دهه طول بکشد. دعوت از ستارهها و بازیگران معتبری همچون لیلا حاتمی (شهرزاد)، حامد بهداد (ضحاک)، پرویز پرستویی (ارشیا و تهمورث)، اشکان خطیبی (آفریدون)، باران کوثری، اکبر زنجانپور، بیتا فرهی، تینا پاکروان، حسن پورشیرازی، شقایق فراهانی و... یکی از همین اهداف بود.
رضا فرهمند مستندسازی است که مخاطب سینمای ایران او را با فیلم «زنانی با گوشوارههای باروتی» میشناسد؛ فیلمی که روایت یک روزنامه نگار در مواجهه با زنان قربانی داعش است و این قربانیان فجایع انسانیای که بر آنها گذشته را بازگو میکردند که در نهایت روح انسانیت را خراش میداد. فرهمند پس از مستند «زنانی با گوشوارههای باروتی» با مستند جدیدی سراغ کودکان سوری رفته که بعد از پایان جنگ و در ویرانهها و آوار خانههایی که یک روز آباد بود رؤیاهای خود را با «نتهای مسی یک رؤیا» جستوجو میکنند. مستند سینمایی «نتهای مسی یک رؤیا» به کارگردانی رضا فرهمند و تهیه کنندگی مرتضی شعبانی برای نمایش در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر آماده شده است.
سازندگان فیلم جاندار معتقدند که امروز جامعه ناراحت و عصبانی داریم اما این جامعه ناراحت، رفتارهای متفاوتی دارند.
«دیدن این فیلم جرم است!» نخستین تجربه کارگردانی رضا زهتابچیان از جمله فیلمهای بخش نگاه نو سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر است؛ تجربهای که در طول جشنواره فیلم فجر درباره آن زیاد صحبت خواهد شد و شاید به نوعی بتوان آن را از جمله فیلمهای بحثبرانگیز جشنواره سی و هفتم توصیف کرد.
کارنامه سياوش اسعدي در طول سالها فعاليتش براي اهالي سينما و منتقدان بحثبرانگيز بوده است؛ آثاري مبتنيبر تجربهگرايي که مورد توجه انجمن منتقدان نيز قرار گرفت. سياوش اسعدي بعد از ساخت «جيببر خيابان جنوبي» سرگرم ساخت فيلمي به نام «سالتحويل» شد که به دلايل زیادی، از جمله نبود بودجه کافي نيمهکاره رها شد و بعد از آن نگارش فيلمنامه «درخونگاه» آغاز شد؛ تجربهاي مشترک به قلم سياوش اسعدي و نيما نادري که اقتباسی از نمايشنامه «يوبيتسومه» است که نيما نادري سالها پيش نوشت و به صحنه برد. سال گذشته «درخونگاه» به دليل ادامهدارشدن فيلمبرداري و تکميلنبودن مراحل فني فيلم به جشنواره فيلم فجر نرسيد و امسال در فهرست نهايي هيئت انتخاب جشنواره سيوهفتم فيلم فجر قرار گرفت.
مسعود بخشي بعد از هفت سال بار ديگر پشت دوربين قرار گرفت و يلدا را ساخت؛ فيلمي که قطعا از نگاه تجربهگرا و عميق کارگردانش به مسائل روز دور نيست؛ فيلمي که به گفته بخشي، بازگوکننده موضوعاتي مهم و انساني است. هرچند اين بار علي مصفا در مقام تهيهکننده و نه بازيگر در کنار مسعود بخشي قرار گرفته است و بايد ديد نتيجه همکاري مشترک آنها چه نمرهاي از نگاه اهالي رسانه و سينمايينويسان خواهد گرفت.
فيلم «اتاق تاريك» به كارگرداني روحالله حجازي با وجود موضوع مهم آن که بحث كودكآزاري است، در جشنواره فيلم فجر و در اكران از آن حمايت نشد! درحاليكه اين مسئله يكي از مهمترين موضوعات ما و حتي جهان است. ضمن اينكه بهتازگی حاشيهاي براي فيلم به وجود آمد مبني بر شبههداربودن سرمايه فيلم كه حجازي با قاطعيت آن را تكذيب كرد و علت انتشار چنين خبري را نتايج جستوجوي اينترنتي و تشابه اسمي يكي از عوامل دانست.
ساختن فیلم تختی در توان آقای افخمی نبود، به این دلیل که آقای حاتمی میخواست زندگینامه تختی را به تصویر بکشد، ولی آقای افخمی در فیلم دنبال قاتل تختی میگشت. آقای افخمی به من گفتند که میخواهند فیلم غلامرضا تختی را بسازند، ولی نه آن تختیای که آقای حاتمی میخواهد بسازد، بلکه با هم تفاوت دارد ولی نه در این حد که او آمد و با منی که قرار بود نقش تختی را بازی کنم بهعنوان مصاحبه شونده مصاحبه کند و از من بپرسد تختی که بود و چطور بود و من هم تعریف میکردم.
«ژانکلود کریر» از تاثیر «عباس کیارستمی» بر سینمای جهان گفت و اینکه از سانسور نباید ترسید. چون سانسور آثار بسیار بزرگی را به وجود آورد مثل «پیراندلو»، «برشت»، «بکت». او همچنین گفت: در رابطه با فضای سینمایی هالیوود احساس ناامیدی زیادی دارم.