مریلا زارعی در گفتگویی مفصل با برنامه «رو ب رو» دهه اول فعالیت خود در سینما را مرور کرد و خاطراتی جذاب از آثاری گفت که خیلی ها با آنها خاطره دارند.
دبیر سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر از مسئولان قوه قضاییه برای شناسایی سرمایههای مشکوک در سینما و جلوگیری از حضور آثار تولیدشده با این سرمایهها در جشنواره درخواست همراهی کرد.
میگوید، آدمها سه دستهاند؛ یا جنگ میکنند یا معامله یا بازی، و او همیشه بازی کرده است. فقط بازیچههایش عوض شدهاند اما با وجود این همه بازی، کودک درونش هنوز در پی یک بازی قدیمی است که دیگر جزو آرزوهایش شده است.
دوستاني كه بر آقاي پارسايي خرده ميگيرند كه ايشان به فيلمهاي مهندس بازرگان «راه طي شده» و «هاشمي زنده است» مجوز داده بدانند اين فيلمها اصلا براي دريافت مجوز ساخت و نمايش به وزارت ارشاد مراجعه نكردند و درخواستي ندادند و كاملا خودسر هستند.
دوست دارم همچنان سرم شلوغ باشد. يك فيلم ديگر هم دارم كه خوشبختانه در آن با مارتي همكاري ميكنم. قرار است اين فيلم را بسازيم. دوست ندارم دربارهاش چيزي بگويم. فكر ميكنم كارهايش پيش بروند (ميزند به تخته). كارهاي ديگر هم دارم مثل كار با ديويد او راسل. عاشق كار كردن با او هستم. با بچهها و خانواده و در زندگيام برنامههايي دارم. هميشه سرم به كاري گرم است و دوست دارم همچنان سرم شلوغ باشد. مگر چاره ديگري هم دارم؟
سرپرست سازمان سینمایی ضمن تشریح قوانین و الزامات تحقق «شفافیت» در حوزه سینما، بهشدت با «شفافیت گزینشی» مخالفت کرد.
«کلمبوس»، «درساژ» و «آنها» فيلمهايي هستند که با بازي شبنم مقدمي روي پرده سينماها رفتهاند. اولي کمدي است، دومي درباره گسست نسلها هشدار ميدهد و سومي فيلمي با دغدغههاي زنانه است. اکران همزمان سه فيلم با سه دنياي متفاوت فرصتي است تا بتوان توان بازيگر را محک زد. ويژگي شاخص بازيهاي مقدمي اين است که براي هر شخصيت طراحي مجزا داشته و عملکردش در هرکدام از فيلمها يادآور آن يکي نيست.
مستند بلند زندگی فائزه هاشمی دو سال پس از ساختش با انجام اصلاحیههای کوتاهی که توسط سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعمال شده بود، بالاخره توانست پروانه نمایش دریافت کند و پس از آن در 15 دیماه 97 روند اکران خود را در سینماهای گروه هنر و تجربه آغاز کرد. اما یک هفته بعد از آن، اکران این فیلم با اعلام دلیل گشودهبودن پروندهای قضائی علیه شخصیت فیلم یعنی خانم هاشمی، متوقف شد و «مثل یک زن» از پرده سینماها پایین آمد. در آخرین روزهای تنظیم این گفتوگو جمعی از سینماگران و اهالی رسانه با ارسال نامهای به وزیر ارشاد خواستار رفع توقیف این فیلم که از مجاری قانونی مجوز اکران گرفته است، شدند و خانم هاشمی و کارگردان فیلم هم جداگانه با رسانههایی در این زمینه صحبت کردند.
ما سه سال پیش تولید فیلم داشتیم و یادم میآید وقتی سیامک انصاری را به عنوان مدیر مدرسه انتخاب کردم، اولین سؤالی که وزارت ارشاد و دیگران از ما پرسیدند این بود که بازیگری که میخواهد نقش مدیر را بازی کند کیست! نمیدانم چرا همیشه در مورد بازیگر نقش مدیر حساس بودند! گفتم استدعا میکنم از همین ابتدا، این بازی کهنه نخنماشده را کنار بگذارید که لابد این مدرسه نماد ایران است و مدیر و اداره و... نماد فلان چیز هستند!! اینجا فقط یک مدرسه است که در دوره خاصی قصه فیلم در آن رخ میدهد. ضمن اینکه مردم ما با هر سختیاي که بود مقاومت کردند تا مدارس تعطیل نشوند. حتی در آن زمان میگفتند امتحانات را تا روز آخر برگزار میکنیم. پس زیر بمباران ریسک کردند و ماندند. در صورتی که میتوانستند مدرسه را تعطیل کنند. چون معتقد بودند اگر مدرسه را تعطیل کنیم، ضربهای که دشمن به ما وارد میکند ضربه بزرگتری است. چون دشمن میخواهد کرکره مملکت را پایین بکشیم و زندگی مختل شود. هرکدام از ما وظیفه داریم مقاومت کنیم و خیلی از افراد هم شهید شدند. به همین دلیل مملکت امروز سرپاست که در آن دوران آدمها در سختترین روزها مقاومت کردند. اتفاقا عاشقیها بیشتر و اختلاف طبقات کمتر بود. انگار یکدلتر، نزدیکتر و امیدوارتر بودند. لب کلام اينکه عاشق ایران بودند.
هیچ فیلمی نمیتواند مدعی بشود که تصویری کاملا مستند و دقیق از وضعیتی مشخص را ارایه میدهد. جذابیت کار در یک مکان محدود و مشخص، این است که شما وظیفه ارایه تصویری جامع از موضوع را از روی دوش فیلم برمیدارید
در اين سينما، پيشنهاد خوب كم نيست اما كم ديده ميشوند. سالن كم و فيلمهاي زياد و فرصتي كه فقط در اختيار سينماداران و پخشكنندگان است. همه اينها عجيب بر سينماي ما مسلط شده. ما اما كار خواهيم كرد.
«مارموز»، آخرین اثر سینمایی کمال تبریزی، مدتی است اکرانش را آغاز کرده و در این مدت کوتاه واکنشهای متفاوتی نسبت به این فیلم سینمایی به راه افتاده است. ساخت فیلمی که در بستر کمدی، نقد فضای اجتماعی و سیاسی روز جامعه است، برای کمال تبریزی اتفاق تازهای نیست، اما تبریزی معتقد است اینبار با ساختاری که برای خودش نیز تازگی داشته به سراغ این موضوع رفته. آنتونیا شرکا، از سینمایینویسان و کمال تبریزی درباره چگونگی ساخت این فیلم سینمایی، ارجاعات فیلم به برخی مسائل سیاسی و اجتماعی و تحلیل آنها با هم گفتوگو کردهاند
فاطمه معتمدآریا با انتقاد از چرخه معیوبی که در سینما شکل گرفته و آنچه به نام «اتوریته بازیگر» باب شده است، میگوید: سینمای ایران پاکترین مناسبات را در زمینههای مالی کشور داشته و کسی حق ندارد این سینما را تسلیم آلودگی پولهای کلان بیشناسنامه کند.
دبیر اسبق جشنواره فیلم فجر با تاکید براینکه در برپایی جشنواره فیلم فجر نگاهمان به دیگر کشورها نبوده است، گفت: جشنواره فیلم فجر یک حلقه از زنجیره تولید در سینمای ایران است نه یک حلقه مستقل.
«گرگبازی» نخستین تجربه فیلم بلند عباس نظامدوست در مقام کارگردان است؛ فیلمی که سال گذشته در فهرست نهایی هیئت انتخاب جشنواره فیلم فجر نبود و در نهایت برای نخستینبار در جشنواره جهانی فجر دیده شد. بسیاری از سینمایینویسان از نقاط قوت فیلم مانند کارگردانی، بازیگری و فیلمنامه آن نوشتند و چند ماه بعد در اکران عمومی، بسیاری از مخاطبان نیز واکنشهای مثبتی به فیلم نشان دادند. علی مصفا ازجمله بازیگران اصلی «گرگبازی» است که اینبار نیز در شمایلی دیگر، بازی متفاوتی را از او میبینیم. هرچند خودش خیلی تفاوتی میان نقشهایش قائل نیست. او میگوید: «تصور میکنم اگر من قرار بود چنین آدمی بشوم چه اتفاقی میافتاد و دوباره سعی میکنم که در خودم دنبال آن آدم بگردم». با علی مصفا درباره تجربه حضور در «گرگبازی»، انتخابهایش بهعنوان تهیهکننده در سینما و چرایی فاصلهای که بین ساختههایش ایجاد شده است صحبت کردیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
بالاخره محسن اميريوسفي بعد از شش سال دوري از گفتوگوي صريح مطبوعاتي، درباره سرنوشت فيلم توقيفشده «آشغالهاي دوستداشتني» لب به سخن گشود و درباره اين فيلم با ما گفتوگو کرد. علت اين گفتوگو هم پرکردن فرم جشنواره براي حضور در سيوهفتمين جشنواره ملي فيلم فجر بود! البته کمي عجيب به نظر ميرسد که بعد از شش سال هنوز با اميد و اراده تلاش ميکند که فيلمش ديده شود! «آشغالهاي دوستداشتني» فيلمي درباره خانواده يک زن (شيرين يزدانبخش) است که به کمک احتياج دارد، ولي در اين مسير اتفاقاتي ميافتد! در اين فيلم اکبر عبدي در نقش شوهر، صابر ابر در نقش پسر بزرگ، حبيب رضايي در نقش پسر کوچک، هديه تهراني در نقش دخترخاله، نگار جواهريان در نقش دوست و شهاب حسيني در نقش برادر بازي ميکنند.
بسياري تلاش كردند فيلمنامه به نتيجه نرسد. همانها تلاش كردند سرمايه جور نشود، همانها كوشيدند ساخته نشود و همانها تمام ابزار تبليغاتي را دريغ كردند تا فيلم رسانهاي نشود. فكر كنم در آخري تا حدي موفق شدند. من ابزار تبليغاتي و رسانهاي فيلمهاي اينچنيني كه امسال از ابتداي سال تا پيش از سرو زير آب در اكران بودند ندارم. نه بيلبورد نه تيزر نه شبكههاي مويرگي رسانهاي و نه... شهرداري يكي از سرمايهگذاران است كه بيلبورد نداد و نميدهد.
اصغر فرهادی جسور است، ازآنرو که فیلمسازی برایش پس از کسب دو اسکار و بسیار جوایز جهانی دیگر، بیش از آنکه راهی برای افتخارآفرینی بیشتر باشد، اتفاقا مسیر تجربهکردن است و زیستن و این زیستن او در قالب فیلمهاست که عمرش را گرانمایه میکند و ساختههایش را ارزشمند؛ آنگونه که «همه میدانند» ارزشمند است.
. متاسفانه به دليل فضاي تاسفباري كه اين روزها در سينما حاكم است، پخشکنندهها حاضر نيستند فیلمهای خارج از بدنه و جريان اصلي سينما را اكران كنند هر چند اکثرشان معتقد بودند که فیلم ظرفیت ارتباط با مخاطب را دارد. همینکه اسم فيلم مستند مطرح میشود، حاضر به اكران فيلم نيستند.
ما از مسائل عميق خوشمان ميآيد. مشتاقان مسائل عميق هستيم! اما معتقد نيستيم آثارمان با يكديگر در ارتباط و متصل هستند. اين يك جور نگاه نقادانه است. كار ما نيست.
همه حرفهایش را با گلایه و کنایه میزند؛ انگار دل پر دردی دارد از دیده نشدنها، از اعتراضها و سختگیریهایی که گاهی کار را برایش سخت میکند؛ گفتوگو را که میخواستیم شروع کنیم؛ گفت: «کاش سوالهایتان جدید باشد؛ که من هم حرفهای تکراری نزنم.» تا خواستم سوال بپرسم؛ دوباره گفت: «آخه برای چی باید اصلا حرف بزنم؟ یک موقعهایی آدم تصمیم به سکوت بگیرد بهتر است.» فیلمشان تازه اکران شده است. «سرو زیر آب»؛ فیلمی که بعد از پخش در جشنواره، حاشیههایی داشت اما محمدعلی باشهآهنگر مثل بقیه فیلمهایش برای همه سوالها جوابی داشت.