آنچه این روزها درباره ساعدی خبرساز شده، نه یک واقعه بلکه محصول یک روند استبدادی مبتذل است.
حسین پاکدل با نمایش تازهاش، «امر ملوکانه»، تماشاگر را به سفری عاشقانه در دل تاریخ ایران میبرد؛ از دربار قاجار تا کودتای رضاشاهی، از استبداد و طاعون تا زنانی که صدای اعتراضشان را در دل سنت فریاد میزنند. گفتوگویی صمیمی در عصری بهاری با کارگردانی که تاریخ را از نگاه عشق و اخلاق بازمینویسد.
برای نخستینبار در تاریخ نمایشنامهنویسی ایران، مجموعهای جامع از آثار یک زن نمایشنامهنویس منتشر شده است؛ «مکاشفات جادو» نمایانگر سه دهه تئاترنویسی نغمه ثمینی است، زنی که با صداقت، تجربه و خلاقیت، مرزهای روایتگری را جابهجا کرده است.
ابراهیم پشت کوهی کارگردان شناخته شده تئاتر میگوید: مگر اجازه میدهند جلوی مجلس دستفروشی بشود، یا جلوی وزارتخانهها بساط پهن شود؟ پس چرا در مهمترین مکان تئاتری کشور باید چنین فضای نازیبایی باشد؟ اینها ناشی از سومدیریت و نادیده گرفتن اهمیت تئاتر است
فرزانه کابلی با بیان اینکه حرکات موزون محلی دستهجمعی نشانگر اتحاد و یکی بودن مردم کشور است، بر عشق و علاقهاش برای ماندن در ایران سخن میگوید و تاکید میکند که در این خاک ریشه دارد و تنها در این سرزمین میتواند نفس بکشد.
فرزانه کابلی نه تنها برای نسل ما بلکه بسیاری از نسلها، نه تنها در ایران بلکه در خارج از کشور هم «مامان علی کوچولو» است و حال آنکه او به جز بازی در این مجموعه خاطرهانگیز، تجربههای بسیار زیادی در کار هنری دارد.
آنچه در پیشرو میخوانید گفتوگوی طولانی ما درباره «علت مرگ؛ نامعلوم» است؛ فیلمی كه جلائیپور زیربنای فكری و خلاصه شده آن را این سه كلمه میداند «رستگاری؛ جمعی است» و جواد طوسی بر این باور است كه فیلم با بسط موقعیتی برای كلنجار شخصیتها در باقی ماندن میان ساحت انسانی یا هیولا شدن، توانسته رسالت خود را در بازاندیشی مخاطب نسبت به اخلاق انجام دهد.
مرتضی میرمنتظمی متعلق به نسلی است که در جشنواره تئاتر دانشگاهی بالیده؛ نسلی که از سختی تئاتر نمیترسیدند و برعکس، از آن لذت میبردند. نسلی که هنوز هم جوان است ولی او به عنوان یکی از اعضای این نسل، از میزان نومیدی و سرگشتگی نسلهای بعدی غمگین است و تاکید دارد که استادانی مانند حمید سمندریان هرگز بذر نومیدی را در دل دانشجویان خویش نکاشتهاند و این نکتهای است که مدرسان فعلی تئاتر از آن غافل هستند.
بهروز غریبپور کارگردان شناخته شده عرصه نمایش معتقد است اگر پافشاری او نبود ساختمان خانه تئاتر خریداری نمی شد و مبایعه نامه و سند اصلی خانه تئاتر به نام او و ایرج راد بوده است.
بهزاد صدیقی از اعضای با سابقه خانه تئاتر معتقد است فقدان تأثیرگذاری و پیشرفت خانه تئاتر ناشی از سیستم مدیریتی قدیمی، منسوخشده، ناکارآمد و به روز نشده است.
جلال تهرانی، این روزها با اجرای «بونكر» سالن مجموعه تئاتر «لبخند» را افتتاح كرده تا پس از مدتها، غیبت از سالنهای نمایش عمومی را پایان بدهد. گرچه او در این گفتوگو میگوید در این سالها با هنرجویان خود در «مكتب تهران» اجراهایی داشته اما «بونكر» با بازیگران حرفهای سینما و تئاتر ایران، حمیدرضا آذرنگ و سارا رسولزاده در حال اجرا است.
مقصود نعیمی ذاکر مدیرعامل پیشین خانه تئاتر در آبان ماه سال گذشته استعفا داد و پس از این تصمیم، سئوالات بسیاری مبنی بر چرایی این استعفا مطرح شد و اصل ماجرا طرح این پرسش بود که چه اتفاقی افتاده که عمر مدیریت در خانه تئاتر به یک دوره حداقلی مدیریت یعنی چهار سال نمیرسد؟
این روزها که مضراب ابتذال بر صحنه تئاتر زخمه میزند، تماشای اجرایی تازه از نمایشنامه «کالیگولا»، اثر آلبر کامو، به کارگردانی رویا اسدی و طراحی و بازی میکائیل شهرستانی و شاگردانش در سالن استاد سمندریان ایرانشهر، مرهمی بر این زخم است و البته پالایش حال در این زمانه ملال و دلمردگی. کالیگولا، در مواجهه با مرگ معشوقهاش دگرگون میشود.
نمایشنامه چاپ کردن در آن زمان بیش از آنکه کار نمایشنامهنویسان جوان باشد کار کسانی بود که در دهه هفتاد برای ما اساتید محسوب میشدند، مثل بیضایی یا رادی یا ساعدی. اما من از همان ابتدا مطمئن بودم که نمایشنامهها باید منتشر بشوند و چنانکه پیشتر هم گفتم، معتقد بودم که خواندن نمایشنامه میتواند به اندازه خواندن یک داستان کوتاه یا یک رمان لذتبخش باشد.
آرش رادی؛ جمع کردن بساط جشنوارههای فلهای و سرمایهسوز و آنگاه برگزاری تنها یک جشنوارۀ ملی بااحتشام را راهگشا میدانم.
آئیش در هر نقشی که ظاهر میشود بخشی از ویژگیهای شخصی خود ازجمله طنز را به آن نقش اضافه میکند و همین موجب شده تا بیشتر نقشهایی که به او پیشنهاد میشود؛ نقشهای طنز و کمدی باشد و به قول خودش کارگردانها و تهیهکنندهها طنازی، شیرینی و شوخطبعی را برایش پیشفرض قرار دهند.
یک پروژه تئاتری حتما باید دارایاندیشه و دارای وجه تمایز باشد. از طرفی به تناسب منطقی هزینه و درآمد هم اهمیت میدهم. البته من قبل از قبول مسوولیت برای هر کاری باید آدمهای اصلی همکارم را دوست داشته باشم. گاهی هم مرتکب اشتباه در شناخت ظرفیت آدمها میشوم و بعدا خودم را سرزنش میکنم.
شهابالدین حسینپور که کارگردانی نمایش «گالیله» را به عهده دارد، اجرای این اثر را ادای دینی به حمید سمندریان میداند که هرگز نتوانست آن را روی صحنه ببرد. او با انتقاد از اداره کل هنرهای نمایشی به دلیل عدم حمایت مالی از نمایشش، گفت: برای اجرای «گالیله» از چند سال پیش تا امروز پانصد میلیون تومان هزینه کردهام.
برای من سوال است که چرا کارگردانهای شناخته شده ما درخواستی برای فیلم ساختن ندارند؟ من فکر میکنم خودمان کم آوردهایم، حداقل باید کمی صبورتر و آرامتر گامبرداریم تا جا بیفتیم، این جامعه اصلا جامعه دو سال گذشته نیست، از هر نظر تغییر کرده است.
مدیر کل هنرهای نمایشی درباره آخرین وضعیت حریم تئاتر شهر و چالش های برخی جشنواره ها سخن گفت.