مهین صدری، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما، در گفتگویی مشروح به مسیر هنری خود، از کانون پرورش فکری رشت تا همکاری طولانیمدت با امیررضا کوهستانی پرداخت. او با تاکید بر اینکه «هیچ لذتی بالاتر از کشف آدمهای معمولی نیست»، از فرایند شکلگیری آثارش، اهمیت صداقت در هنر و همچنین تجربیاتش در نوشتن نمایشنامه، کارگردانی و بازیگری سخن گفت.
محمدعلی آهنگران میگوید بخشی از روحانیون ارتباطی با تئاتر ندارند و حضور در تئاتر را خلاف شان حوزوی و طلبهگی خود میدانند که او نقدهایی جدی به آنها دارد.
در یک مقطعی تئاتر آلترناتیو به وجود آمد و هدفش مقابله با تئاتر دولتی و روتین بود. حالا دولت خودش تئاتر آلترناتیو میگذارد! درواقع در ذات تئاتر آلترناتیو اعتراض به سیستم و شرایط وجود دارد. ظاهراً جشنواره تئاتر فجر در سالهای گذشته دنبال هویت بوده ولی با رودربایستی و تعارف و راضی کردن همه، این اتفاق نمیافتد.
«من را به عنوان نويسنده يا كارگردان دو فيلم و چند نمايش معرفي كردند. بايد توضيح بدهم تمام افرادي كه اينجا معرفي ميشوند، كارهاي نكردهشان بيشتر از كارهاي كردهشان است؛ در واقع بيوگرافي واقعي ما آن است. ما بيش از هر چيز متخصص «پروژههاي ناتمام» هستيم؛ پروژههايي كه شروع ميشوند در خودمان و تمام ميشوند در خودمان. » بخشي از صحبتهاي بهرام بيضايي در ده شب شعر گوته كه معتقد بود وقتي هنرمند كارش را آغاز ميكند، مجموعه عواملي رفته رفته نقاب از چهره ميكشند و بر روند شكلگيري كار تاثير ميگذارند تا آنجا كه كارگردان در نهايت از خودش ميپرسد: «محصول نهايي چه اندازه به آنچه ابتدا در سر داشتم نزديك است؟» بيضايي در آن جمع پرشور از «گروههاي نظارت نامريي» صحبت ميكند؛ گروههايي كه به هيچوجه قابل شناسايي نيستند و دقيقا به همين دليل از نظارتكنندگان رسمي خطرناكتر مينمايند چون هنرمند نميداند با چه كسي و چه جرياني مواجه است.
کارگردان و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون عنوان کرد: من چیزی ندارم که به مخاطبم یاد بدهم یا پیامی برسانم و نصیحت کنم، این کار تئاتر نیست. تئاتر کارش خردورزی است و شعور مخاطب را هدف قرار میدهد و سعی میکند اندیشهاش را تحریک کند.
بدون تردید سهراب سلیمی را میتوان یکی از هنرمندان چند منظوره و مؤلف تئاتری دانست که در زمینههای کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه، ساخت ماسک، طراحی چهرهپردازی و تدریس به فعالیت پرداخته است. او در این سالها آثاری از نویسندگان بزرگی همچون امانوئل اشمیت را به صحنه برده و در بیشتر موارد از سوی منتقدان با تحسین مواجه شده است. اجرای نمایش «بوی خواب» تازهترین فعالیت سلیمی در عرصه کارگردانی بوده که با استقبال نسبی از سوی تئاتر دوستان همراه است. «این نمایش با نگاهی به نمایشنامه «آرامش از نوعی دیگر» تام استوپارد، میخواهد فضایی ضد جنگ را ترسیم کند. جان براون، مردی که از جنگ لطمه خورده است حالا دارد بهدنبال آرامش میگردد و بستری شدن در بیمارستان را برای رسیدن به هدفش برمیگزیند تا از رنجش بگریزد. طراحی صحنه و نور گرم و متأثر از تابلوهای نقاشی امپرسیونیستی فضایی متناسب با موضوع نمایشنامه را ایجاد کرده است. براون از دل ناامیدی و تاریکی و دردهای بشری بیرون آمده است، همچون مسیحِ نقاشیهای کاراواجیو که در نمایش میبینیم؛ اما آیا بواقع این براون است که انتخاب کرده است به بیمارستان برود یا شرایط او را وادار به این انتخاب کرده است و از پیش همه چیز تعیین شده است و به قول خودِ براون «مسیح اگر میتوانست انتخاب کند شاید راه دیگری را برمیگزید.»
چنگيز جليلوند با نمايش «پدر» بعد از چند دهه بار ديگر گام بر صحنه تئاتر گذاشت. هنرمند پيشكسوت دوبله البته پيشتر تجربه تغيير ميزانسن از آنسوي ميكروفن به اينسو را داشت و ايفاي نقش در چند فيلم سينمايي و تلويزيوني را تجربه كرد كه عموما با استقبال مواجه شد. احتمالا به اين دليل كه حالا صاحب صداي خاطرهها با وضوح بيشتري نه تنها شنيده، كه ديده ميشود و گويي به واسطه اين صدا، سيماي مارلون براندو، پل نيومن، رابرت دنيـرو و بروسويلس جان ميگيرد. تجربههايي كه در سالهاي اخير روند صعودي به خود گرفت تا در نهايت به صحنه نمايش رسيد. همين اتفاق حالا با كيفيتي دوچندان روي صحنه رخ ميدهد و به محض شروع ديالوگها از خود ميپرسيد «با كدام چنگيز جليلوند مواجهيم؟» اينجا تصوير چهره بازيگران قدرقدرت سينماي جهان از پيش چشمتان ميگذرد.
سوسن پرور سالها است در تئاتر فعالیت دارد و آثار متفاوتی را به عنوان کارگردان روی صحنه برده است. پرور این روزها نمایش هایلایت را در حال اجرا دارد.
مهدی شفیعی در مقام مدیرکل هنرهای نمایشی از موضوع تماشاخانههای خصوصی دفاع میکند. او معتقد است بخش مهمی از مشکلات تئاتر در بدنه وزارت علوم شکل میگیرد. او معتقد است هنرمندان هنوز از ظرفیتهای بخش خصوصی برای گسترش تئاتر آگاه نشدهاند.
مدیر مرکز تئاتر مولوی، گفت: هیچ بودجه سازمانی مشخصی برای مرکز تئاتر مولوی در نظر گرفته نشده است؛ زیرا این مرکز از زیر مجموعه های معاونت فرهنگی دانشگاه تهران است و اعتبار مشخصی برای تولید و حمایت از گروه های دانشجویی ندارد.
اهالی تئاتر زمینه ورود را برای چهرههای مطرح تصویر به تئاتر باز کردهاند. این بازیگران به تئاتر ورود میکنند میآموزند و برای بدن و بیانشان اتفاقهای خوبی رقم میخورد.
سیامک احصایی کارگردان نمایش «آکواریوم» معتقد است که انسان معاصر روز به روز تنهاتر میشود و این موضوع خطری بیشتر از بیماری سرطان دارد. او میگوید: «آکواریوم» از دل همین تنها بودن در جهان پیشرفته امروز شکل گرفته است.بدون تردید سیامک احصایی را باید یکی از مطرحترین طراحان صحنهای معرفی کنیم که البته در کنار تخصص اصلی اش، نمایشهایی همچون «واقعیت اینه که خورشید دور ما میگرده»، «تونل» و «ترمینال» را نیز برای اجرا کارگردانی کرده است. او سال گذشته همراه با حمید پورآذری تجربه موفق خانه ابری را در ایرانشهر سپری کرد و حال به سراغ اجرای نمایش «آکواریوم» در تئاترشهر رفته که اتفاقاً از سوی مخاطبان با استقبال خوبی مواجه است. این موضوع بهانهای شد تا با سیامک احصایی به گفتوگو بنشینیم.آنچه در ادامه میخوانید حاصل گپوگفتی با کارگردان نمایش «آکواریوم»، ساعاتی پیش از اجرا در سالن چهارسو مجموعه تئاتر شهر است.
فرهاد مهندسپور، از کارگردانان پیشرو تئاتر ایران چندسالی است صحنه را ترک و فقط به تدریس در دانشگاه تربیت مدرس بسنده کرده است. مهندسپور امسال دبیری جشنواره سیوششم تئاتر فجر را برعهده گرفته است. اگرچه جشنوارههای سیوچهارم و سیوپنجم به دبیری سعید اسدی روندی نسبتا رو به بهبود داشت اما از فرهاد مهندسپور و سبک کارگردانی او انتظار میرود همچون تجربه تئاترهایش، امسال در این جشنواره مسیری متفاوت را رقم بزند و به سبک شخصی خودش، آن را کارگردانی کند. با مهندسپور درباره جشنواره تئاتر فجر امسال و اهدافش در این دوره گفتوگو کردیم.
گورخواب، کلاش، تروریست انتحاری؛ اینها تنها چند نمونه از شخصیتهایی هستند که سیامک صفری خلقشان کرده و دست روی زندگیشان گذاشته است. شخصیتهایی که صفری خود را درگیر آنها میکند و به قول خودش «تقلا میکند تا بفهمدشان!»؛ همچون آخرین نمایشی که روی صحنه داشت یعنی «لامبورگینی» که با کارگردانی خود او، داستان دو گورخواب آواره را در بستر داستانی سورئال روایت میکرد.
مارال فرجاد در يك سال گذشته همكاري با گروههاي نمايشي متعددي را تجربه كرده است. از نمايش «سفر به نهايت دور» كاري از محمد ميرعلياكبري گرفته تا «شب دشنههاي بلند» به كارگرداني علي شمس و بلافاصله در نمايش «طپانچه خانم» به كارگرداني شهاب حسينپور؛ اتفاقي كه بعد از سالها دورياش از صحنه تا حدي قابل توجه به نظر ميرسيد، اما فرجاد در هر تجربه، اجرايي قابل دفاع از خودش به نمايش گذاشت. او در گفتوگوي پيش رو تاكيد دارد كه حالا تا حدي تجربه همكاري در آثار سينمايي و تلويزيوني را پشت سر گذاشته و با برنامهريزي به حوزه نمايش بازگشته است. جايي كه به گفته او قرار است «تربيت» دوبارهاي رخ دهد و كجا بهتر از تئاتر و صحنه نمايش براي ايجاد پالايشي دوباره؟
گروه گاراژ سالهاست در بافت فرهنگی- اجتماعی ویژهای دست به تجربه میزند. این گروه تئاتری، زیستبومی به نام قم را برای تلاشهایشان برگزیدهاند؛ مکانی که به واسطه فضا و اتمسفر خاصش، تصویری کاملا متفاوت از کلیت ایران برایش میتوان تصور کرد. در بافت سنتی و البته دینی قم، گروه «گاراژ» موفق شده است اَشکالی از تئاتر را تجربه کند که در پایتخت نیز آوانگارد به حساب میآید. علی مسعودی، کارگردان این گروه، رویه همگروهیهایش را تلاشی در راستای انسانشناسی و پژوهش در باب فرهنگشناسی میداند. حال در برنامه عصر تجربه که گاراژ فرصت یافته تا در تهران اجرائی داشته باشد، مسعودی از تجربههایش و موانع پیشِروی گروههایی همچون گاراژ میگوید.
حامد بهداد جنجال اختلاف هنرمندان تئاتر و مدیریت تماشاخانه شهرزاد را ناشی از سلب مسئولیت دولت میداند.
انگشتان بر سفیدی صندلی که میکوبند از کمی آنطرفتر موسیقی شنیده میشود. پرفورمر خود متعجب از آواهایی که میشنود، به شیطنت ریتمی قدیمی میگیرد و میخواند: «تو اگر عشوه بر خسرو پرویز کنی ، همچو فرهاد روم از عقب کوه کنی...». سایهای رقصان با شمایلی عربی، در پشت مرد، ظاهر میشود. اینجا شهر-بازی است. کاری ساخته و طراحی بامداد افشار با اجرای اصغر پیران و پگاه طبسینژاد که آتیلا پسیانی با دستیاری سیما خوشنویس بخشی از آن را کارگردانی کرده است. موسیقی و کلام این پرفورمنس-کنسرت، برای مخاطب شکل جدیدی از اجرای موزیک و شعر است که افشار برای فهم بهتر اثرش از ویدئو یاری گرفته است. نمایشی درباره شهر، درباره مدرنیته و تقابلی که با سنت در شهری به پهنای تهران به راه انداخته است. این اجرا چندماه پیش، بدون حضور پسیانی و طبسینژاد که از گروه تئاتربازی میهمان این کار شدهاند، با اجرای پیران در گالری محسن و تئاتر آفتاب اجرا شده بود و حالا با اجرایی جدید، تا نیمه آبان، در تماشاخانه پالیز به صحنه میرود. دغدغه افشار و گروهش تهران است، تهرانی که شاید برخی از آن و همهمهاش بیزار باشیم، اما امثال افشار این شهر را دوست دارند، با تمام هرجومرجی که دارد، با تمام آواهایش. شهر-بازی برای بیان دردهای نهفته در این شهر، که شاید نمادی از رشد بیرویه تکنولوژی در جهان است، به استقبال مخاطبان آمده است.
به طرف صندلی خالی کنار دست من، که کیفم را رویش گذاشتهام میآید؛ میخواهم کیف را بردارم که پیشدستی میکند و روی همان صندلی مینشیند و کیف را محکم بغل میکند. زل میزند در چشمانم و شروع به حرف زدن میکند. میپرسد که آیا حاضرم برای کسی که دوستش دارم «هرکاری» بکنم؟ جوابی نمیدهم، باز میپرسد، فکر کنم چشمانم به او گفتند «نه». با استیصال برمیخیزد، کیف را پرت میکند روی صندلی، چرخی میزند، برمیگردد روبهرویم میایستد و از شیرینی پایان انتظار میگوید؛ از لحظهای که او میرسد، روبهرویت میایستد و تو تنها میتوانی دستانت را جلویش دراز کنی و تقاضای رقصیدن کنی؛ میرود و با خیالی که منتظرش بوده میرقصد. همه این بازیها را سعید چنگیزیان میکند، تککاراکتر نمایش «کروکی». نمایشی مونولوگمحور که پردهای بزرگ در پشت دکور مشوش و کج و معوجش آویخته شده و ویدئوهایی در آن پخش میشود که گویای ذهن کاراکتر ماست. خانه ای با تختی قناس کنار کتابخانه. روبهرو پیشخوانی است با دو عدد چهارپایه، یکی ایستاده و دیگری واژگون. جلوتر کاناپهای است با خطوطی اریب همه چیز ترکیبی از سیاه و سفید، روبهروی در، پنجرهایست که در طاقچه بیرونش گلدانهایی است سرشار از رنگ، رنگ از خانه و ذهن این مرد فرار کرده یا زندگی او عاری از رنگ شده است؟مردبا خود خلوت کرده، کاری که شاید لازم است هرکسی، در مقطعی از زندگی بکند و به خویش نهیبی بزند.نمایش «کروکی» به نویسندگی و کارگردانی مجتبی احمدی، تا دهم آبان ، در سالن شماره یک تماشاخانه پالیز روی صحنه است.
تجربه اجرائي جديد «محمد مساوات» ميتواند موافقان و مخالفان بسياري داشته باشد اما هيچيک نميتوانند حضور اين نويسنده و کارگردان جوان تئاتر را به عنوان يکي از نشانههاي تئاتر دهه ٩٠ ايران انکار کنند. او که تلاش ميکند در وراي بازيهاي سوداگرانه تئاتر امروز ايران صدا و بازنمودي از جهان ذهني خودش باشد، باز هم با بازيگوشي تازهاي بر صحنه ظاهر شده و تئاتر غريزي و خلاقانهاش را اين بار بر بستري از گزارههاي فلسفي و هستيشناسانه در حوزه روايتگري تئاتر استوار کرده است. «اين يک پيپ نيست» با تأثير عميقي که از زيباييشناسي آثار «رنه ماگريت»، نقاش شهير بلژيکي، دارد، بايد در امتداد دو اثر ديگر مساوات يعني «خانه- واده» و «بيپدر» مورد خوانش قرار گيرد؛ کوششي در جهت رسيدن به نوعي بازنمايي اضطراب بر صحنه. هرچند مساوات در تمام طول اين گفتوگو هوشمندانه سعي ميکند از هرگونه اظهارنظر معناشناختي درباره آثارش دوري کرده و کلِ فرايند حاضر در آنها را برآمده از مهندسي يک ذهن اجراگر معرفي کند، اما در پس اين جهان ِ عيني، واکنشي پرسشگرانه و گاه ويرانگرانه به اقتدار الگوهاي زيباييشناسانه رسمي تئاتري از طريق ترکيب و التقاط شيوهها و رويکردهاي گوناگون قابل مشاهده است؛ او در پسِ بازي با تمام چارچوبهاي تثبيتشده، ميکوشد همچون هر کارگردان خلاق ديگري بهواسطه واکاوي و انهدام از درون الگوها، به شکلهاي بديع اجرائي دست يابد. گفتوگوي پيشِرو ميتواند به عنوان کوششي جهت يافتن وجوه معناشناختي و ادراک لايههاي زيرين اجراي «اين يک پيپ نيست» مورد توجه قرار گيرد.
مرتضي ميرمنتظمي بعد از كارگرداني نمايشهاي «p٢»، «مالي سوييني» و «پنج ثانيه برف» در سه سال گذشته حالا به تجربه نمايش «بكت» نوشته ژان آنوي رسيده است؛ نمايشي كه قرار است در آن شاهد بازي بازيگران در لايههاي تودرتوي قدرت باشيم. اما در سطحي ديگر كارگردان با تمهيد فرستادن بازيگران به ميان جمعيت حاضر در سالن تلاش دارد بگويد اين بازي نه تنها بين اهل سياست كه در ميان مردم- جامعه- نيز در جريان است و چه بسا هريك از ما در روابط روزمره خود مشغول شكل دادن به بازيهايي پيچيده هستيم. به روابط حاكم بر محيط كار، دانشگاه و حتي خانواده دقت كنيد! در سطح ديگر استفاده از بازي بسكتبال به عنوان بستري كه قرار است ماجراي نمايش در ميانه ميدانش طرح شود نيز جلبتوجه ميكند و البته اين پرسش را به وجود ميآورد كه آيا روابط حاكم بر بازي به فرم مورد نظر كارگردان كمك ميكند. آيا مجموعه بازيگران به هارموني و كيفيت مورد نظر براي ارايه همزمان دو بازي- بسكتبال و ايفاي نقش در مقام شخصيتهاي نمايشنامه- را به دست آوردهاند؟ به هرترتيب گروه تئاتر «مشق» با نمايش «بكت» وارد فضاي آزمون و خطايي تازه شده است؛ به اين معني كه خودش را با چالشي جديد مواجه كرده و قدم در مسيري گذاشته كه با در نظر گرفتن شرايط اقتصادي حاكم بر تئاتر نبايد انتظار داشته باشيم گروهها به آن تن دهند؛ كاري كه گروه تئاتر مشق فارغ از اينكه نمايش «بكت» به كيفيت مطلوب دست يافته باشد يا نه انجام داده و روحيه تجربهگراي خود را همچنان حفظ كرده است.