نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
فیلمهای سیاسی معمولا سرنوشتی مبهم دارند و نخستین فیلم سینمایی حسین دارابی به نام «مصلحت» یکی از فیلمهای توقیفی در این چند سال اخیر بود که توانست نجات پیدا کند و اکنون در حال اکران است.
همه می دانیم محمدحسین نیرومند مشاور هنری و سینمایی وزیر ارشاد است و محمد خزاعی معاون وزیر ارشاد ؛ حالا نکته سوال برانگیز این است که در خبر انتصاب امینی به عنوان مشاور وزیر چرا اشاره نشده مجتبی امینی مشاور در چه بخش وزیر ارشاد است ؟
«سه کام حبس» یکی از نمایندگان سینمای اجتماعی دهه ۹۰ شمسی در سینمای ایران است و با بررسی این فیلم میتوان تاحدودی به دلایل افول این جریان سینمایی پرداخت.
فیلم سینمایی «کت چرمی» که این روزها اکران سینماییاش آغاز شده را میتوان فیلمی بسیار نزدیک و شبیه به فیلم سینمایی «مرد بازنده» دانست.
مجتبی امینی برای دومین سال متوالی به عنوان دبیر جشنواره فیلم فجر معرفی شد، با نگاهی به نقاط ضعف مدیریتی او در دوره گذشته باید دید که میتواند در مدیریت چهل و دومین جشنواره فیلم فجر موفق عمل کند یا خیر.
ازدواج «محمدرضا گلزار» خبر دست اول مجازی نوجوانانی است که پیش از این از هواداران سفت و سخت این سلبریتی مشهور بودهاند. نوجوانانی که این روزها واکنشهای اغلب منفیشان به این خبر و احوالات غمگینشان را برای این سلبریتی کامنت میگذارند. به همین بهانه در ایسناپلاس تصمیم گرفتیم درباره رابطه هواداری در نوجوانی و ارتباطات روحی هوادار و سلبریتی صحبت کنیم.
از وقتی «کرونا» سبک زندگی، کار و حتی تفریح آدمها را تغییر داد، یکی از پرتکرارترین بحثها در عالم سینما «آداب سینما رفتن» بود؛ آدابی که به نظر میرسد در کشور ما بیشتر تحتتاثیر شرایط قرار گرفته و اگرچه این روزها یک فیلم کمدی با استقبال قابل توجه مردم روبرو شده اما معیار دقیقی برای سنجش تغییر نکردن آداب فیلم دیدن در سینما نیست. این مسئله نگرانیهایی را برای عدهای از صاحبنظران ایجاد کرده اما در عین حال امیدواریهایی نیز نسبت به ادامه «سینما» مطرح میشود.
حجتالله ایوبی نوشت: رفتیم به بالین عباس کیارستمی. ساعت 12 روز 21 فروردین 95 دومین دیدار ماهی و دریا را نظاره میکردم. استاد کنارش ایستاد. سرودهای از حضرت مولانا را که در صفحه اول هدیهاش یعنی «گیتا: سرود خدایان» برای عباس آقا نوشته بود؛ شروع کرد به خواندن. کیارستمی فقط چشم بود و سکوت.
فیلم به رغم ریتم مناسب نتوانسته خرده روایتهایش را در ساختار کلی فیلم به درستی جا دهد، به کاراکترهایش نزدیک نمیشود و الگوی قهرمانپروری در آن از ظرفیت کلی درام بیرون میزند.
در عالم واقعیت حتی ممکن است شرورترین انسانها هم ویژگیهای مثبتی داشته باشند، حال آنکه در این نوع آثار حتی متعادلترین افراد هم بنا به یک قاعده ماشینی متعادل هستند نه تخلق به اخلاق یا عاطفهای به خیر. این نوع آثار را در سینمای دهه نود ایران و دو-سه سال پس از آن میشود با بسامد نسبتا بالا دید و کارهای دو فیلمساز جوان، هومن سیدی و سعید روستایی، نمونههایی برای آن هستند.
فراستی بهتر از هر کسی میداند که بدون لیچار گفتن و بد و بیراه نثار کردن به فیلمها، بازارش راکد خواهد شد.
در فیلم «جنگ جهانی سوم» با نگاه نمادین و سمبلیکی که به مسائل پیرامونی کاراکتر شکیب و تعریف آدمهای جهان فیلم بر اساس ضداتوپیا (ضدآرمانشهر) دارد، ابتدا به نظر میرسد مکانمندی گروه پشت صحنه فیلمسازی همه جغرافیای این کاراکتر را در برگرفته است. ولی به مرور و با تحول شخصیتی او، مشخص میگردد اگرچه لباس هیتلر به قواره و قد و قامت او گشاد بوده است و سیبیل هیتلری تصویری کمیک از او ساخته است ولیکن به مرور این طراحی چهره از او شخصیت مخوفتر و جانیتر از هیتلر میسازد.
تغییر نگاه حکمرانی قضایی، از زاویهای امنیتی به زاویهای حقوقی، در مورد حضور بدون روسری بازیگران زن در معابر و انظار عمومی یک گام به جلو است.
دو سال گذشته برای اصغر فرهادی خوشیمن نبود. درست از زمانی که «قهرمان»، آخرین ساخته سینمایی او، در جشنواره فیلم کن 2021 به نمایش گذاشته شد؛ فیلمی که پیش از اکران در ایران، توجه مخاطب جهانی را به خود جلب کرد و جایزه بزرگ هیئت داوران جشنواره فیلم کن را مشترکا با فیلم «کوپه شماره ۶» به خود اختصاص داد.
فرهادی مورد حملات زیادی قرار گرفت و اعتبار ویژه و محکمی که تصور میکردیم خدشهناپذیر است، ناگهان شکست و انتقادها از او شدید و تند شد. معتقدم آدمی در قامت فرهادی میتوانست با اشارهای به وقایع ایران نقش خود را ایفا کند. کمااینکه وقتی برای اولین بار اسکار گرفت با گفتن جمله «سلام بر مردم سرزمینم» که در ابتدای صحبتش بیان کرد، مردم را بسیار خوشحال کرد.
«برادران لیلا» تم دیگری را هم به صورت موازی با «نداری» پیش میبرد. موضوعی که تاثیرپذیری جدی آن را قرار است بر آن ببینیم. «هویت» در شاخههای فردی، خانواده و جمعی رکن اصلی دیگر فیلم است و شاید بعد از اتمام فیلم در ذهنمان وول بخورد که اصلا ما به چه میگوییم «هویت»؟ پول؟ مقام؟ یا به قول پدر «کلاه پادشاهی»؟ کار؟ حرف مردم؟ عزت عمومی؟
در صندوق اعتباری هنر بینظمی و آشفتگی وجود دارد. کارشناسان(اگر واقعا کارشناسی وجود داشته باشد) شیوهنامهای برای تایید و رد کردن متقاضیان و اعضا ندارند.
قاچاق فیلم آتش به خرمن سرمایهها در سینما زده و این در حالی است که اقدامات انجام شده در این زمینه نتوانسته مرهمی برای فیلمسازان باشد و مدیران به اکران زودهنگام آثار قربانی بسنده کردهاند.
یکی از بازیگرانی که حضورش در «پوست شیر» به چشم آمد، مهرداد صدیقیان بود؛ بازیگری جوان اما باتجربه که شاهد درخشش او (بهخصوص در فیلمهای سینمایی) بودهایم و حالا با «پوست شیر» موفقیت دیگری را به کارنامهاش اضافه کرده است.
پریناز ایزدیار که در «ملاقات خصوصی» نقشی مشابه سمیه (ابد و یک روز) را به عهده دارد، موفق شده از زاویهای دیگر دختر فداکار خانوادهای فقیر را جوری بازسازی کند که کمتر نشانی از سمیه تقدیرگرای آن فیلم ببینیم. او با عشق معصومانه اش رنگی دیگر به آن دختر رنج کشیده بخشد.