نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
فراستی بهتر از هر کسی میداند که بدون لیچار گفتن و بد و بیراه نثار کردن به فیلمها، بازارش راکد خواهد شد.
در فیلم «جنگ جهانی سوم» با نگاه نمادین و سمبلیکی که به مسائل پیرامونی کاراکتر شکیب و تعریف آدمهای جهان فیلم بر اساس ضداتوپیا (ضدآرمانشهر) دارد، ابتدا به نظر میرسد مکانمندی گروه پشت صحنه فیلمسازی همه جغرافیای این کاراکتر را در برگرفته است. ولی به مرور و با تحول شخصیتی او، مشخص میگردد اگرچه لباس هیتلر به قواره و قد و قامت او گشاد بوده است و سیبیل هیتلری تصویری کمیک از او ساخته است ولیکن به مرور این طراحی چهره از او شخصیت مخوفتر و جانیتر از هیتلر میسازد.
تغییر نگاه حکمرانی قضایی، از زاویهای امنیتی به زاویهای حقوقی، در مورد حضور بدون روسری بازیگران زن در معابر و انظار عمومی یک گام به جلو است.
دو سال گذشته برای اصغر فرهادی خوشیمن نبود. درست از زمانی که «قهرمان»، آخرین ساخته سینمایی او، در جشنواره فیلم کن 2021 به نمایش گذاشته شد؛ فیلمی که پیش از اکران در ایران، توجه مخاطب جهانی را به خود جلب کرد و جایزه بزرگ هیئت داوران جشنواره فیلم کن را مشترکا با فیلم «کوپه شماره ۶» به خود اختصاص داد.
فرهادی مورد حملات زیادی قرار گرفت و اعتبار ویژه و محکمی که تصور میکردیم خدشهناپذیر است، ناگهان شکست و انتقادها از او شدید و تند شد. معتقدم آدمی در قامت فرهادی میتوانست با اشارهای به وقایع ایران نقش خود را ایفا کند. کمااینکه وقتی برای اولین بار اسکار گرفت با گفتن جمله «سلام بر مردم سرزمینم» که در ابتدای صحبتش بیان کرد، مردم را بسیار خوشحال کرد.
«برادران لیلا» تم دیگری را هم به صورت موازی با «نداری» پیش میبرد. موضوعی که تاثیرپذیری جدی آن را قرار است بر آن ببینیم. «هویت» در شاخههای فردی، خانواده و جمعی رکن اصلی دیگر فیلم است و شاید بعد از اتمام فیلم در ذهنمان وول بخورد که اصلا ما به چه میگوییم «هویت»؟ پول؟ مقام؟ یا به قول پدر «کلاه پادشاهی»؟ کار؟ حرف مردم؟ عزت عمومی؟
در صندوق اعتباری هنر بینظمی و آشفتگی وجود دارد. کارشناسان(اگر واقعا کارشناسی وجود داشته باشد) شیوهنامهای برای تایید و رد کردن متقاضیان و اعضا ندارند.
قاچاق فیلم آتش به خرمن سرمایهها در سینما زده و این در حالی است که اقدامات انجام شده در این زمینه نتوانسته مرهمی برای فیلمسازان باشد و مدیران به اکران زودهنگام آثار قربانی بسنده کردهاند.
یکی از بازیگرانی که حضورش در «پوست شیر» به چشم آمد، مهرداد صدیقیان بود؛ بازیگری جوان اما باتجربه که شاهد درخشش او (بهخصوص در فیلمهای سینمایی) بودهایم و حالا با «پوست شیر» موفقیت دیگری را به کارنامهاش اضافه کرده است.
پریناز ایزدیار که در «ملاقات خصوصی» نقشی مشابه سمیه (ابد و یک روز) را به عهده دارد، موفق شده از زاویهای دیگر دختر فداکار خانوادهای فقیر را جوری بازسازی کند که کمتر نشانی از سمیه تقدیرگرای آن فیلم ببینیم. او با عشق معصومانه اش رنگی دیگر به آن دختر رنج کشیده بخشد.
فیلم سینمایی سه کام حبس که پس از گذشت سالها از زمان تولید به تازگی و در روزهای اخیر روی پرده اکران قرار گرفته، بیش از آن که یک درام اجتماعی باشد یک پایان تلخ است.
در لوتوس مال، از خانم بازیگر سریالِ جمشید محمودی به تهیهکنندگی نوید محمودی، عکسی بدون روسری منتشر شده که سازمان سینماییِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به واکنشی سریع واداشته. این تصمیمات را به تفکیک از پنجره دانش حقوق میکاویم.
«جنگ جهانی سوم» برخلاف تمام آن چه تا امروز از هومن سیدی مشاهده کردهایم، یک درام روانشناختی است که در لایههای زیرین خود، انفعالات نفسانی کاراکتر را به عنوان محکی برای جریانات قصه قرار داده است.
هرچند در سالهای اخیر کمتر نامی از محمود کلاری در تیتراژ فیلمها دیده میشود اما تصاویر هوشمندانه و خوشترکیبی که در چهار دهه شصت، هفتاد، هشتاد و نود در فیلمها ثبت کرده او را در رده فیلمبرداران برجسته سینمای ایران قرار میدهد.
در رابطه با واقعه «خودکشی» کیومرث پوراحمد، ناگهان یاد ماجرای فیلم «طعم گیلاس» افتادم که از آقای عباس کیارستمی خواسته بودیم برای فیلمش خلاصه داستان کوتاهی بنویسد تا در کاتالوگ کن به چاپ برسد.
در «جنگ جهانی سوم» با فیلمی استیلیزه طرف هستیم که بر خلاف عموم کارهای پیشین فیلمسازش، مسیرهای مختلفی را برای بیان منظورش استفاده نمیکند و با تمرکز روی روایت و شخصیتپردازی، تبدیل به فیلمی سر راست و پر از جزییات میکند.
پیام فروتن طراح صحنه و استاد دانشگاه تهران در یادداشتی که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد کار تازه هومن سیدی را نقد و بررسی کرد و نوشت: جنگ جهانی سوم هومن سیدی، یک فیلمفارسی بدون رقص و کافه و شهر نو است. گو این که این بار به جای یک آدم مجنون بامعرفت، با یک روان پریش که از عالم و آدم طلبکار روبرویم.
بارها شاهد بودم در پی فرستادن بخشی از مصاحبهای یا ارجاعی برای من و درخواست یافتن منبع اصلی آن، [آقای غفاری] توانایی این را داشتند که ماهها برای یافته شدن یا در دسترس قرار گرفتن آن منبع صبر کنند... و اگر منبع اصلی یافته نمیشد یا بعد از این همه صبر به وضوح نکته مورد نظر را تایید نمیکرد، کل یک پاراگرافِ مفصل را حذف میکردند! برای یک پژوهشگر هیچ لذتی بالاتر از کشف نکتهای نادیده و به اشتراک گذاشتن آن نیست.
از عجایب فیلم برادران لیلا این است که با فیلم رئالیستی طرف هستیم اما یکهو پایانی متفاوت از کل فیلم را نظارهگر میشویم. که میزانسن و دکوپاژ، لحن فیلم را تغییر میدهند و فیلم را دوپاره میکنند. درواقع با فیلمی چندپاره طرف هستیم.
قصهی فیلمهای دههی شصت پوراحمد، روایتِ زباندرازی و به سخره گرفتن چنین بند و گیرهایی است، که به زندگی روزانهی مخاطب ایرانی تحمیل می شود. روایتِ طغیان است به شیوهی طنازانه، وقتی همهی راهها را به رویت بستهاند.