نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
جدیدترین قسمتِ سریال «پوست شیر» بر محبوبیت و جذابیت این مجموعه نسبت به چند قسمت گذشتهاش افزود؛ گویی قرار نیست التهابات و هیجان این سریال پایین بیاید. اما واقعاً چطور یک سریال میتواند جذاب باشد و جذاب بماند؟
امروز ما از یک طرف با جمعی سینماگر معترض، منتقد و متفکر روبهروییم در همه حرفههای سینما که در شرایط فرهنگی، سیاسی، اجتماعی امروز با مدیریت فرهنگی امروز، آیندهای برای سینمای ایران نمیبینند و همگی ناامیدند.
هوتن شکیبا نوروز امسال را با انتشار مجموعه پرمخاطب «مهمونی»، سال 1401 را به خوبی آغاز کرد و پس از آن در فصل تابستان، با دو فیلم خوب کارنامهاش «تی تی» ساخته آیدا پناهنده و «ابلق» اثر نرگس آبیار، روی پرده سینما نیز حضور موفقی داشت.
در بین 9 فیلم فارابی در فجر چه نخ تسبیح مضمونی، فرمی، ژانری و... میتوان یافت؟ آیا میتوان از «سلیقه فارابی» در گونه و قالب یا از «اولویتبندی» فارابی در مضمون و موضوع حرف زد؟ آیا فارابی پیش از ساخت این فیلمها به مخاطب داشتن این فیلمها و جذابیت عام آنها هم فکر کرده است یا بدیهی است که جز «کتچرمی» باقی فیلمها با شکست سنگین در گیشه مواجه خواهند شد؟
قطعا هیچ سازمانی با برگزاری نمایشگاه آنهم بدون حضور اصحاب اصلی صنف، نمیتواند تصویر خود را در اذهان عمومی ترمیم کند خاصه آنکه چندی قبل درخواست فیلترینگ پلتفرمها را صادر کرده باشد و حالا از همراهی و هم افزایی با پلتفرمها بگوید؛ مگر میشود آن نامهنگاریها را دید و قسم حضرت عباس را باور کرد؟
افزایش قیمت بلیت سینماها برای سال ۱۴۰۲، پیامدهای ناخوشایندی در بحث اقتصاد سینما و راندمان نشاط اجتماعی در پی خواهد داشت.
درصد قابلتوجهی از تهیهکنندگان فعال سینمای ایران بسیار منفعلانه عمل میکنند. کارت و نام خود را خرج فیلم میکنند و نه بیشتر. حضور تهیهکننده در یک فیلم میتواند کیفیت اثر را تضمین کند؛ اما امروز از این نقطه بسیار دور هستیم. تهیهکنندگان بعضا یک پروژه حاضر و آماده حتی با حضور سرمایهگذار را میپذیرند که این حضور بیتاثیرترین حضور است. حتی بقیه کارها و پیگیریهای اکران و جشنواره و غیره هم، همچنان بر دوش کارگردانان یا سرمایهگذاران خواهد بود.
در پی صدور مجوز بین المللی فیلم «قاتل و وحشی »کیوان کثیریان منتقد و نویسنده سینمایی در حساب شخصی خود در اینستاگرام از نمایش خارجی این فیلم انتقاد کرد.
زمانی که «تنگنا» نمایش داده میشود، یکی از اساتید دانشگاه این فیلم را دروغ میداند و میگوید در پرتو انقلاب سفید مردم در رفاه هستند و«تنگنا» سیاهنمایی بیش نیست. این حرف به گوش امیر نادری میرسد. او یک روز تاکسی میگیرد و استاد دانشگاه را با خود به محلههای فقرنشین که لوکیشن فیلم بوده میبرد و از او میپرسد این واقعیت هست یا نه؟ اینها حقیقتی است که من دستکاری نکردم.
اگر فیلمساز در پرداخت چنین ایدهای از ابزارهای دراماتیک دراختیار خود ازجمله همان موضوع جابهجایی سهوی فرزندان دو خانواده که ضرورتهای نمایشی بعدی را ایجاب میکرد استفاده خلاقانهتر و فکر شدهتری مینمود و اگر شاخ و برگهایی نظیر دو پرستاری که در جابهجایی دو نوزاد سهوا مقصر بودهاند و عشق فکر نشده و بدون مقدمه بازپرس پرونده و پرستار جوان که ظاهرا به عنوان خردهپیرنگ به کار گرفته شدهاند اتصال درست و دقیقی با خط اصلی داستان داشتند با محصولی بهتر و قابل دفاعتر مواجه میبودیم.
چرا در این سینما همگی «دهان» شدهاند؟ پس چه کسی قرار است «فکر» کند؟ دهانداران کی قرار است «فیلم» بسازند؟ بله، به هر دو طیف میتوان گفت، جشنواره به هر حال میگذرد و به خاطرهها میپیوندد. آنچه ادامه خواهد داشت، سینماست...
شرکت نکردن تعداد قابل توجهی از هنرمندان در جشنوارههای فجر به طور حتم به این رویدادها آسیب زد، حالا مدیران بگویند جشنواره امسال پررونقترین بوده و بهترین بوده است. خودشان هم میدانند که رویداد هنری با حضور و مشارکت هنرمندان پر رونق میشود، مابقی حرف است.
در آغوش درخت نه تنها در لیست بهترین فیلم اولیهای جشنواره امسال است، بلکه پتانسیل آن را دارد که به عنوان نمونه ی قابل توجهی از سینمایی که با بهرهگیری از حال و هوای بومی در فضایی غیرآپارتمانی و با پیامی انسانی و اخلاقی ساخته شده مورد توجه قرار گیرد.
تازهترین ساخته محمدعلی باشه آهنگر از زاویه متفاوتی به جنگ ایران و عراق میپردازد میپردازد و در این بین میکوشد با زبانی پر از نیش و کنایه، در برابر نگاهِ بستهای که در سینما بوده و هست مقاومت کند.
فیلم علیرغم ایده مرکزی مناسبی که برای تاثیرگذاری جدی در میان مخاطب در اختیار دارد با رویکرد ملودراماتیک افراطی کارگردان و بی اعتنایی او برای طراحی میزانسنهای متناسب با صحنه در حال اجرا، کم رمق جلوه کرده و سروشکلی تلویزیونی به خود میگیرد.
لقمان مداین (منتقد سینما) در یادداشتی به نقد و تحلیل فیلم سینمایی «بعد از رفتن» ساخته رضا نجاتی که در بخش سودای سیمرغ چهلویکمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، پرداخته و آن را اثری دانسته که قصد دارد از بحرانهای خانوادگی بگوید.
علی نصیریان پس از سه بار نامزدی برای بهترین بازیگری نقش اول مرد در جشنواره فجر، سرانجام سیمرغ بلورین این بخش را در ۸۸ سالگی خود کسب کرد و اگر تصمیمش برای پایان دادن به کارش جدی نباشد باز هم جای درخشش دارد.
کاپیتان، در کارنامه حمزهای، جهش و پیشرفت قابلتوجهی بهحساب نمیآید و هرچند که در مفهوم و رویکرد اجتماعی و اخلاقی در جایگاهی بالاتر از فیلم اول او یعنی آذر قرار میگیرد اما در کارگردانی به چالشی برای او بدل نمیشود.
«شماره ۱۰» با همه جذابیتش با مشکل بزرگ همذاتپنداری با قهرمان روبروست. درست زمانی که دلتان میخواهد جای دیدن صحنههای مهیج با قهرمانتان بمانید و او را در خلوتش بیشتر بشناسید شما را به فرسنگها دورتر از این لذت پرت میکند.
فیلم "هفت بهارنارنج" به بازیگر نقش اول خود علی نصیریان مدیون است که بسیاری از خامیهای یک فیلم اولی را پوشانده است.