مخملباف اگر چه رفتارش در قیاس با آوینی، قدری عوامانه بود. اما هر دو، تقریبا در یک دوران، و از یک منظر، به یک هنرمندروشنفکر - مهرجویی- تاخته بودند. آن دو، در آن روزگار دغدغههایی شبیه به هم داشتند .
د خون در مقایسه با ماجرای نیمروز، اثری قابل قبول است و نقاط قوت آن به نقاط ضعفش می چربد. رد خون از بسیاری جهات نتوانسته از ماجرای نیمروز سبقت بگیرد، ولی با این حال از بسیاری از فیلمهای جشنواره به مراتب جلوتر است.
داستانی که به یک عاشقانه ناآرام می ماند. ابتدا همه چیز خوب و خوش و در ادامه به تدریج همه چیز رنگ می بازد و با موج شدیدی از خشونت، ترس، اضطراب و وحشت همراه خواهیم شد که شکل پرداخت سینمایی آن، فیلم را به کامل ترین فیلم نرگس آبیار تبدیل کرده است.
“مسخرهباز” یک فیلم تجربی متفاوت است که به پشتوانه سابقه تئاتری کارگردانش، از حیث محدودیت لوکیشن کاملا به یک نمایش شباهت دارد که مدیوم سینما و تقطیع نماها به آن وارد شدهاست.
بنفشه افریقایی، یک فیلم انسانی است، آرام، لطیف و با حالِ خوش. بدون داد و فریاد و عصبیت. فیلم بر پایه یک موقعیت انسانی کمیاب، دشوار و پیچیده بنا شده که کاراکترها به آن دچار میشوند.
(قصر شیرین) بازگشتی مقتدر از رضا میرکریمی به سینمای داستانگو است با اجزای هنرمندانه و ظریف ، از فیلمنامه ای به شدت استاندارد تا بازی های کنترل شده و در راس آن بازی های اعجاب انگیز دو کودک فیلم .
دنیای ناگهان درخت دنیایی درهم آمیزی شده با یاس و امیدواری است. جهانی پیرامون رفتن و ماندن و بینابین نیستی و زندگی است. دنیایی آکنده از عشقها، انتظارها، دلواپسی ها، نومیدی ها و دلتنگی ها.
بعد از فیلم های اخیر میرکریمی قصر شیرین یک تجربه ی امیدوارانه است. یک فیلم جاده ای خوش ریتم و چشم نواز که می رود تا خاطره ی خوب “خیلی دور خیلی نزدیک” را تا حدی دوباره زنده کند.
قصر شیرینی که میرکریمی امسال بنا کرده یک سر و گردان بالاتر از کارهای پیشین اوست و حتی یک سکانس یا دیالوگ اضافی در فیلم دیده نمیشود.
«مسخرهباز» همایون غنیزاده ماکتی است از مختصات یک تئاتر که روی پرده سینما میرود اما فیلم نیست.
“جاندار” موضوع تازهای ندارد؛ قتل و قصاص. فیلمهای زیادی از گدشته تا امروز در سینمای ایران یادمان هست که با این موضوع ساخته شدهاند. تفاوتشان اما در زاویه نگاهشان به ماجرا، پرداخت قصه و موقعیتهای متفاوتی است که کاراکترهای را در آن قرار میدهند.
فیلم تازه نرگس آبیار-شبی که ماه کامل شد- یک عاشقانه است در دل خشونت افراطی. یک داستان پرتنش از یک ماجرای ملتهب معاصر. آبیار قصهاش را روان روایت میکند و توانسته به لحنی متناسب با ماهیت قصه دست یابد. فیلم پر از جزئیات مفید است، غافلگیریها و تعلیقهای حساب شده دارد، اطلاعات را سرصبر و به موقع منتقل میکند و با وجود زمان طولانی، ریتم مناسبی دارد و خستهکننده نیست.
پارادوکس آغاز فیلم تأثیرگذار است. تضاد میان شور زندگی و اندوه مرگ، شادی و غم، جشن و عزا، خنده و اشک و…
ناگهان درخت را اگرچه باید در سادگی قابل فهم آن دانست که به راحتی می توانیم با او ارتباط برقرار کنیم اما این فیلم نمونه بارزی از تاملات کارگردانی است که توانسته معنای سینما و دلهره و جهان بین اش را به تصویر کشد. اگرچه موسیقی زیبای رضاعی کمک شایانی به ناگهان درخت می کند و ما با آن آوای دلنشین در چارچوب معنایی فیلم قرار می گیریم.
“سمفونى نهم” نام جدیدترین فیلم محمدرضا هنرمند است که پس از نه سال دورى وى از سینما در جشنواره فیلم فجر به اکران درآمد. فیلم به مثابه آثار پیشین این کارگردان در ژانر فانتزى ساخته شده است. “سمفونى نهم” عنوان یکى از مشهورترین سمفونى هاى بتهوون است که به سمفونی مرگ نیز شهرت دارد و این همان مضمون اصلى فیلم است.
مرگ یکی از درون مایه های جدی کارهای هنرمند است . شخصیت آثار برتر او بیشتر با مرگ دست و پنجه نرم می کنند . گاهی هم با مرگ شوخی شان می گیرد . مرد عوضی ، مومبابی ، زیرتیغ به نوعی با مفهوم مرگ و نگرانی از مرگ جلو می روند . بیشتر از مرگ ، فانتزی است که ذهن محمدرضا هنرمند را درگیر کرده است. پس در سینمای او مرگ بعلاوه فانتزی باید حاصل جمع تازه ای داشته باشد .
«ناگهان درخت» فیلمی است که به همان سبک و سیاق فیلم قبلی صفی یزدانیان ساخته شده است. فیلمی مملو از شعر، رنگ، نوستالژی و قاب بندی های زیبایی که بیشتر به تابلوی نقاشی می مانند تا فیلم.
تیغ و ترمه را میتوان اقتباسی ناموفق از رمان «کی از این چرخ فلک پیاده میشوم» اثر گلرنگ رنجبر عنوان کرد.
دفاع از حقوق زنان مسئله اغلب فیلمهای جشنواره امسال است و متاسفانه اغلب فیلمسازان مرد حتی به نوعی زن ذلیلی و حمایت از جامعه نسوان بدون درک و دریافت اجتماعی عمیق از جامعه بانوان و دختر جوان مشغول هستند.
پادزهر اولین فیلم جواد رضویان است که به اکران وشرکت در مسابقه فیلم های فجر رسیده است. پی رنگ اصلی فیلم روایتی یک خطی وساده از تحول شخصیتی آدم هاست.اما در کنار این پی رنگ ،مخاطب شاهد خرده پی رنگ های متعددی با گرایش های واقعی وطنز است که اندازه های اثر را کمی متفاوت تر از نمونه های مشابه آن ساخته است.
بنفشه آفریقایی» جدیدترین ساخته ی مونا زندی حقیقی، فیلمی بی ادعا و خوش ساخت است که ایده ی مرکزی جالب توجهی دارد. زندی حقیقی به عنوان یک فیلمساز زن، از احساسات ناب زنانه خود بهره برده است تا درامی را شکل دهد که به لحاظ احساسی بی سانسور باشد و عواطف انسانی را به شکلی قیچی نشده و خالص بر مخاطب نمایان سازد.