مخملباف اگر چه رفتارش در قیاس با آوینی، قدری عوامانه بود. اما هر دو، تقریبا در یک دوران، و از یک منظر، به یک هنرمندروشنفکر - مهرجویی- تاخته بودند. آن دو، در آن روزگار دغدغههایی شبیه به هم داشتند .
آشفتگی ساخته فریدون جیرانی بازگشت او به نوستالژی های دوران جوانی و نوجوانی اوست.می خواهد ادای دینی کند به دوره ای از سینما که این نوع فیلمسازی رواج داشت.او قبلا با فیلم “خفگی”هم به دیگر نوستالژی خود پرداخته بود.
روایت پلیسی که به فیلم الصاق میشود، غلط املایی روایی فیلمساز است. چهل سالگی و این فیلم ثابت میکند که رئیسیان دریافت دقیقی از نحوه دخالت پلیس و دستگاه قضایی در پروندههای مختلف ندارد.
«معکوس» خروج نسبتاً موفقیتآمیز پسر از زیر سایه پدر است و شروع قابل قبولی در کارنامه فیلمسازی پولاد کیمیایی به شمار میآید
صدرعاملی با «سال دوم دانشکده من» نشان میدهد که درک درستی از روابط نسل جوان به خصوص در حوزه زنان و دختران جوان دارد و این درک با ورود و تولد نسل جدید بهروز میشود.
پوراحمد یک قصهگوی کلاسیک است و بهتر است به جایی بازگردد که در آن استاد است.
قدرت کارگردانی اسعدی هم نمیتواند، ضعفهای فیلمنامه را بپوشاند. اگر لایههای روایی فیلم را رج بزنیم و بکشافیم چندین مورد در محتوای فیلم قابل ارزیابی است.
گر «من ترانه ۱۵ سال دارم»، «دیشب باباتو دیدم آیدا» و «دختری با کفش های کتانی» را سه گانه موفق کارنامه رسول صدرعاملی به شمار آوریم که همواره نگاهی دغدغه مند به مسائل و مشکلات دختران جوان و نوجوان داشته است، «سال دوم دانشکده من» را باید نوعی عقبگرد در کارنامه ی این کارگردان به شمار آورد.
بهرام توکلی دیگر پابرهنه در بهشت و پرسه در مه و اینجا بدون من نمی سازد.او در تنگه ابوقریب همچنان کارگردان خوبی است اما سراغ قصه به معنای آن چه قبل تر در کارنامه اش دارد نرفته است .
رئیسیان در مردی بدون سایه فیلمنامه ای شلخته را به تصویر می کشد. فیلم شروع جذاب و نفسگیری دارد و در ادامه بستر لازم را برای رسیدن به اثری در خور را فراهم می آورد اما خیلی زودتمام داستانک هایی که قرار بود در امتداد داستان اصلی فیلم مکمل و پیش برنده کار باشند تبدیل به بار اضافی و نچسب فیلم می شوند.
مراسم معرفی کاندیداهای دریافت جوایز «اسکار 2019» عصر سهشنبه هفته گذشته در شهر لسآنجلس امریکا برگزار شد و «روما» ساخته نوستالژیک آلفونسو کوارون مکزیکی و «محبوب» فیلم درباری و سرشار از حقایق تلخ تاریخی یورگوس لانتیموس یونانی پیرامون «ملکه آن» حاکم لرزان قرن هفدهم بریتانیا هر یک با کسب 10 نامزدی پیشتاز جوایز امسال شدند؛ جوایزی که صبح دوشنبه 6 اسفند در تالار کداک تیاتر شهر لسآنجلس به برندگان نود و یکمین دوره این رقابت بشدت معروف اما تبلیغاتی و جهت دار اهدا خواهد شد.
«قانون مورفي» مصداق بارز تکچشم در شهر کورهاست و اين نميدانم تعريف است يا تحقير؛ اما ميشود اينگونه آغازيد که فيلم در ميان کمديهاي «بفروش» اين سالها، کمتر لودگي و بيشتر تلاش در راستای سينمايي تمامسرگرمي است و استراتژياش ديوانهبازي در راستاي «سرکاري»هاي هوشمندانه و آغازش نهچندان بد.
وجود سرمایه زیاد از مشکلات دیگر قانون مورفی است، وقتی که پول زیاد باشد مجموعهای از تکصحنههای جذاب و چشمنواز خواهی ساخت که در کنار هم بسیار بیربط است.
پيمان معادي در دومين فيلم خود «بمب، يک عاشقانه» باز هم روابط انساني را نشانه ميگيرد و در فضا و اتمسفري وسيعتر به آن ميپردازد. عشق روايت جذابي است که در خلال ويراني و بمباران، عاشقانه بمب را ميسازد.
«درساژ» یک درام روانکاوانه با تمرکز بر رفتارشناسی نسل نوجوان امروز با مختصاتی شناسنامه دار است. ویژگی که اهمیت این فیلم آسیب شناسنامه را دوچندان می کند.
«جنگل پنهان در ازدحام درختان!»؛ نکاتی در حد اشاره پیرامون نسبت سینمای ایران و جشنوارههای جهانی.
کیوان کثیریان گفت: « آقای هیات انتخاب عزیز اصلا چرا شما حاضر شدید دو سکانس را ببینید؟ آقای دبیر گرامی شما چرا دو سکانس را نشان هیات انتخاب دادید! آقای تهیه کننده و فیلمساز محترم شما چرا حاضر شدید فیلم تکه پاره و ناتمامتان را بدهید برای تماشا؟»
قانون مورفی تا ده دقیقه اول هم نشانه های همان کارگردان سرکش فیلم «نگار» را دارد، ولی بعد از ده دقیقه تا لایه های زیرین فاجعه در دم دستی بودن پیش می رود تا جایی که فکر می کنی رسمن دست ات انداخته اند.
«پرويز» اين شخصيت آرام و دوستداشتني فيلم مجيد برزگر كه رفته رفته به قاتلي بيرحم بدل ميشود يادآور نمونههاي متعدد تاريخ سينما از اين دست است. اصلا شايد از همين منظر هيبت لوون نازنين به دل سينما دوستان ايراني هم نشست، چرا كه به راحتي با مولفههاي جهاني قابل رقابت و همنشين بود.
آيا جهان سينمايي روحالله حجازي در واپسين ساختهاش توانسته است بر فراز جهانِ تاريك حقيقتها چراغي بيفروزد تا زير روشناييهايش، حقيقت جهانِ تاريك شده كودكان، قضاوتها، ازدواج و...را مشاهده كنيم؟ فيلم «اتاق تاريك» در مسير بازگويي روايتِ خود، ايماژهاي بصري فراوان و همراه با آن ديالوگهاي نسبتا طولاني را به كار ميبرد تا به سبب بهرهگيري از آنها ساختار روايت را با موضوعات بسيار جنجالي مانند قضاوت احساسي ما، ناسازگاريهاي همسران و تحمل مشقتبار مشكلات كودكان در هم آميزد