نمایشنامهی باغ آلبالو به نویسندگی آنتون چخوف در تاریخ تئاتر بسیار مهم است. جورجو استرهلر، پیتر اشتاین و پیتر بروک، سه اجرای مشهور از این نمایشنامه را بهصحنه بردهاند. ماریا شِتسُوا و کریستوفر اینِس در کتاب «مقدمهی کیمبریج بر کارگردانی تئاتر» به این موضوع پرداختهاند. ترجمهی این مطلب را در ادامه میخوانید.
این روزها در عمارت نوفل لوشاتو نمایش مونولوگی به نام «بیوه سیاه، بیوه سفید» روی صحنه است و به روایت بخشی از خشونتی که علیه زنان اتفاق افتاده و میافتد میپردازد، سید محمد طباطبایی حسینی یادداشتی درباره این نمایش و دلایلی که باید آن را ببینیم، نوشته است.
شب گذشته برنده تندیس بازیگری جشنواره تئاتر فجر در یک برنامه استعدادیابی حاضر میشود تا رویا نونهالی، کارگردان تئاتر را متأثر کند و این پرسش را پدید آورد که آیا جشنوارههای تئاتری این استعداد را از مسیر حرفهای منحرف کرده بودند؟
«رقص روی لیوانها» جزء معدود آثار کوهستانی است که توسط کارگردانهای دیگر هم اجرا شده، اما این کارگردان میگوید با اینکه بهعنوان یک اثر نمایشی برایش اهمیت دارد، اما از لحاظ زیباییشناسی تمایلی به اجرای مجددش ندارد، آن هم به یک دلیل ساده؛ چون «سالگشتگی» پاسخ شخصیاش به اجرای «رقص روی لیوانها» بوده.
: «وحید.م»، «محمد.د»، «بهروز.ع»، «آرش.پ»، «امیرحسین.الف»، «محمدعلی.ف.ش»، «علیرضا.ع»، «بابک.م»، «سیروس.ق» و «عبدالله.ط» عزیز. شما کمی فرق دارید که نامتان این گونه روی بروشور اثر به چاپ رسیده. این فرم معرفی اشخاص بیشتر ما را به یاد «ب.ز» و یا «م.ر.خ» میاندازد که پولهای کلان از این مملکت بردند و معلوم نیست فیالحال کجا هستند و چه میکنند.
اگر چارهاي جز برگزاري جشنواره در ايام مقارن با روزهاي پيروزي انقلاب نيست، آيا نحوه و چگونگي برگزاري آن نیز گريزناپذير است؟ آيا نميتوان با توجه به توقعات موجود براي برگزاري جشنواره در چنين روزهايي (که ابدا منطبق با زمانبندي فعاليتهاي بينالمللي تئاتر نيست)، تنها برپايي بخش نهايي جشنواره را با انتخاب دقيق و با دلايل متقن و بايسته تعدادي نمايش معدود، در اين روزها تدارک ديد و ستاد جشنواره را که گويا دائمي است، مکلف کرد براي تمام مدت سال برنامهريزي کنند.
با انتصابهای جدید در ادارهکل هنرهای نمایشی باردیگر مشخص شد مدیران تئاتری در میان صندلیهای مختلف در رفت و آمدند و به نظر مدیران مادامالعمر تئاتر خواهند بود.
انگار بار دیگر سینماگرها به خاطر آوردند که بسیاری از استعدادهای جوان را باید از دل پلاتوهای مرکز شهر تهران، کشف و به سینما معرفی کرد.
با آنکه دستگاههای دولتی و جشنوارههای تئاتری و متخصصان امر در سخنرانیهایشان از افت کیفیت نمایشنامهنویسی در ایران میگویند، جشنواره فجر در گزارشی کمیتگرا همه چیز را خوب توصیف کرده است.
با توجه به چینش بخش خیابانی جشنواره تئاتر فجر بهنظر میرسد این بخش در یک لابیگری فرو رفته است.
حسن عسکری کارگردان نمایش «شهر تنهایی من» در یادداشتی درباره دلایل روی صحنه بردن این اثر نمایشی و مشکلاتی که برای اجرای تئاتر وجود دارد، سخن گفت.
بهمن و اسفند 97 جشنوارههایی در حوزه تئاتر برگزار میشود که در نوع خود میتواند گرمیبخش فضای زمستانی تئاتر ایران باشد. در این میان، انتخابهایی که از سوی هیأت داوران انجام میشوند و فهرستی که بهعنوان برندگان جشنواره منتشر میشود، از آن جهت اهمیت مییابد که میتواند الگوی جوانانی باشد که سودای روی صحنه بردن نمایش خود در آینده دارند. بنابراین اینکه چه نمایشهایی مورد توجه قرار بگیرند و چه آثاری جوایز جشنوارهها را کسب کنند، در حکم اتفاقی است که به گرایش هنری اهالی تئاتر جهت میدهد. در همین ارتباط اصغر نوری، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر یادداشتی را منتشر کرد
«شورای راهبردی تئاتر ایران» متولد شد تا به آمار شوراهای مختلفی که پیش از این در تئاتر شکل گرفته بودند و سرانجامی هم نداشتند، افزوده شود.
بالاخره قصه همیشگی مرگ و تن رقم خورد درباره حسین محباهری هم. در این چند سال که او با مرگ و بیماری میجنگید همیشه خبرها، مصاحبهها و روایتهایش را میخواندم.
قطبالدین صادقی میگوید: «متاسفانه در تئاتر ما مدت زیادی است انسان ایرانی، زندگی ایرانی و هنر ایرانی به طور کلی فراموش شده است و بسیاری از هنرمندان ما دست به خلق آثاری میزنند که نشانی از انسان و زندگی ایرانی ندارند. اما این آثار اکبر رادی هستند که روح ایرانی بودن شخصیتها و داستانهای نمایشنامههایش قدرتمند است و این یکی دیگر از مشخصههای فنی آثار این نویسنده در حوزه نمایشنامهنویسی است.»
"وقتی از تبلیغات تئاتر سخن میگوییم به طور دقیق از چیزی سخن میگوییم که نیست. شاید بگویید پس این همه بلیبورد فلان نمایش، تیزرهای تبلیغاتی تئاترها در شبکههای ماهوارهای و تبلیغات تئاترها در فضای مجازی چیست؟ پاسخ این است که این همه تلاشهای پراکنده بعضی گروههای نمایشی در حوزه تبلیغات تئاتر است و نه یک روند مشخصِ تعریف شده برای تبلیغات در تئاتر که البته همه آنها در برابر میزان فعالیت تئاتر در ایران درصد قابل توجهی نیست. این چند سطر بنا دارد نگاهی کند به شرایط، امکانات و باید و نبایدهای تبلیغات تئاتر در ایران.
بیانیه اخیر معاونت هنری وزارت فرهنگ این گمانه که دستکم یک اتاق فکر در پی عملیات روانی علیه جامعه هنری ست را قریب به یقین کرده است.
یادداشت سیدمحمد طباطبائی در هشتادمین سال تولد بهرام بیضایی نمایشنامهنویس و کارگردان نامدار ایرانی را در ادامه بخوانید
«نسيم» اثری درباره مهاجرت و جابهجايی است. بعيد به نظر ميرسد سليمانپور كه در برلين اقامت دارد، آنگونه كه در اين نمايش مي گويد در نيويورك تنها و بی دوست باشد، در اين نمايش كه سليمانپور از تلاش براي زندگي و كار در جايي كه زبانت را نميفهمند ميگويد، قطعا دوستي او را براي نوشيدن يك فنجان قهوه دعوت ميكند.
وقتي حميدرضا آذرنگ ميگويد «بعد از 9 سال بهانهاي براي اجراي دوباره اين متن به دست آمده» دقيقا از كدام بهانه يا ضرورت صحبت ميكند؟ آيا قرار است در برابر جريان توليدات سفارشي بيسروته بايستد؟ چرا با يك نمايشنامه جديد اين اتفاق نيفتاد؟ و بار ديگر همان متني به صحنه آمد كه قبلا امتحان خود را پس داده بود؟ پس اين محافظهكاري چه معنايي دارد؟
حالا چندسالي از شروع مسابقه بساز و بفروشي پرشمار ميگذرد، گرچه از جنبهاي ميتوان به وجود اين حجم از استعداد و علاقهمند تئاتر باليد و آرزوي افزوني آمار داشت ولي از سوي ديگر خبرنگار و روزنامهنگار هم با خيالي آسودهتر ميتواند تكليف خود را با سره و ناسره يا سازه و ناسازه روشن كند. حالا ديگر ميتوان تعارف را كنار گذاشت و به دوستداران نمايش گفت كه كدام نمايشها را ببينند و قيد به جان خريدن زحمت رفتوآمد و پرداخت بهاي بليت كدام نمايشها را بزنند. چه بسا مفيدتر باشد مخاطب در بعضي موارد با پول بليت بعضي نمايشها كتابي تهيه كند و فيلمهاي مورد علاقهاش را سفارش دهد و بيآنكه در اين هواي آلوده رنج ماندن در ترافيك بپذيرد به تماشاي حاصل تلاش يك گروه خوشفكر و پرتلاش بنشيند.