نوید محمدزاده در پروژه کارگردانی خویش، مسیر دشواری را پیش گرفته که به نظر میآید در بعضی صحنهها، بیش از اندازه معطوف به حضور او شده و به گنگی اجرا دامن زده است. به دیگر سخن، نمایش شهربازی سیاست اجرایی پر ابهامی را در پیش گرفته و مخاطبان پرشمارش را گرفتار سرگشتگی نالازمی کرده است.
«شاباشخوان»، به کارگردانی رضا عربی، یک تئاتر لطیف و انسانی است. صحنه کوچک است و بازیگران در سه ضلع یک مربع نشستهاند. شخصیت اصلی نمایش در میانه نشسته است. این صحنهآرایی، یکی از عوامل لطافت است. در این طراحی هیچگونه خودنمایی وجود ندارد. پرهیز از خودنمایی تا پایان نمایش ادامه دارد. موسیقی زنده، بازیها، ریتم نمایش و حرکتها همه درهمتنیده و به یک کلیت نمایشی تبدیل شدهاند. هیچیک از عوامل بر دیگری برتری ندارد. هرکس تجربه و درک خود را از جهان بازمیگوید. تا اینجا نمایش یک کار موفق و دوستداشتنی است؛ یک تجربه خوب 60دقیقهای از هنر نمایش.
اجرای رحمت امینی در مقام طراح و کارگردان به فضای وودی آلنی وفادار است. اما بههرحال باید این نکته را هم فرض گرفت که درهمتنیدگی زمانی و مکانی، همان یونان باستان با آمریکای معاصر، چالشی است اجرائی که بهراحتی مهار نمیشود. تعینبخشی به شخصیتهایی که مدام در حال رفتوآمد میان چندین فضا هستند، احتیاج به تمرکز و مدیریت بالا دارد؛ نکتهای که در اجرای رحمت امینی سعی شده فعلیت یابد اما همچنان مفصلبندی دقیقی برای این تحرک و سیالیت متراکم نمییابد. شاید در کنار هم قرارگرفتن بازیگران حرفهای با انبوهی هنرجویان مشتاق و کمتجربه، این مسئله را اندکی تشدید کرده باشد. اما هرچه هست، نکتهای است که میتواند نقطه عزیمت فرازونشیب اجرا شود.
«هویت» و «اعتماد» دو عنصر جداییناپذیر برای بِرَند یک سالن نمایشی است که با اجرای نمایشهای عجیب و غریب به آن لطمه وارد میشود. لطماتی که شاید سالها طول بکشد تا بشود آن را جبران کرد.
اين روزها نمايش «مرگ و پنگوئن» به نويسندگي محمد چرمشير و كارگرداني پيام دهكردي، اقتباسي از داستاني با همين نام از «آندري كوركف» اوكرايني در مجموعه تئاتر شهر روي صحنه رفته است. رمان كوركف به خوبي فضاي خفقانآور جامعه اوكراين پس از جدايي از شوروي كمونيستي را نشان ميدهد
«عند از مطالبه» را باید همراستا با ادبیات حمیدرضا آذرنگ دانست؛ البته با اندکی کمدی بیشتر و اندکی عاطفهگرایی کمتر.
برخی هراس دارند که در عصر نویسندگی مجازی تاثیر سابق ژانر نقد کاهش یافته و نسبی شده است. رسانههای مجازی جامعتر، کمهزینهتر و کمتر سلسلهمراتبی هستند. هرچند تجزیه و پراکندگی مخاطب در نتیجهی ترویج رسانهی مجازی ممکن است تاثیر گستردهی ژانر نقد را هم در علم و هم در هنر بکاهد، تغییرات در رویکرد، پلمیک و مباحثات به طور کلی ممکن است لزوماً اهمیت خود را از دست ندهند، چرا که اینترنت چنین اشکالی از ارتباط را بازتعریف میکند، نه حذف. کاربران رسانهی مجازی تولیدکننده نیز هستند و در کنار هم قواعدی را برای خواندن و نوشتن به عنوان موضوع منافع مشترک میسازند. این فرآیندِ ایجاد قواعد جدید، رسانههای پیشین را دگرگون میکند اما تا حدی به آنها تکیه دارد و بیشتر نقش نقد را حفظ میکند. نقد یکی از مستقیمترین ژانرهای نوشتار پلمیک است. چه نقد هنر باشد، چه بررسی آکادمیک یا بازخوانی متون، تولیدات هنری و دیگر تولیدات فکری منتشر شده، نقد عملی بازسازی کننده و برانگیزاننده است. به این معنا، نقد عمل بنیادین برخورد آزاد دیدگاهها، بازسازی و مباحثه است. خود نامش گویای به اجرا درآوردن آزادی مخالفت اندیشهها و علنی کردن استدلالها و اعتراضات برای مخاطب است. به عنوان عرصهی تاثیر همگانی اطلاعات و استدلال، نقش توزیع اجتماعی دانش را نیز بر عهده دارد. در ادامه به بررسی این موضوع خواهم پرداخت که آیا کاهش تاثیر ساختاری نقد منتشر شده در رسانه چاپی لزوماً نقش اجتماعی هنجاری آن را تضعیف میکن
مرگ و پنگوئن، نمایشی است که سعی دارد دنیای خاکستری خودباختگی انسانی را در سیطره هولناک قدرت سیاسی تبهکار، که در آن زندگی از مرگ و کشتن ضرورت میسازد، با طراحی شاعرانهای روایت کند. نمایشنامه بازخوانی رمان مرگ و پنگوئن آندری کورکف، رماننویس شهیر اوکراینی است.
نمایش "او" نمیخواهد چهارچوبهای کلاسیک را رعایت کند و در ضمن به لحاظ معنایی و محتوایی نیز چندان قایل به ارائه مفهوم و پیجویی درک آن نیست.
شايد براي بسياري از مخاطبان اين روزهاي تئاتر عجيب نباشد كه همهچيز در دل يك نمايش در حال حذف شدن است. خبري از دكور نيست. آكسسواري مورد عنايت كارگردان قرار نگرفته است. طراحي لباس در تختترين شكل ممكن است و قرار نيست هويتي ويژه بازيگر دهد. نورها كلي است و در بهترين حالت موضعي هستند. نور نميتواند يا نميخواهد مرزهاي جهان اثر را روشن كند. بازيگران كنشهاي خود را به حداقلترين شكل ممكن ميرسانند و به بيان اتكا ميكنند. بيان هم چيزي نيست جز نزديك شدن به محاوره تا جايي كه شايد شما نشنويد چه واژگاني به زبان آمده است. در نهايت ما بخشي از داستان را از دست ميدهيم.
«راندوو» نمایش سادهای است در ظاهر؛ اما میتوان دید در فُرم نوشتاری، پیچیدگیهای داستانی چگونه کنار هم قرار گرفتهاند. اولین تجربه منتظری به نظر تلاشی بامزه و کنایی بر زندگی طبقه متوسط ایرانی است.
در این مجال به نقد و بررسی نمایشی میپردازیم که شاید میانگین سنی کارگردان وعواملش از نوزده سال تجاوز نکند. برای من بسیار مهم و قابل تامل است که در این وضعیت اسفبار فرهنگی و اجتماعی که ابتذال از در و دیوار کشور فرو میریزد و روز به روز در کمال وقاحت سخیفتر و سطحیتر میشود، چند جوان گرد هم میآیند و تلاش میکنند نمایشی آبرومند خلق کرده و به روی صحنه بیاورند. درست است که این نمایش از نظر من بیارزش تلقی شده است اما قطعا این ارزشگذاری با برخی نمایشهایی که ممکن است پیشتر چنین نمرهای از منتقدان اگزیت گرفته باشند تفاوت دارد.
چهاردهمین نشست نقد صحنه با حضور علی عابدی، وحید آقاپور، زری کریمی، سعید یزدانی، سینا آزاد و بهزاد صدیقی عصر روز شنبه 3 شهریور ماه 97 با همکاری موسسه ی افرامانا در سالن استاد ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران برگزارشد.
نمایش، «فیل در تاریکی» بر اساس اقتباسی از رمانی به همین نام به قلم قاسم هاشمینژاد، نوشته شده است. این رمان یکی از اولین و تاثیرگذارترین رمانهای پلیسی، جنایی نوآر ایرانی محسوب میشود و ظاهرا قرار است در نمایش هم با چنین حال و هوایی مواجه باشیم.
علی منصوری درجایگاه کارگردان نمایش نخستین گام را که انتخاب نمایشنامه است، پرقدرت و هوشمندانه برداشته است. متنی را که انتخاب کرده - و خودش هم آن را ترجمه کرده - نه تنها سرشار از جذابیت های دراماتیک و محتوایی است بلکه اثری است بی زمان و بی مکان. زخم های وحشتناک زمین بازی از حال و روز انسان حکایت می کند؛ فارغ از آنکه در چه زمان و جغرافیایی به سر برد.
اتفاق که هماکنون در تالار کوچک مولوی روی صحنه میرود، بر اساس نمایشنامهای اقتباسی است، برگرفته از داستان «اتفاق» نوشته هاینریش بل. همه ماجرا به شکل بسیار سادهای بازگوشدنی است. همهچیز از آنجا شروع میشود که کارمند سادهای که مانند هر آلمانی دیگری در آن سالها خاطرات بسیاری را از زمان جنگ با خود دارد، وقتی به اداره میرود،
حال میتوان به میانجی ترجمه رشکبرانگیز عبدالله کوثری از نمایشنامه «هیپولیت» یا همان «ایپولیتوس»، با جهان به نسبت رئالیستی «اوریپید» یا همان «ائوریپیدوس» به شکل بیواسطهتری مواجه شد؛ روایتی که یادآور داستان یوسف و زلیخاست.
مترسک مهرداد خامنهای، برداشت آزادی از نمایشنامه چهارصندوق، بهرام بیضایی است و با اینکه به متن آن تقریبا وفادار مانده اما در شیوه اجرایی به شکل تقلید چهارصندوق (نمایش شاد ایرانی) مقید نیست و با آگاهی جاهطلبانهای در جستجوی طراحی و استخراج مابهازاءهای مفاهیم و ایدهها در نمایشنامه و فراروی از آنها به زبان و شکل قرن بیستویکم است.
سیزدهمین نشست نقد صحنه با بررسی تئاتر ریچارد نوشته و کارگردانی حمیدرضا نعیمی با حضور حمیدرضا نعیمی (نمایش نامه نویس، کارگردان و بازیگر)، محسن حسینی(کارگردان و کارشناس تئاتر)، حامد کمیلی، شقایق فراهانی، بهناز نازی (بازیگران) مهرداد پازوکی (آهنگساز) نیما خسروی (طراح حرکت) و بهزاد صدیقی (نمایشنامه نویس و دبیر نشست نقد صحنه) و با همکاری موسسه ی افرامانا عصر روز شنبه 13 تیرماه ۹۷ در سالن استاد ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران برگزارشد.
ویران، مجموعهداستان کوتاهی از «ابوتراب خسروی» است که «مهدی نصیری» یکی از داستانهای آن به نام «مرثیه باد» را تحت عنوان نمایشنامهای با نام «این قصه را آهسته بخوان» در تماشاخانه مهر، واقع در حوزه هنری روی صحنه برده است. ماجرای داستانی که «ابوتراب خسروی» نوشته است به صورت روایت اولشخص مفرد است که با خاطرات منصور و وداع او با زنش (اشرف) توأم است. او عازم پادگانی در جلدیان است و در یک منطقه مرزی جنگی در سومار بهعنوان یک دیدهبان مشغول پستدادن است.