درنهايت نمايش حريق را ميتوان يك پيشرفت براي افروز فروزند دانست كه در اين وانفساي كالايي شدن هنر و اتميزه شدن افراد، به توليد تئاتر كارگاهي جان دوباره بخشيده است و حتي در نگارش نمايشنامه توانسته از تجربيات اعضاي گروهش سود برد. حريق به راحتي با مخاطبان ارتباط برقرار كرده و در خلق شخصيتهاي به ياد ماندني، تواناست. در فقدان اميد، روايتگر ملال، اضمحلال و فروپاشي است. گامي رو به جلو براي افروز فروزند و تئاتر مورد علاقهاش، اما همچنان محافظهكار نسبت به فرمهاي تازه و امتحان نشده. آيا كشتي به راه خود ادامه خواهد داد يا اينكه فرمان تغيير مسير از جانب ناخدا صادر خواهد شد؟ بايد به انتظار نشست اگر كه حريق همه چيز را خاكستر نكرده باشد.