تصمیم‌گیرانی که برای باربا و گروه آرامش و امنیت پدید آوردند، آنها را از نروژ به اقامت دایم در دانمارک دعوت کردند تا طی نیم قرن، نهال کمپانی تئاتر «اودین» و ایده «تئاتر مردم‌شناختی» را به درخت تنومندی بدل سازند که هرساله می‌تواند هنرجویان و دانشجویان و محققان بسیاری را از سراسر اروپا به شهر هولستبروی دانمارک فرابخواند و حضورش در هر جشنواره‌ای مایه اعتبار و آبرو باشد.

 پایگاه خبری تئاتر: صفحه تئاتر شماره پنجشنبه ۲۵ فروردین روزنامه اعتماد، به انتشار گزارشی درباره میزان حمایت دولت و شهرداری پاریس از گروه‌ تئاتری «خورشید» به سرپرستی آریان منوشکین اختصاص داشت. مشت نمونه خروار. رویکرد نویسنده هم ابدا این‌طور نبوده و نیست که مثلا با نگاهی شرق‌شناسانه در زیرمتن قصد دامن زدن به ادبیات پسااستعماری «آنها جهان اولند و ما جهان سوم» داشته باشد. بلکه مقصود واکنشی بود به رویکرد مدیران هنری دولتی و ... در برخورد مقوله حمایت از گروه‌های نمایشی و خلق آثار هنری بدون دخالت حضراتِ تصمیم‌گیر. بهانه شروع این مجموعه گزارش گفت‌وگوی چندروز قبل مدیر کل هنرهای نمایشی است با یکی از خبرگزاری‌ها که آنجا در توجیه ماجرای توقیف نمایش «خونین‌زار» عنوان کرد (نقل به مضمون) «این گروه صدوپنجاه اجرا داشته، پول درآورده و اصلا عدالت فرهنگی ایجاب می‌کند دیگر ادامه ندهد.» 

و البته که با صدای آهسته‌تر می‌گفت قصد دخالت در سازوکار خصوصی ندارد. گفته‌هایی سراسر ناقض اصل پاسداری مدیر از امنیت شغلی فعالان حرفه تئاتر و تمایل به دخالت در سازوکار برنامه‌ریزی سالن‌های خصوصی و هر دو نقض آشکار حریم خصوصی و حقوق فعالان صنف نمایش. آن‌هم در زمانه‌ای که معیشت هنرمندان بر اثر رهاشدگی اقتصاد و تورم افسارگسیخته، همچنین شیوع ویروس کرونا دستخوش آسیب شدید شده و در چند مورد به تعطیلی همیشگی سالن‌های خصوصی تئاتر انجامیده است. همزمان دولتمردان نیز بدون برعهده گرفتن مسوولیت (در افزایش زیرساخت‌ها و گسترش فعالیت گروه‌های تئاتری)، حمایت‌های مالی (حقوق قطعی جامعه هنری) را قطره‌چکانی پرداخت می‌کنند و تهدید به کاهش همین حمایت‌های نیم‌بند را چون شمشیر داموکلس بالای سر تئاتری‌ها نگه داشته‌اند. در این شماره، خیلی کوتاه به نمونه یوجینو باربا، کارگردان ایتالیایی‌الاصل و سرپرست کمپانی تئاتر «اودین» اشاره می‌کنیم که از دهه 70 تا امروز در کشور دانمارک مشغول به کار است و آثار نمایشی و تالیف‌هایش در زمینه بازیگری و تجربه‌های کارگردانی‌اش همواره مورد توجه مدرسان و دانشجویان قرار می‌گیرد.

 باربا نه‌تنها بین ایرانیان که اساسا در تاریخ معاصر تئاتر جهان چهره‌ای الهام‌بخش تلقی می‌شود که تمام آنچه به دست آورده را مدیون کوشش‌های خود و گروهش در کنار حمایت‌های مادی و معنوی مدیران فرهنگی و فرهنگ‌دوست است. تصمیم‌گیرانی که برای او و گروه آرامش و امنیت پدید آوردند، آنها را از نروژ به اقامت دایم در دانمارک دعوت کردند تا طی نیم قرن، نهال کمپانی تئاتر «اودین» و ایده «تئاتر مردم‌شناختی» را به درخت تنومندی بدل سازند که هرساله می‌تواند هنرجویان و دانشجویان و محققان بسیاری را از سراسر اروپا به شهر هولستبروی دانمارک فرابخواند و حضورش در هر جشنواره‌ای مایه اعتبار و آبرو باشد. بهمن سال ۱۳۹۵ بود که این کارگردان نامدار به همراه گروهش راهی تهران شد و مدتی نگذشت که با خبرنگاران تئاتر به گفت‌وگو نشست. مشروح این گفت‌وگو با تیتر «غریبه‌ای در شهر» در «اعتماد» منتشر شده و با یک جست‌وجوی ساده در دسترس است. گروه در سال 1966 در هولستبرو و در یک مزرعه قدیمی مستقر شد و آنجا را به محل تمرین و اجرای تئاتر بدل کرد. اعضا در شروع حتی به سختی زبان مشترک داشتند و تماشاگران که خیلی کم متوجه واژه‌ها می‌شدند، آنها در اجرا انواع زبان‌های منطقه اسکاندیناوی را به ‌کار می‌گرفتند و در ادامه حتی بازیگران و اجراگرانی از کشورهای دیگر نیز به جمع‌ خود اضافه کردند؛ امری که رفته رفته به سبک و امضای کمپانی بدل شد
یعنی تاکید بر شیوه اجراگری بدون متن کلاسیک؛ مبتنی بر بیان آوایی و رفتار بدنی و ساختن تصاویر ناشناخته ولی آشنا

باربا درباره رویکرد گروه توضیح داد «خاستگاه این رفتار و این نوع برخورد زندگی خودم بود به عنوان یک مهاجر و مهربانی مردم با من. سوی دیگر اما نگاه‌های نژادپرستانه. یک جنبه جالب نژادپرستی این است که عنصر انسانی آدم را نادیده می‌گیرد. در آن موقعیت دیگر به اندازه کافی آدم حساب نمی‌شوید چون پوست شما سیاه است یا جنسیت شما متفاوت است. یک مرد، مرد محسوب می‌شود یا اینکه گرایش جنسی شما متفاوت است با آن چیزی که معمول است یا به سادگی شما به یک خدای دیگری معتقد هستید. اینها باعث شد تئاتر اودین تبدیل شود به یک خیمه و ما مانند عشایر زندگی کنیم و جالب‌ترین و خوشایندترین وجه زندگی عشایر همین مهمان‌نوازی است
ایبن ناجل راسموسن، از اعضای قدیمی گروه نیز به فرازونشیب‌های مالی اشاره داشت. «در ابتدای تاریخ گروه اودین بودجه مالی وجود نداشت (فقط محل استقرار بود) و گروه مجبور شد دنبال پول باشد تا بتواند از خودش حمایت کند و استراتژی یوجینو این بود که آدم‌های خیلی معروف مانند دِکو و دیگران را دعوت کند و آنجا سمینار و کلاس‌‌های آموزشی ترتیب دهد. عده‌‌ای پول می‌دادند که در این سمینارها شرکت کنند و اسرار حرفه‌ای‌شان را بیاموزند. در طول این سمینار بازیگران گروه بخشی از کارشان این بود که اتاق خوابِ اساتید را فراهم کنند، غذای آنان را آماده کنند و ... . بخشی از این پولی که شرکت‌کنندگان می‌‌پرداختند به عنوان دستمزد به اساتید پرداخت می‌شد؛ بخش دیگری از این پول در صندوق گروه می‌‌رفت که خرج تئاتر از این طریق مهیا شود.» کیست که نداند استقرار در یک محل دایمی چقدر به شکوفایی یک گروه یاری می‌رساند؟ وقتش نرسیده به پاسخ این پرسش فکر کنیم که گروه تئاتر «اودین» چطور موفق شد به سراسر جهان مسافرت کند، پذیرای علاقه‌مندانی از کشورهای آسیایی تا آفریقا باشد و پنجاه سال ادامه دهد؟ این امر جز حمایت‌های دولتی میسر بود؟


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: بابك احمدی