کارگاه آموزشی "مواجهه کارگردان با نمایشنامه" با تدریس فرهاد مهندسپور کارگردان تئاتر و مدرس تئاتر در حاشیه چهارمین روز چهل و سومین دوره جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
چارسو پرس: کارگاه آموزشی "مواجهه کارگردان با نمایشنامه" با تدریس فرهاد مهندسپور کارگردان تئاتر و مدرس تئاتر، ظهر روز شنبه، ۶ بهمن ماه سال جاری در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
بر اساس گزارش روابطعمومی چهل و سومین جشنواره بینالمللی جشنواره تئاتر فجر، فرهاد مهندسپور درباره مبحث دِفُرمه شدن عنوان کرد: وقتی از چیزی عکس میگیرید، آنچیز دِفُرمه میشود. ما هر چیزی را که ثبت میکنیم، آن پدیده دِفُرمه میشود. یعنی دیگر خودِ قبلیاش نیست. پس من فقط میتوانم بدنهای شما را نگاه کنم و شما فقط بدنِ مرا ببینید. من اگر بخواهم فهمی از شما پیدا کنم، باید از طریق بدنهای شما اتفاق بیافتد. رُماننویس رمانی مینویسد و ما به عنوان خواننده آن را میخوانیم و به این صورت، وارد یک مدیوم میشویم. یک واسطه بین ما شکل گرفته است. برای همین، ما ناچارا به مدیومها پناه میآوریم. بنابراین ما یک مدیوم داریم که اسمش رُمان است، اگر کسی بخواهد این را تبدیل به فیلم یا تئاتر کند یا با آن برقصد یا تبدیل به آواز کند، این خودش یک مدیوم دیگر محسوب میشود. به این شکل، دِفُرمهشدگی بیشتری اتفاق میافتد. در این تبدیلِ مدیوم، بخشِ قابلِ توجهی از جزئیات از بین میرود و قاعدهی آن این است.
او امتدادِ نسلها را یک مدیوم در نظر گرفت و افزود: اگر ما خودمان را یک مدیوم در نظر بگیریم که از والدینمان زاده شدهایم و آنها نیز از والدینِ خودشان زاده شدهاند، ما هرگز نمیتوانیم شبیه و عینِ آنها باشیم. اصلا امکانپذیر نیست. مناسباتی مثل والد و فرزندی یا بالعکس، فقط در حدِ اشاره به منظور نامگذاری است. من به این دلیل میتوانم از دیگری جدا شوم که قرار است به طور کامل از دیگری متمایز شوم. در نتیجه، وقتی چیزی تولید میکنیم، آنچیز از ما متمایز میشود. آنچیز نمیتواند کاملا عینِ ما باشد.
وی در توصیفِ چگونگیِ خوانش یک رُمان بیان کرد: به این دلیل، اینجا رُمان را مثال میزنیم چون یک حالتِ داستانی دارد. حتی در رُمانهای مُدرن میتوان داستان تعریف نکرد و به طور کامل، متکی به موقعیت و بسطِ آن موقعیت باشد. زمانی هم هست که داستانِ مفصلی را روایت میکند. مثل رُمانهایی که فئودور داستایفسکی و آنتون چخوف نوشتهاند. در خوانشِ رُمان، بنا را بر این میگذارید که هر چه در رُمان گفته میشود، بپذیریم؟ این یک موضعگیری است که ما نسبت به پدیدههایی که با آنها ملاقات میکنیم، میتوانیم داشته باشیم. مثلا در سریال "تابو" یک اشتباهِ تاریخیِ فاحش وجود دارد و آن این است که فراموش کردهاند انگلیس در سال ۱۸۳۰، پروتستان است و کاتولیک بودن ممنوع است. میدانید آنها روی چه موضوعی حساب باز میکنند؟ اینکه هر چه بگویند، ما بیچونوچرا خواهیم پذیرفت. آنها روی سادهلوحیِ ما حساب باز کردهاند. اتفاقی که به ویژه در سینما و سریال اتفاق میافتد. در سینمای تجاری منظورم است. آنها ما را دستِ کم گرفتهاند و با کمی اطلاعات از تاریخِ آن دوران، این موضوع را قبول نخواهید کرد. سریال از لحاظِ ساخت عملکردِ خوبی دارد، چه در طراحی البسه و چه در زمینه گریمها. چه چیزی میتواند به ما کمک کند که شکل ملاقات ما با رُمان متمایز شود؟ این تمایز باید از زندگیِ ما نشات بگیرد. یعنی ما یا یک موجودی هستیم که هر چیزی را میپذیریم یا در برابر مسائل، پرسش مطرح میکنیم. یکی از چیزهایی که ما زیاد میپذیریم، چیزهایی است که زیاد گفته میشوند. وقتی تعداد نفراتِ زیادی یک موضوعی را میگویند، خود به خود مقاومتِ عقلانیِ مان را از دست میدهیم. چون همه دارند میگویند یا همه دارند میکنند. برای اینکه در عقلانیتِ بزرگی که عمومی و همهگیر است، اینطور فکر میکنیم که همانند شدن کارِ عاقلانهای است.
این هنرمند، رُمان را مدیومی دانست که کمک میکند از جهانِ واقعی که در آن هستیم، خارج شویم و وارد یک جهانِ غیرواقعی شویم و دوباره به جهانِ واقعیِ خودمان برگردیم و ادامه داد: این کاری است که تئاتر هم میکند. تئاتر این کار را با شدتِ بیشتری انجام میدهد. چون مخاطب با بدن واردِ جهانِ آن تئاتر میشود. یعنی هر مخاطب تن به تن مقابلِ کاراکترهای هر صحنه قرار میگیرد. نسبتِ تنانیِ ما با تئاتر و چیزی که دارد روی صحنه اتفاق میافتد، یک خروج از دنیای واقعی است و با تمام شدنِ آن نمایش، دوباره به زندگی واقعی برمیگردیم. نکتهای که در تئاتر وجود دارد، این است که این نسبت به شکلِ کاملا بدنی است و ۱۰۰ درصد تنانی است.
بیشتر بخوانید: همه مطالب جشنواره تئاتر فجر
این مدرس تئاتر از دست رفتنِ اعتبارِ تصویر و صدا با گسترشِ هوشمصنوعی خبر داد و گفت: با وجودِ هوش مصنوعی که دارد به سرعت رُشد میکند، تصویر و صدا دارند اعتبار خودشان را از دست میدهند و دیگر نمیتوان به تصاویر و صدا اعتماد کرد. فیلمها و اصوات همه میتوانند ساختگی باشند. تصاویر میتوانند ما را در موقعیتی نشان بدهند که هرگز نبودهایم. از آنجا که عقلِ ما، تصویری است و ما هر چیزی را که از آن تصویر داشته باشیم، میفهمیم، به این معناست که وقتی اعتماد ما نسبت به تصویر سلب شود، دچار یک نوع گُنگی و گُمراهی میشویم. در این صورت، ما به تئاتر پناه میبریم. برای همین، تئاتر فاینالِ همه هنرهاست. برای همین، تئاتر تنها هنری میشود که پایدار باقی میماند. یا همه هنرها به آن منجر میشوند. تئاتر زمانی که کاملا آنلاین میشود و جنبهی فیزیکالِ خودش را از دست میدهد، دیگر این کارایی را نخواهد داشت. چون نمایش آنلاین تبدیل به یک تصویر یا ویدئو میشود که ما میتوانیم آن را تماشا کنیم. چون وجهِ فیزیکال، همزمانی و هممکانیِ یک تئاتر را از دست میدهد. همچنانکه میدانیم آموزش، تعلیم، بهبودِ فرآیندهای مربوط به سلامت روانی و جسمی، در نهایت، به یک فرمُ تئاتری تبدیل خواهند شد. چون هیچ راهی جز این باقی نخواهد ماند.
فرهاد مهندسپور در سخنان پایانی، راجع به فرض در خوانش و مواجهه با هر چیزی گفت: ما با چیزها در یک فاصله قرار گرفتهایم. ما چیزها را در یک اتمسفر میبینیم. آن اتمسفر، وضعیت یا عقلانیتی است که ما را در مماشات یا ملاقات با چیزی قرار میدهد. ما میدانیم که میتوانیم این شکل از مماشات یا ملاقات را بپذیریم یا نپذیریم یا کم بپذیریم یا مطلقا نپذیریم. یک مذهبی پیش از آنکه قرآن را بخواند، با یک فرض با قرآن مواجه میشود. اگر یک آدمِ لائیک قرآن را بخواندف با فرضِ دیگری مواجه میشود. ما طوری که ادیانِ دیگر، کتابهای مقدسشان را میخوانند، آن کتابها را نمیخوانیم و با فرضِ دیگری با آن کتابها مواجه میشویم. در نتیجه، من به مثابه یک جستجوگر با کتابِ دینیِ آنها مواجه میشوم ولی قضیه برای کسی که به آن کتاب باور دارد، به شکلِ دیگر است. باور در اینجا منظورم اتمسفر است. بنابراین، هر کدامِ ما، موقعِ خوانش، چیزی متمایز از یکدیگر از بطنِ یک کتابِ یکسان دریافت خواهیم کرد.
https://teater.ir/news/68350