چارسو پرس: جنایت در دل جامعهای بسته و روستایی، موضوعی آشنا در سینمای هنری است، اما سون برسر در نخستین تجربه بلند خود با فیلم «سرزمین نیها» موفق شده این روایت تکراری را با نگاهی شاعرانه و فضاسازی بصری منحصربهفرد، به تجربهای سینمایی کاملاً تازه تبدیل کند. او با اتکا به لوکیشنی زنده و خفقانآور، شخصیتپردازی دقیق، و انتخاب بازیگری غیرحرفهای اما چشمگیر، فیلمی ساخته که هم تماشاگر را درگیر میکند و هم با نگاهی تأملبرانگیز، سؤالاتی جدی درباره سکوت، گناه و وجدان فردی پیش میکشد.
قتل یک کودک در روستایی آرام، ویرانی خاموشی را در دل طبیعت و آدمها رقم میزند
فیلم «سرزمین نیها» (Reedland) نخستین اثر بلند سِوِن برسِر، یکی از کشفهای تازه هفته منتقدان جشنواره کن، روایتی آرام اما تکاندهنده از تأثیر یک جنایت هولناک در دل جامعهای روستایی در هلند است. این تریلر روانشناختی با ضربآهنگی کند اما حسابشده، از همان ابتدا مخاطب را در اتمسفری وهمآلود و نفسگیر غرق میکند.
اخبار، نقد و مطالب جشنواره فیلم کن (کلیک کنید)
سکوتی که از دل نیزار برمیخیزد
در همان صحنههای نخست فیلم، با یوهان آشنا میشویم؛ مردی تنها و سالمند که عمرش را صرف برش نی در دل طبیعت کرده است. تصویربرداری فوقالعاده از نیزارهای خیس و لرزان، با صداهایی خشخشوار که شبیه نویز تلویزیونی هستند، تصویری سوررئال و نگرانکننده خلق میکند. در همین فضای مرموز، جسد دختربچهای کشف میشود؛ نقطهای که روایت تراژدی آغاز میگردد.
برسر با تیزبینی خاصی، از طبیعت نه بهعنوان پسزمینه، بلکه بهعنوان عنصری زنده، قضاوتگر و حتی رازدار استفاده میکند. نیزار در اینجا فقط گیاهی در باد نیست؛ بلکه شاهد خاموش جنایتی است که زبان گفتن ندارد، اما سکوتش کرکننده است.
یوهان؛ بازیگری از دل زندگی
شگفتانگیزترین نکته فیلم، بازی حیرتانگیز گریت نوبه (Gerrit Knobbe) در نقش یوهان است. نوبه اصلاً بازیگر حرفهای نیست؛ بلکه واقعاً یک نیبُر است که کارگردان او را در خلال تحقیقاتش برای فیلم کشف کرده است. چهرهی چروکخورده و دستهای زمخت او، تجسمی از زندگی واقعی در دل طبیعت است. برسر موفق شده از این مرد عادی، اجرایی بگیرد که برخی بازیگران حرفهای تنها آرزویش را دارند.
در صحنهای بهیادماندنی، دوربین او را هنگام تماشای تصاویر مستهجن روی لپتاپش دنبال میکند، در حالی که نقاشیهای کودکانهی نوهاش روی دیوار دیده میشود؛ تقابل ظریفی میان میل، شرم، و خاطره.
اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلمهای خارجی
بازتاب اروپای تاریک؛ از برگمان تا هانکه
فیلم «سرزمین نیها» در کنار آثار بزرگان سینمای اروپا چون میخائل هانکه، توماس وینتربرگ و حتی فیلم کلاسیک ژاپنی «اونیبابا» ساخته کانتو شیندو قرار میگیرد؛ آثاری که در دل طبیعت، نشانههای جنون، خشونت یا وحشت ماورایی را جستوجو میکنند.
فیلمبرداری سام دو پون نهتنها زیبایی بصری دارد، بلکه بهشکل مؤثری روانپریشی جمعی و سکوت سنگین جامعه را ثبت میکند. با اینکه «سرزمین نیها» یک درام جنایی است، اما بیش از آن، یک پرترهی دقیق از تنهایی، سالخوردگی، و فشار روانی در جوامع بستهی روستایی است.
کشف مهمی برای سینمای اروپا
با مدتزمانی کوتاه، روایت متمرکز و بازی مرکزی خیرهکننده، «سرزمین نیها» اثری است که نهتنها در جشنوارهها بلکه در اکرانهای هنری نیز پتانسیل بالایی دارد. این فیلم یک پله بالاتر از داستانهای رایج تلویزیونی ژانر اسکاندینوار میایستد و در عین حال برای مخاطب عام نیز قابل فهم و جذاب باقی میماند.
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
نتیجهگیری
«سرزمین نیها» شروعی درخشان برای سون برسر است؛ کارگردانی که نشان داده توانایی خلق دنیایی سینمایی از دل سکوت و سایه را دارد. این فیلم نهفقط روایت یک جنایت، بلکه بازتابی از فروپاشی اخلاقی، بیاعتمادی اجتماعی، و زبان گمشدهی طبیعت است. اگرچه سوژه آشنا بهنظر میرسد، اما اجرای آن بهقدری متفاوت و شاعرانه است که تماشای فیلم را به تجربهای یگانه بدل میکند.
«سرزمین نیها» بیش از آنکه یک درام جنایی باشد، پرترهای عمیق از انسان در برابر سکوت سنگین طبیعت و جامعهای درگیر با ترس و بیاعتمادی است. سون برسر با نگاهی خاص و بیپیرایه، از دل نیزارهای آرام اما تهدیدآمیز، داستانی بهیادماندنی بیرون کشیده که نه با فریاد، بلکه با نجوا، خشونت و اندوه را به تصویر میکشد. این فیلم، گواهی بر ظهور کارگردانی است که میتواند در سالهای آینده نامی مهم در سینمای اروپا باشد.
منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند