فیلم «Love Me Tender» به کارگردانی آنا کازناو کامبه و با بازی درخشان ویکی کریپس، روایتی عمیق و تأثیرگذار از مادری است که در تلاش برای حفظ هویت فردی‌اش، با ساختارهای خشک و محافظه‌کار جامعه روبرو می‌شود. این اثر فرانسوی بر اساس رمان نیمه‌زندگینامه‌ای کنستانس دُبره ساخته شده و تصویری صادقانه و گاه دردناک از تقابل مادر بودن با زن بودن ارائه می‌دهد.

چارسو پرس در جهانی که مادر بودن اغلب به معنای از خود گذشتن مطلق تعبیر می‌شود، فیلم‌ها و روایت‌هایی که سعی می‌کنند این تصویر تک‌بعدی را به چالش بکشند، کمیاب اما ضروری‌اند. فیلم فرانسوی «Love Me Tender» ساخته‌ی آنا کازناو کامبه، یکی از همین آثار متمایز است. با اقتباس از رمان نیمه‌زندگینامه‌ای نویسنده فرانسوی، کنستانس دُبره، و با بازی درخشان ویکی کریپس، این فیلم تصویری پیچیده، عاطفی و در عین حال واقعی از مادری ارائه می‌دهد که در تلاش است میان عشق به فرزند و وفاداری به خود، تعادل بیابد. در این نقد، نگاهی کامل به روایت، شخصیت‌پردازی، بازی‌ها و پیام اجتماعی این فیلم خواهیم داشت.


حتی در جوامعی که به‌ظاهر روشن‌فکر و پیشرفته‌اند، هنوز این باور نانوشته وجود دارد که هویت یک زن به عنوان مادر باید بر تمام دیگر وجوه شخصیتی‌اش غلبه کند. گویی زنی که حاضر نباشد تمام دیگر عشق‌های زندگی‌اش را فدای فرزندش کند، زنی "غیرطبیعی" و حتی تابوشکن است؛ یک «مادر بد». فیلم «Love Me Tender» ساخته‌ی آنا کازناو کامبه، با اقتباس از رمان نیمه‌زندگینامه‌ای کنستانس دُبره، مستقیماً به قلب این ایدئولوژی پر از دورویی و توقعات غیرواقعی حمله می‌برد. و با اجرای درخشان و نافذ ویکی کریپس، موفق می‌شود این هدف را با دقتی دردناک محقق کند.


مسیرهای تعریف‌شده اجتماعی برای اینکه یک زن، مادر "خوبی" باشد، اندک، محدود و سخت‌گیرانه‌اند. اما راه‌های شکست خوردن بی‌شمارند.


اینجا بخوانید: معرفی، نقد و بررسی فیلم‌های خارجی


آغاز رهایی

کریپس در نقش کلمانس، نویسنده‌ای است که پیش‌تر وکیل بوده. او از همسرش لوران جدا شده و حضانت پسر هشت‌ساله‌شان پل را به طور مشترک دارد. در شروع فیلم، کلمانس زنی به‌ظاهر شاد و متحول است: در استخر شنا می‌کند، به‌طور اتفاقی با زنی در اتاق تعویض لباس رابطه برقرار می‌کند و بعد زیر آفتاب پاریس با فرزندش تماس تصویری می‌گیرد. پسر از او می‌پرسد چند دور شنا کرده، و او در پاسخ، آسمان را نشانش می‌دهد — نوعی مناسک عاشقانه‌ و ساده میان مادر و فرزند.


فیلم‌برداری گرم و روان کریستی بابول با همراهی موسیقی کلاسیک ویولا، فضایی آرام و شاعرانه خلق می‌کند. اما کلمانس هنوز به همسر سابق و پسرش نگفته که اکنون با زنان در ارتباط است. او به‌زودی در کافه‌ای آشنا این موضوع را به لوران می‌گوید و به درک او اعتماد دارد. واکنش لوران ابتدا به ظاهر پذیراست، اما یک مکث طولانی در نوشیدن نوشیدنی‌اش، به شکلی تلویحی از نارضایتی خبر می‌دهد.

انتقام پنهان

همین پذیرش ظاهری، به مرور به انتقامی بی‌رحمانه تبدیل می‌شود. لوران ابتدا اجازه دیدن پل را از کلمانس سلب می‌کند و سپس با استفاده از تخصص حقوقی‌اش، ادعاهای دروغینی را به دادگاه ارائه می‌دهد تا بتواند به طور کامل حضانت را بگیرد. آسیبی که این روند به کودک وارد می‌کند، انگار برای هیچ‌کس اهمیت ندارد.


از اینجا، فیلم به دو مسیر موازی تقسیم می‌شود: از یک سو کلمانس سعی می‌کند زندگی حرفه‌ای، شخصی و عاشقانه‌اش را ادامه دهد، و از سوی دیگر، تقریباً تمام وقتش را صرف مبارزه حقوقی طاقت‌فرسا برای بازپس‌گیری حقوق مادری‌اش می‌کند. با آنکه همگان می‌دانند او بی‌گناه است، روند اداری به قدری طولانی می‌شود که کلمانس ۱۸ ماه کامل از دیدن فرزندش محروم می‌ماند؛ به قول خودش در روایت درونی فیلم: «دو تولد او، یکی از تولدهای پسرم.»


حتی پس از گذشت این مدت، فقط اجازه ملاقات‌های کوتاه و تحت نظارت با پل را دارد. صحنه‌ای که در آن از مددکار اجتماعی خواهش می‌کند: «می‌تونم بغلش کنم؟» و سپس او را در آغوش می‌گیرد، از سوزناک‌ترین لحظات فیلم است.نقد فیلم «Love Me Tender» | پرتره‌ای درخشان و جسورانه از مادری که با هویت زنانه‌اش در ستیز است


بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان


ارتباطات عاشقانه؛ بخش ضعیف‌تر داستان

با وجود قدرت روایت در بخش‌های مربوط به حضانت، فیلم در نیمه دوم خود کمی کش‌دار می‌شود؛ به‌ویژه زمانی که رابطه کلمانس با یک خبرنگار به نام سارا (با بازی مونیا شوکری) جدی‌تر می‌شود. اگرچه فیلم حاوی یک صحنه جسورانه و صادقانه از رابطه جنسی با استفاده از ابزار جنسی است، اما شیمی میان این دو شخصیت چندان باورپذیر نیست. در مقایسه، ارتباط کلمانس با شخصیت ویکتوار (با بازی پارک جی‌-مین، بازیگر فیلم «بازگشت به سئول») هرچند کوتاه، بسیار زنده‌تر و واقعی‌تر به نظر می‌رسد.


در عوض، صحنه‌هایی که کلمانس با هم‌خانه‌اش لئو یا پدرش وقت می‌گذراند، مملو از زندگی و واقع‌گرایی است.

اجرای درخشان کریپس

آنچه فیلم را در سطح بالا نگه می‌دارد، بازی خارق‌العاده ویکی کریپس است. او با تسلط کامل، از زبان بدن گرفته تا کوچک‌ترین تغییرات حالت صورت، تحولات روحی شخصیت را منتقل می‌کند. زمانی که با یک معشوق جدید روبروست، حرکاتش نرم و اغواگر است؛ وقتی در جمع دوستان است، بی‌خیال و دخترانه رفتار می‌کند؛ و در جلسات میانجی‌گری قانونی، جسمش جمع‌شده، نگاهش درون‌گرا، و انگار دارد قلبش را به سکوت وادار می‌کند.

پایان تلخ، اما ضروری

پس از فیلم‌هایی چون «ما به تو باور داریم» از بلژیک و «همه‌چیز برای فرزند» با بازی ویرجینی افیرا، فیلم «Love Me Tender» نیز در موج جدیدی از درام‌های فرانسوی‌زبان درباره مادران و نبردهای حقوقی حضانت قرار می‌گیرد.

اما این فیلم، با پایانی اندوه‌بار اما بیداربخش، از بقیه متمایز می‌شود. کلمانس تصمیمی می‌گیرد که هم‌زمان ترسناک، رادیکال و انسانی است. تصمیمی که شاید در آینده، با پذیرش بیشتر زنانی که هم «مادر» و هم «انسان»‌اند، دیگر آن‌قدر هم ناهنجار به نظر نرسد.


«Love Me Tender» با روایتی جسورانه، کارگردانی مینیمال اما پرقدرت، و بازی بی‌نقص ویکی کریپس، ما را با حقیقتی مواجه می‌کند که معمولاً از آن طفره می‌رویم: مادر بودن، با همه فداکاری‌هایش، نباید به معنای از دست دادن کامل خود باشد. این فیلم، نه تنها یک داستان شخصی‌ست، بلکه بازتابی است از مبارزه بسیاری از زنان در برابر چارچوب‌های اجتماعی محدودکننده. در دورانی که سینمای اجتماعی اروپا بیش از پیش به موضوعات زنان و عدالت خانوادگی می‌پردازد، «Love Me Tender» یک نمونه‌ی درخشان و فراموش‌نشدنی است.


منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند