در سالی که گذشت سینمای ایران با اتفاقات مختلفی از استقبال مخاطبان از فیلمهای کمدی روی پرده گرفته تا کسب سومین جایزه اسکار برای ایران روبهرو بود.
در این سالها نشستهای گوناگونی با حضور مدیران شبکهها و اهالی رسانه برگزار شده و عمده مطالبات درباره سرنوشت این برنامهها بوده، اما در هیچ کدام جوابی صریح و واضح ارائه نشده است.
احتمالا در سالهای گذشته هم این موضوع در فیلمها و سریالهای ساخته شده داخلی اتفاق افتاده، اما کمرنگ و با ملاحظاتی که شاید چندان در خاطر مخاطبان باقی نمانده است. در اینجا ما به چند سال اخیر و مخصوصا پس از بالاگرفتن موج سریالسازی در شبکه نمایشخانگی خواهیم پرداخت.
کاخهای سعدآباد، نیاوران و تخت جمشید درحالی زیر بار ترافیک اجراهای صحنهای رفتهاند که دستورالعمل و ضوابط اجرای کنسرت، نمایش و حتی گروههای فیلمبرداری در اماکن تاریخی هنوز مشخص نیست.
مناظره برگزار شده با موضوع «انسجام اجتماعی با حکمرانی فرهنگی» بیانگر یک واقعیت غیرقابل انکار بود؛ اینکه هیچکدام از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری شناختی از هنر و حوزههای مختلف آن ندارند.
یکی از ابرچالشهای سینمای ایران که همواره با آن درگیر بودهایم، مسئله سانسور و ممیزی است. ممیزی در سینمای ایران دارای خطوط قرمزی است که بسته به زمان، مکان، اشخاص، حدود و ثغورش دستخوش تغییرات محسوسی است. برخی فیلمسازان همواره کارت بلانش دارند و تقریباً سراغ هر سوژهای بروند، میتوانند اثرشان را بسازند اما گروهی دیگر حتی توان تأییدیه گرفتن برای نام مطلوب فیلمشان را هم ندارند. این ممیزی دردسرساز و بیقاعده قطعاً یکی از دردسرهای بزرگ سینمای ایران است که باید برایش فکری کرد.
پیش از انقلاب و در سینمایی که به اسم فیلم فارسی میشناسیمش رقص یکی از صحنههای همیشگی بود. بعد از انقلاب و با تغییر اساسی سینمای ایران رقص به سیاق گذشته از سینما شد، اما بعد از چند سال به شکل دیگری در بعضی از فیلمها میشد نمونههایش را دید. این بار به صورت رقصهای طبیعتا مردانه.
اکشن، یکی از پرطرفدارترین گونههای سینمایی در سراسر جهان به شمار میرود، جریانی که در سینمای سه دهه اخیر ایران نمود چندانی نداشته و آثاری که در این مدت ساخته شدهاند، با فاصله گیری از آغاز نسبتا درخشان این روند نتوانستند به شکلی جریانساز توجه مخاطب را جلب کنند.
از چند روز پیش که محسن شانهساززاده، یکی از مدیرعاملان نماوا گفتوگوی رسانهای کوتاهی درباره هنرمندان همکار با این پلتفرم تولید محتوای اینترنتی داشت، غوغای بزرگی به راه افتاد که بیشتر از هر چیز معطوف به سخنان او درباره بیاخلاقیها و بدعهدیهای هنرمندان از یکسو و انقیاد آنها به حساب و کتابهای مالی از سوی دیگر است.
در گزارش پیشرو با نگاهی به متغیر درصد تغییر نرخ تورم، درصد افزایش قیمت بلیت سینما در فاصله سالهای 1365 تا 1402 را بررسی کردیم.
سالنهای سینما در پنج روز هفته میتوانند در همه ساعات روز بلیط را به قیمت ۸۰ هزار تومان بفروشند.
در این گزارش به بهانه فیلم در حال اکران «بیبدن» که براساس پرونده غزاله و آرمان ساخته شده، به مرور فیلمهای ایرانی میپردازیم که پرونده جنایی را از واقعیت به فیلم تبدیل کردهاند.
به نظر میرسد که سختگیریها و برخوردهای سلیقهای برای برگزاری کنسرت در تهران و استانهای مختلف کشور همچنان تداوم داشته باشد. این موضوع راهی جز این پیش روی هنرمندان قرار نمیدهد که برای اجرای صحنهای به کشورهای خارجی ازجمله ترکیه، ارمنستان، عمان و... بروند. چیزی که در سالهای اخیر با رشد روزافزونی مواجه بوده است.
در نخستین ماه از سال 1403 اما به نظر میرسد روند رو به پیشرفت پلتفرمها که به درجا زدن رسیده بود، حالا به عقبگرد تبدیل شده است. نگاهی به بازار محتوا و تبلیغات پلتفرمها، نشان میدهد اوضاع نمایش خانگی اصلا خوب نیست.
از چند دهه پیش به این سو، دولت چین اجازه داد تا فیلمهای آمریکایی در این کشور به نمایش در بیایند و همین مساله باعث رونق سالنهای سینما در این کشور شد. البته باید توجه داشت که دولت چین چنین سیاستی را مثل بسیاری از کشورهای دیگر اجرا نکرد که اکران داخلیشان را برای همیشه به فیلمهای هالیوودی واگذار کردهاند و از همان ابتدا آثار هالیوود را برای رونقبخشی به سالنهای داخلیاش طوری مورد استفاده قرار داد که در نهایت بتواند وابستگیاش را قطع کند.
«هالیو» یا «موج کرهای» بهطور رسمی در سال ۲۰۲۱ وارد لغتنامه آکسفورد شد، اما در سال ۱۹۹۹ توسط وزارت فرهنگ و گردشگری کره جنوبی به کار برده شد و درحقیقت به گسترش جهانی فرهنگ کرهجنوبی از دهه ۱۹۹۰ به بعد اشاره دارد. موج کرهای در نخستین گام خود با گسترش سریالهای درام و موسیقی پاپ کرهای (کیپاپ) در آسیای شرقی، جنوبی و جنوب شرقی شکل گرفت و بعد با رشد اینترنت و شبکههای اجتماعی بهویژه قرار گرفتن نماهنگهای پاپ کرهای روی یوتیوب تبدیل به مفهومی جهانی شد.
گیشه سینمای ایران بهار خوبی را پشت سر گذاشت، «تمساح خونی» ۱۰۰ میلیاردی شد، چه فیلمهای دیگری ممکن است در سال ۱۴۰۳ پرفروش شوند؟
به بهانه اکران فیلم پرویزخان به این موضوع پرداختهایم که چرا اغلب فیلمهای ورزشی موفق نیستند؟
صحبتهای رییس سازمان صداوسیما حاکی از آن است که به سلبریتی به مثابه یک دشمن فرضی مینگرد، سلبریتی که از ویژگیهای او تعریف دقیقی ارائه نشده و در این تعریف همه افراد هنری که شهرت دارند، سلبریتی تلقی میشوند با این حال در نوروز امسال رویکرد این سازمان تغییر کرد و برای برنامهسازی سراغ سلبریتیها رفت اما بیشترین بیننده ۲۶ درصد برای سریال «زیرخاکی» بود، این در حالی است که پیمان جبلی اعلام کرد، مخاطبان تلویزیون نسبت به سال گذشته ۸ درصد افزایش داشته است.
اکران نوروزی بهعنوان «اکران طلایی» شناخته میشود و فیلمها و فیلمسازان همواره بر سر دریافت جواز این نوبت نمایش بر سر رقابت و چالش بودند. غالباً فیلمهای برگزیده آخرین جشنواره فیلم فجر، گزینههای انتخابی برای اکران نوروزیاند؛ بهویژه کمدیها که با حال و هوای عید و فضای اجتماعی این اکران تناسب بیشتری دارند.
موضوع تسهیل رفت و آمد و یا بازگشت ایرانیان مقیم خارج از کشور که هنرمندان هم بخش کوچکی از آن هستند، در حال تبدیل به یک مساله چالش برانگیز رسانهای شده است؛ موضوع کلانی که هرکس از ظن خود، له یا علیه آن موضعگیری میکند.