آنچه این روزها درباره ساعدی خبرساز شده، نه یک واقعه بلکه محصول یک روند استبدادی مبتذل است.
براي پذيرش اين مسووليت با تعدادي از دوستانم مشورت كردم و در واقع بيشتر پاسخها مبني بر قبول دبيري جشنواره بود. البته دوستي مثل حميد پورآذري از اصطلاح جالبي استفاده كرد و گفت: «تو كه نيمسوز شدهاي، حالا اگر كامل بسوزي اتفاقي نميافتد.»
برای نخستین بار است که یک نفر از استان من به این بخش راه یافته و اهمیتش برای خود من این است که با وجود سن پایینم در این بخش حضور دارم. برای خودم خیلی مهم است که چه اتفاقی میافتد و چه اجرایی خواهم داشت.
تئاتر ما در این مملکت هنر جوانی است که به سختی قدمتش به صد سال میرسد درحالیکه در اروپا بیش از 2500 سال قدمت دارد و این یک نکته خیلی مهمی است.
وقتي تمرينها را شروع كرديم، متوجه شدم در اجراي اين نمايشنامهها لهجه گيلكي در مقايسه با فارسي بسيار مناسبتر است و ديدم تجربه فوقالعادهاي است. آن زمان هنوز خود من خيلي با لهجه گيلكي آشنا نشده بودم ولي وقتي اين لهجه را در تمرينها ميشنيدم، ديدم چقدر با حال و هواي نمايشنامههاي چخوف مناسب است و براي اين دو كار بهتر جواب ميدهد.
«تو مشغول مردنت بودی» با کارگردانی مژگان خالقی شنبه سی دی در بخش تمرین اجرا در تئاتر آفتاب به صحنه رفت.
امین میری که نمایش «شلتر» را برای اجرا در جشنواره تئاتر فجر آماده دارد، از سختیهای تئاتر مستند میگوید و اینکه برای گرفتن مجوز باید خیلیها را مجاب کنی زیرا همه نسبت به سوژههای ملهتب اجتماعی گارد دارند و بدون حمایت هم نمیتوان کاری کرد.
شهرام کرمی پس از شش دوره برگزاری جشنواره تئاتر کودک همدان با آن خداحافظی کرد. او معتقد است جشنواره کودک باید توسعه پیدا کند و در صورت حضور در همدان نیاز به توسعه زیرساختها دارد.
سجاد افشاریان که تهیهکننده تئاترهای کارگردانان جوان هم هست، میگوید: انگیزه برای تهیهکنندگی را از دست دادهام چون هیچ مسئول و مدیری حمایت نکرد؛ مدیران ما دچار خطاهای بزرگ و استراتژیک هستند! وقتی کاری را به سالنی میبرم؛ بجای اینکه از من بپرسند چه متنی و چه گروهی هستند، میگویند بازیگران چه کسانی هستند؟ وقتی آنها دنبال این هستند که چهرهها در سالنشان اجرا بروند، دیگر فاتحه تئاتر خوانده است.
گويي همين ديروز بود كه ستاره اسكندري تنديس جشنواره تئاتر فجر را به فهرست جوايزش اضافه كرد. سال ١٣٧٩ نمايش «سعادت لرزان مردمان تيره روز» نوشته عليرضا نادري و كارگرداني محسن عليخاني جايزه بهترين بازيگري را براي او به همراه آورد؛ نمايشي با مضمون اجتماعي درباره يك خانواده فرودست در جنوب شهر كه با وجود محتواي غمانگيز استقبال مخاطب را به دنبال داشت. مهر تاييد تماشاگر آن سالها بر پيشاني نمايش تلخِ رئاليستي كه بخشي از رنجِ فقر و گوشهاي از دردهاي جامعه و زمانه خودش را بيان كرد. خط سير هنري اسكندري از آن مقطع به بعد كاملا روشن و مشخص است؛ بازيگري كه به سادگي حضور در هر سريال، فيلم يا نمايشي را نميپذيرد و دست به انتخاب ميزند؛ عاملي كه دنبال كردن فعاليتهايش را جذاب ميكند. اين هنرمند به تازگي با نمايش «نفر دوم» به كارگرداني مهين صدري روي صحنه رفته است. نمايش با تصوير كردن قابهايي از زندگي متلاطم نسل متولد اواخر دهه پنجاه و اوايل دهه شصت شكل ميگيرد. نگاهي موجز به زمانه و زندگي نسلي كه شرايط سياسي خاص سالهاي ابتدايي انقلاب، سپس جنگ تحميلي، دوران موسوم به سازندگي، گشايش نيم بند سياسي بعد از دوم خرداد ١٣٧٦ را از سر گذراند تا به دهه ٨٠ و سرانجام به امروز رسيد. نمايش «نفر دوم» زندگي دختران جواني را به نمايش ميگذارد كه عشق و رويايشان در پيچ و خم روزگار دود شد و به آسمان رفت. مشابه همان ماجرايي كه بخشي از آن در نمايشنامه «همهوايي» جاري بود. بر اين اساس با اجرايي مواجه هستيم كه پيش و بيش از هرچيز حديث نفس يك يا دو نسل به شمار ميرود. نسل بدون عشق، نسل بيرويا و هميشه ملتهب. صدري در صحنه قاب عكس سالن ناظرزاده قابهايي ميبندد و با ارايه كدهايي مشخص- قطعه معروف تيتراژ ابتدايي سريال سرزمينهاي شمالي- همه ما را روبه روي بهترين سالهاي عمرمان تنها ميگذارد، بلكه اندكي به آنچه قرار بود بشود و آنچه در نهايت شد فكر كنيم؛ بلكه! ستاره اسكندري در اين گفتوگو به لزوم يادآوري تاريخ معاصر اشاره ميكند و از همكارياش با مهين صدري و الهام كردا ميگويد. همكارياي كه شواهد نشان ميدهد توان رقم زدن اتفاقهاي تازه را دارد و تماشاي حاصل تجربه مشترك اين سه نفر در آينده نزديك چندان دور از ذهن نيست.
حمیدرضا صدر، نویسنده و منتقد سینما و مفسر فوتبال میگوید وقتی به او زنگ زدهاند تا عضو یک هیئت ۷۰ نفره برای انتخاب آثار در جشنواره فجر شود، فهمیده از او به عنوان یک خوره تئاتر دعوت شده است.
جلال تهرانی رپرتواری از «دودلقکونصفی» را با تغییرات بسیار زیادی این شبها در تالار اصلی تئاتر شهر روی صحنه میبرد؛ نمایشی که فضایی ابزورد دارد و در نقد بوروکراسی است.
محمد رحمانیان در گفتگو با روزنامه شرق از بیتوجهی به بهرام بیضایی انتقاد کرده است.
حدود دو دهه قبل يا كمي پس و پيش، جشنواره تئاتر فجر به عنوان مهمترين حلقه اتصال هنرمندان و علاقهمندان حرفهاي و سينهچاك هنر نمايش به حساب ميآمد. گرچه اين ويژگي برخلاف امروز در جشنواره فيلم فجر نيز به چشم ميخورد و طرفداران هردو جريان اذعان ميكنند كه آثار دعوت شده به بخش بينالملل هر دو رويداد از مهمترين دلايل شكلگيري استقبال و تشكيل صفهاي عريض و طويل به شمار ميرفت. روندي كه از دهه ٧٠ به اين سو سير نزولي به خود گرفت.
گروه تئاتر عروسكي آران تاكنون هشت اثر مشهور در حوزه اپراهاي عروسكي از سال ٨١ توليد و در تالار فردوسي اجرا كرده است و اين گروه هشتبار برخي از اين اجراها را به صورت رپرتوار براي مخاطبانش عرضه ميكند. امسال نيز «اپرای عروسکی مولوی» از ١٢ آذرماه الی ١ دیماه اجرا شد و پس از اين نيز «اپرای عروسکی سعدی» از ١٠ دیماه الی ٢٢ دیماه، «اپرای عروسکی خیام » از ١ بهمنماه الی ١٣ بهمنماه، «اپرای عروسکی مکبث» از ٢٣ بهمنماه الی چهارم اسفندماه و «اپرای عروسکی لیلی و مجنون» از هشتم اسفندماه الی ١٨ اسفندماه اجرا ميشوند. با بهروز غريبپور، نويسنده، طراح و كارگردان و سرپرست گروه تئاتر عروسكي آران، درباره بازتاب و اهميت اين رپرتوار گفتوگو كردهايم كه ميخوانيد.
روحالله جعفری از عدم صدور مجوز مرکز هنرهای نمایشی برای رپرتوار نمایشنامهخوانی گروه تئاتر گیتی با خوانش 10 اثر از غلامحسین ساعدی خبر داد و گفت: رئیس اداره ارزشیابی و نظارت به من گفت حساسیت روی نام ساعدی است. تصمیم گرفته شد به کار شما مجوز ندهیم.
نویسنده و کارگردان نمایش هایلایت با بیان اینکه «امروز زنان هم به اندازه مردان نانآور خانواده محسوب میشوند» گفت: چرا در هر تصویری که ما در تلویزیون میبینیم زن باید در آشپزخانه باشد. شراکت زن و مرد باید زندگی را پیش ببرد و بچه را بزرگ کند و شرایطی که جز این است میشود نابرابریهای اجتماعی.
محمدعلی آهنگران میگوید بخشی از روحانیون ارتباطی با تئاتر ندارند و حضور در تئاتر را خلاف شان حوزوی و طلبهگی خود میدانند که او نقدهایی جدی به آنها دارد.
در یک مقطعی تئاتر آلترناتیو به وجود آمد و هدفش مقابله با تئاتر دولتی و روتین بود. حالا دولت خودش تئاتر آلترناتیو میگذارد! درواقع در ذات تئاتر آلترناتیو اعتراض به سیستم و شرایط وجود دارد. ظاهراً جشنواره تئاتر فجر در سالهای گذشته دنبال هویت بوده ولی با رودربایستی و تعارف و راضی کردن همه، این اتفاق نمیافتد.
«من را به عنوان نويسنده يا كارگردان دو فيلم و چند نمايش معرفي كردند. بايد توضيح بدهم تمام افرادي كه اينجا معرفي ميشوند، كارهاي نكردهشان بيشتر از كارهاي كردهشان است؛ در واقع بيوگرافي واقعي ما آن است. ما بيش از هر چيز متخصص «پروژههاي ناتمام» هستيم؛ پروژههايي كه شروع ميشوند در خودمان و تمام ميشوند در خودمان. » بخشي از صحبتهاي بهرام بيضايي در ده شب شعر گوته كه معتقد بود وقتي هنرمند كارش را آغاز ميكند، مجموعه عواملي رفته رفته نقاب از چهره ميكشند و بر روند شكلگيري كار تاثير ميگذارند تا آنجا كه كارگردان در نهايت از خودش ميپرسد: «محصول نهايي چه اندازه به آنچه ابتدا در سر داشتم نزديك است؟» بيضايي در آن جمع پرشور از «گروههاي نظارت نامريي» صحبت ميكند؛ گروههايي كه به هيچوجه قابل شناسايي نيستند و دقيقا به همين دليل از نظارتكنندگان رسمي خطرناكتر مينمايند چون هنرمند نميداند با چه كسي و چه جرياني مواجه است.
کارگردان و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون عنوان کرد: من چیزی ندارم که به مخاطبم یاد بدهم یا پیامی برسانم و نصیحت کنم، این کار تئاتر نیست. تئاتر کارش خردورزی است و شعور مخاطب را هدف قرار میدهد و سعی میکند اندیشهاش را تحریک کند.