رویکرد فیلمساز، نگاه سرد و بی رحمانه ای است که زندگی را در سخت ترین و ناامیدترین شکل ممکن تصویر می کند.
وحید جلیلوند در شب، داخلی، دیوار بیش از دو فیلم قبلی اش جسارت به خرج می دهد و از همان انتخاب سوژه، دست روی موضوعی ملتهب می گذارد؛ او در واقع در فیلمش به بیان سیر روزشدن شب و تیرگی دست می زند و می کوشد تا ظلمات حاکم بر زندگی یک مرد را تا رسیدن به روشنی ترسیم کند.
در ۹۳ سالگی، کلینت ایستوود در حال کار بر روی چهلمین فیلم خود، «هیئت منصفه شماره ۲» است، اما به نظر میرسد که هیچ کس نمیتواند رکورد مانوئل دی اولیویرا فقید را که تا سن ۱۰۵ سالگی فعال بوده است، بشکند. مانند فهرست قبل، تمام تلاشها برای اطمینان از صحت این لیست انجام شده است. اگر کارگردانان قدیمیتری در قید حیات هستند، پوزش ما را پذیرا باشید.
مجتبی امینی در چهل و دومین دوره این فستیوال رکوردی از خود به جا گذاشته که به نوعی پاشنه آشیل جشنوارهای است که او و تیم هیات انتخاب و هیات داوران آن باید پاسخگو باشند که بر چه اساسی چنین فیلمهایی با سناریوهای ضعیف توانستهاند در جشنواره حضور پیدا کنند و مهمتر اینکه با چه متر و معیاری در این وضعیت سیمرغ بلورین بهترین فیلم هم اهدا شده است؟
مدیر اسبق سازمان سینمایی نوشت: حالا اين روزها كه 10 سال از آن ماجرا ميگذرد با خودم ميگويم اگر يكي از اين حاشيههاي جشنواره 42 فيلم فجر 10 سال پيش رخ ميداد چه ميشد؟
واقعیت اینجاست که دیگر جشنواره معنایش را کامل از دست داده است. حتی اکران سینمایی هم دیگر معنایی ندارد. اکرانی که دقیقاً از همان منطق جشنواره پیروی میکند. فیلمهای مهم سانسهای محدود دارند و دیده نمیشوند و کمدیها، با کمترین کیفیت و مبتذلترین شوخیها منجی سینماها شدهاند که چراغ سالن و نه سینما روشن بماند. ما بازی را در همهی عرصهها به ابتذال باختهایم. چه در جشنواره و چه در اکران.
درحالیکه بسیاری از سینماگران در یکسال گذشته بیکار یا ممنوع از کار شدند و سینما در آستانه ورشکستگی اقتصادی قرار گرفته که با نفس مصنوعی زنده مانده، وزیر فرهنگ در اختتامیه جشنواره میگوید: «خانواده فرهنگ و هنر پُررونقترین دوره خود را تجربه کرد. از ابتدای سال تا به امروز هیچ روزی در سال بر اصحاب فرهنگ و هنر سپری نشد، مگر اینکه یک رویداد باشکوه را تجربه کردند.»
به نظر میرسد سینمای ایران از این پس یا دولتی است یا برای جشنواره خارجی.
انگار سازمان سینمایی به یک فرمول جالب دست یافته است که جشنواره فجر را با فیلمهای ارگانی جلو میبرد و اکران سینماها را هم با فیلمهای کمدی.
برای آنهایی که در دهه۶۰ به جوانی پرتاب شدند پیدا کردن قهرمان، کار سختی نبود. در دوران فراوانی دشمن و رواج انواع مبارزات، قهرمانان هم بسیار قهرمانی میکنند.
چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در حالی به پایان رسید که بنا بر عقیده برخی از منتقدان و علاقهمندان سینما، یکی از ناامیدکنندهترین و کسالتبارترین دورههای خود را از لحاظ کیفیت آثار به نمایش درآمده پشت سر گذاشت.
برای تسلیمی البته ستاره سینماشدن، هدف نبود: «هیچوقت به ستارهشدن فکر نمیکردم. تربیت ما در گروه آربی مخالف هر نوع ستارهسازی بود. برای من تئاتر و فیلم، یک کار معنوی و یک کار درونی است. اثری که از آدم میماند، مهم است. کاری که ما میکنیم، فقط برای الان نیست، برای آیندگان هم هست و در تاریخ میماند.
واقعیت این است که سریال سربداران فرصتی را برای تسلیمی فراهم کرد تا هنر و توانای بالای خود در بازیگری را در گستره پرمخاطب تلویزیون به نمایش بگذارد و بهواسطه آن به شهرت و محبوبیت برسد. یکی از ویژگیهای او در بازیگری که از سابقه تئاتریاش میآید به توانمندی او در دیالوگگویی برمیگردد و این در ایفای نقش تاریخی که با قدرت بیان و تکگویی همراه است، مؤثر بوده و تسلیمی از این طرفیت بهخوبی در ایفای نقش فاطمه بهره برد.
آنچه در سالهای اخیر شاهد هستیم چیزی جز افول رو به فزون سینما و فیلمهای حاضر در جشنواره نیست.
سازنده فیلم «شهرک» در فیلم «سازهای ناکوک» نشان داد از سینما به ماهوی سینما شناخت کافی دارد و با تسلط بر ماهیت وجودی سینما که تصویرسازی در ذهن مخاطب از المانهای اصلی آن محسوب میشود؛ فیلمنامهاش را پیش میبرد. در این رهگذر استفاده از تکنیکهای بصری و آنچه فیلم را قوام میبخشد، از جمله علاقهمندیهای علی حضرتی است. آنسان که کادر و قابهایی که از او در فیلم اولش به یادگار مانده، هنوز در ذهن جولان میدهد.
کیانوش عیاری در ویلای ساحلی فقر را به تصویر میکشد تا بگوید شریفترین انسانها در زمان تنگدستی ناچار به انجام اعمالی میشوند که قلبا تمایلی به آن ندارند، همان سخن معروف که میفرماید فقر از هر دری که وارد شود ایمان از درِ دیگر خارج میشود، روابط میان انسانها را به تصویر میکشد و تلنگر میزند به کسانی که از عتاب قرآن یعنی لاتجسسوا چشمپوشی میکنند و این حق را به خود میدهند تا در ریز جزییات روابط انسانها کنکاش کنند.
گفت وگوی دکتربهمن مقصولو با بهرام بیضایی در دو مقطع زمانی، یکی در سال ۱۳۸۱ در تهران و دیگری ۱۵ سال بعد، در سانفرانسیسکوی آمریکا انجام شده است. در بند بندِ متن ویراسته و آماده شده برای چاپ، بیضایی با دلشکستگی و حتی گاهی با خشم و اندوه ، ازتجربه ها یش می گوید.
قوانین خانه سینما به صورت کلی شباهت زیادی به فرم صنوف خاص دارد و برخی موارد در تمام آنها ایجاد شده است. در ماده های اولیه صنوف خاص در موارد عمده به مستقل بودن اشاره می شود و ماده اول اساسنامه خانه سینما نیز به این موضوع اشاره دارد.
فریدون جیرانی با اشاره به نوع برخوردهایی که از گذشته در مواجهه با فیلمهای کمدی میشده، تاکید کرد: فروش بالای دو فیلم در گیشه سینما جای تأمل دارد و قطعا تحلیل آنها ما را متوجه شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعهای میکند که در حال حاضر در آن به سر میبریم.
روزنامه فرهیختگان نوشت:حالا میتوانیم بگوییم کاش پالایشگاه و امثال آن ساخته نمیشدند تا حداقل با آرزوی ساخت چنین آثاری دلخوش به آینده میماندیم، نه اینکه آن را برای پر کردن بیلان وزارت ارشاد مورد حمایت مالی قرار دهند و در گیشهای که بهدست سازندگان کمدیهای ستارهمحور مهندسی شده است، چنین مفتضح کنند.
روزنامه اعتماد نوشت: در سینمایی که بزرگانی چون بیضایی و تقوایی فرصت کار پیدا نمیکنند و کیارستمی از یک دورهای به بعد هر آنچه ساخت در خارج ایران بود، خالصسازی در جریان است.