نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
شهرک تجربهای است متفاوت در رابطه با سینما و مکان. بدون زیستن در یک مکان ایزوله و تن دادن به مفهوم «شهرکبودگی»، سلوک روحی بازیگران برای نزدیکی به نقش ناممکن خواهد بود. اما همچنان باید این نکته را متذکر شد که علی حضرتی در خلق یک «فضا/مکان»، کمابیش محافظهکارانه عمل کرده و بیش از اندازه به مناسبات امروزی زندگی در ایران، وفادار مانده است.
«مست عشق» به دلیل پرداخت ضعیف، سطحی و دم دستی به مضامین عمیقی چون عشق و مذهب اثری نه چندان قابل توجه در کارنامه حسن فتحی محسوب میشود که به دلایل ذکر شده که بیشتر به ایرادات فیلمنامهای مربوط میشود فاقد مرجعیت هنری برای به تصویرکشیدن ماجرای مولانا و شمس به شمار میآید.
«مست عشق» مانند تمام آثار تاریخی حسن فتحی قاببندیهای درست و رنگ و لعابی که بیننده را جذب کند دارد. اما به دلیل تصمیم گروه بر ساخت فیلم در ترکیه و فضاسازی به سبک طراحان صحنه ترک برای فیلم، امضا یا حضور خود فتحی در پشت صحنه فیلم احساس نمیشود. بیشتر از آن بینندگانی که سریالهای تاریخی ترکی مانند «حریم سلطان» را دیده باشند، احساس میکنند که پارسا پیروزفر و شهاب حسینی در آن سریالها حضور دارند تا اینکه یک کارگردان ایرانی «مست عشق» را ساخته است.
سخنان اخیر نایبرئیس هیئتمدیره نماوا بخشهای مختلفی داشت که برخی از آنها غلط نبودند [و ناخواسته آدرسهای درستی میدادند] اما با لحن تند و صریحی بیان شدند و به چشم آمدند. واقعیت این است که دو پلتفرم فیلیمو و فیلمنت آغازگر اختلال در مناسبات حرفهای و قواعد اقتصادی سینما بودند و اگر قرار است در دعوای اخیر، به دنبال مقصر بگردیم، شاید بهتر و ضروری باشد تحقیق و تفحص لازم درباره همه مصادیق مطرح شده صورت بگیرد...
عدهای از فیلمسازان این روزها سخت مشغول ساخت کمدیهای گیشهپسندی هستند که از این راه فروش خوبی نیز به دست آوردهاند. در این میان نکته قابلتوجه این است که گیشه سینمای ایران چند سالی است که با فیلمهای کمدی و طنز اشغال شده است. برای اثبات این مدعی کافی است نگاهی به لیست پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران بیاندازیم که تا رتبه پانزدهم آن، که متعلق به فیلم «ملاقات خصوصی» است، خبری از گونههای دیگری از سینما نیست.
اینکه فیلمها چرا و چگونه در ماهوارهها و شبکههای فارسی زبان تبلیغ میکنند اصلا موضوع این نوشته نیست ، آنچه قابل تحلیل است مبلغ هنگفتی است که پشت فروش هزار و دویست میلیاردی سود سینمای ایران نهفته است و اینکه سال گذشته پخشکنندهها برای تبلیغ فیلمشان هزینههای بالایی به ماهواره دادند تا فیلمشان دیده شود و مخاطب از آن استقبال کند.
یکسالی از مرگ کیومرث پوراحمد فیلمساز مهم میگذرد؛ فیلمسازی که میتوان در میراث سینماییای که از خود بهجا گذاشت، درسهای ارزشمندی آموخت اما دراینمیان شاید مهمترین آنها دغدغه داشتن نسبت به ایران و هویت ایرانی بود؛ فیلمسازی که میخواست ایرانی باشد و بماند؛ یادش ماندگار.
دونده شاهکار کالت و تماشایی امیرنادری چهل ساله شد.
انسان در وجودش مملو از ویژگیهای متناقض است که هر کدام او را به سویی میکشد. چگونه میشود در یک پیکر نیروهای کاملا متضاد وجود داشته باشد و هر کدام از این نیروها این پیکر بیچاره را به سمت خود سوق دهد. دوگانگی یا چندگانگی ویژگیهای انسان زمانی مانند اژدهای چند سر نمود بیرونی پیدا كرده و فرد در مواجهه با خویشتنش دچار بهت و حیرت میشود.
کممایهبودن چاشنی داستانی فیلم از مشکلات آشکار کلیت فیلم است که تقریبا در تمام طول اثر به کندی ضرباهنگ و کش دادهشدن موقعیتهایی که پس از دو سه دقیقه اول دیگر دستاورد دراماتیکی برای بیننده ندارند انجامیده است، ولی زمانی که از میدان دید بازتری به داستان نگاه شود فصل فرار دو قهرمان علاوه بر آکندگی از کش دادهشدنهای سرتاسر داستان که به این فصل هم سرایت کرده، در نگاهی کلیتر یک بیتوازنی و بیتعادلی فاحش را هم به فیلم تحمیل کرده است تا انسجام میان سه پرده فیلم کاملا مخدوش شود.
قصاص نفس و ماجرای بخشش، سالهاست دستمایه تولیدات سینمایی بسیاری شدهاست اما در کنار به تصویر کشیدن این مفهوم گاهی گریزی به مسائل اجتماعی دیگری هم زده میشد.
«گیجگاه» نه فیلم جذابی باشد نه به یادماندنی. نمیتواند در دسته کمدی هم قرار بگیرد. اصلاً در هیچ ژانری نمیتواند قرار بگیرد. نوستالژیبازی بی سر و تهی است با یک سری بازیگر چهره و بازیگران قدیمی که کمکی به جذب مخاطب نخواهند کرد؛ حتی اگر همچون تمام کمدیهای سینمایی و تلویزیونی سالهای اخیر (همان تلویزیونی) یک سکانس اکشن شبیه فیلمهای اکشن قدیمی با حضور افتخاری بازیگران قدیمی این ژانر بازسازی شود.
چشم انسان رنگهای گرم را نزدیکتر از واقعیت به خود میبیند و به همین دلیل است که در معماری داخلی از این دسته رنگها برای دنج نشان دادن اتاقها و سالنهای بزرگ خانه استفاده میشود. رنگهای گرم شادی، هیجان و امیدواری را در ذهن انسان باز تولید میکنند، سه عنصری که سینمای تجاری به جهت جذب و کشاندن تماشاگر بیشتر به سالنهای سینما به شدت به آن نیاز دارد.
روابط عمومی وزارت ارشاد توضیح داده «اشتباهی سهوی رخ داده چون منظور آقای اسماعیلی خانم پوران درخشنده بوده نه خانم رخشان بنیاعتماد.» اما کاش اضافه میشد البته هر دو بانو در سینمای ایران درخشیدهاند...
هوشنگ گلمکانی نوشت: ویژگی اصلی فیلم «شب داخلی دیوار »مضمونش نیست، بلکه فرم روایتش است که البته مضمون را تأثیرگذارتر میکند.
فیلمی مثل «تارا» فقط حوصلهاش را سر میبرد و گاهی حتی به خنده میاندازد. تلاش کارگردان برای ساخت چنین فیلمی در چنین وضعیت در سینما و عرصه فرهنگی هنری ایران قابل تحسین است اما به هیچ وجه کافی نیست.
موفقترین عنوان اکران نوروزی ۱۴۰۳، اولین تجربه کارگردانی جواد عزتی است؛ فیلمی کمدی با مایههای پررنگ اکشن که در اجرا قابل توجه، در بازیگری متوسط و در قصه ضعیف است.
امروز 24سال از مرگ محمدعلی فردین میگذرد. بازیگری که چهار دهه پس از اینکه دیگر نتوانست بر پرده سینماها ظاهر شود، اما مراسم تشییع جنارهاش یکی از شلوغترین بدرقههای هنرمندان بود که همه را شگفتزده کرد. هنوز هم وقتی به قطعه هنرمندان در بهشت زهرا سر بزنید، شلوغترین مزاری که مردم دورش مینشینند یا میایستند، مزار اوست. بدون شک او یکی از محبوبترین بازیگران تاریخ سینمای ایران است که گرچه از حیث بازیگری نمیتوان او را در ذیل بازیگران حرفهای قرار داد، اما ماندگار است. راز این ماندگاری در چیست؟
در سینمای ایران خاطره خوبی از فعالیت هنری هنرمندان سالخورده نداریم، گزیده کاری و عدم فعالیت بزرگانی مانند عزتالله انتظامی نه تنها سبب فراموش شدن آنها نشد بلکه وجهه و کلاس هنری ایشان را نیز برای همیشه حفظ کرد. به غیر از موارد استثنایی و انگشت شمار، مرور آثار غولهای سینمای جهان نیز موید این مطلب است که اوج فصل کاری سینماگران تا دوران پیش از سالخوردگی است.