نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
سرگذشت پردیس افکاری تلخ بود و بار دیگر قصه تراژیک هنر و هنرمند بودن در این سرزمین را روایت کرد. روایت تنهایی و فراموشی.
گزارش شفاف از هزينه برگزاري جشنواره فجر چهل و دوم، مبالغ دريافتي دبير و تيم همراه، ميزان فروش بليت به سازمانها و نهادها، آمار خريد بليت توسط مردم، ميزان درآمد احتمالي جشنواره، آمار دقيق مخاطبان جشنواره، آمار تماشاگران خارجي در بخش بينالملل جشنواره فجر، داده شود.
«شب، داخلی، دیوار» بر ستونهایی میخواهد سوار شود که از اساس ساخته نشده است.
باید گفت، با اینکه فیلمنامه بارها و بارها اصلاح و با جزییات بسیار نوشته شده، اما جذابیت دراماتیک فیلم مدیون تکرار قصه از منظرگاه و زوایای متفاوت و در زمان های مختلف است. این روایت غیرخطی، «تسرکت » وار، در ابعاد دیگری قصه را پیش می برد که در کنار تدوین درست و خلاقانه، به واقع ضعف های نهفته در فیلمنامه را پوشش میدهد.
وحید جلیلوند در شب، داخلی، دیوار بیش از دو فیلم قبلی اش جسارت به خرج می دهد و از همان انتخاب سوژه، دست روی موضوعی ملتهب می گذارد؛ او در واقع در فیلمش به بیان سیر روزشدن شب و تیرگی دست می زند و می کوشد تا ظلمات حاکم بر زندگی یک مرد را تا رسیدن به روشنی ترسیم کند.
در ۹۳ سالگی، کلینت ایستوود در حال کار بر روی چهلمین فیلم خود، «هیئت منصفه شماره ۲» است، اما به نظر میرسد که هیچ کس نمیتواند رکورد مانوئل دی اولیویرا فقید را که تا سن ۱۰۵ سالگی فعال بوده است، بشکند. مانند فهرست قبل، تمام تلاشها برای اطمینان از صحت این لیست انجام شده است. اگر کارگردانان قدیمیتری در قید حیات هستند، پوزش ما را پذیرا باشید.
مجتبی امینی در چهل و دومین دوره این فستیوال رکوردی از خود به جا گذاشته که به نوعی پاشنه آشیل جشنوارهای است که او و تیم هیات انتخاب و هیات داوران آن باید پاسخگو باشند که بر چه اساسی چنین فیلمهایی با سناریوهای ضعیف توانستهاند در جشنواره حضور پیدا کنند و مهمتر اینکه با چه متر و معیاری در این وضعیت سیمرغ بلورین بهترین فیلم هم اهدا شده است؟
مدیر اسبق سازمان سینمایی نوشت: حالا اين روزها كه 10 سال از آن ماجرا ميگذرد با خودم ميگويم اگر يكي از اين حاشيههاي جشنواره 42 فيلم فجر 10 سال پيش رخ ميداد چه ميشد؟
واقعیت اینجاست که دیگر جشنواره معنایش را کامل از دست داده است. حتی اکران سینمایی هم دیگر معنایی ندارد. اکرانی که دقیقاً از همان منطق جشنواره پیروی میکند. فیلمهای مهم سانسهای محدود دارند و دیده نمیشوند و کمدیها، با کمترین کیفیت و مبتذلترین شوخیها منجی سینماها شدهاند که چراغ سالن و نه سینما روشن بماند. ما بازی را در همهی عرصهها به ابتذال باختهایم. چه در جشنواره و چه در اکران.
درحالیکه بسیاری از سینماگران در یکسال گذشته بیکار یا ممنوع از کار شدند و سینما در آستانه ورشکستگی اقتصادی قرار گرفته که با نفس مصنوعی زنده مانده، وزیر فرهنگ در اختتامیه جشنواره میگوید: «خانواده فرهنگ و هنر پُررونقترین دوره خود را تجربه کرد. از ابتدای سال تا به امروز هیچ روزی در سال بر اصحاب فرهنگ و هنر سپری نشد، مگر اینکه یک رویداد باشکوه را تجربه کردند.»
به نظر میرسد سینمای ایران از این پس یا دولتی است یا برای جشنواره خارجی.
انگار سازمان سینمایی به یک فرمول جالب دست یافته است که جشنواره فجر را با فیلمهای ارگانی جلو میبرد و اکران سینماها را هم با فیلمهای کمدی.
برای آنهایی که در دهه۶۰ به جوانی پرتاب شدند پیدا کردن قهرمان، کار سختی نبود. در دوران فراوانی دشمن و رواج انواع مبارزات، قهرمانان هم بسیار قهرمانی میکنند.
چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در حالی به پایان رسید که بنا بر عقیده برخی از منتقدان و علاقهمندان سینما، یکی از ناامیدکنندهترین و کسالتبارترین دورههای خود را از لحاظ کیفیت آثار به نمایش درآمده پشت سر گذاشت.
برای تسلیمی البته ستاره سینماشدن، هدف نبود: «هیچوقت به ستارهشدن فکر نمیکردم. تربیت ما در گروه آربی مخالف هر نوع ستارهسازی بود. برای من تئاتر و فیلم، یک کار معنوی و یک کار درونی است. اثری که از آدم میماند، مهم است. کاری که ما میکنیم، فقط برای الان نیست، برای آیندگان هم هست و در تاریخ میماند.
واقعیت این است که سریال سربداران فرصتی را برای تسلیمی فراهم کرد تا هنر و توانای بالای خود در بازیگری را در گستره پرمخاطب تلویزیون به نمایش بگذارد و بهواسطه آن به شهرت و محبوبیت برسد. یکی از ویژگیهای او در بازیگری که از سابقه تئاتریاش میآید به توانمندی او در دیالوگگویی برمیگردد و این در ایفای نقش تاریخی که با قدرت بیان و تکگویی همراه است، مؤثر بوده و تسلیمی از این طرفیت بهخوبی در ایفای نقش فاطمه بهره برد.
آنچه در سالهای اخیر شاهد هستیم چیزی جز افول رو به فزون سینما و فیلمهای حاضر در جشنواره نیست.
سازنده فیلم «شهرک» در فیلم «سازهای ناکوک» نشان داد از سینما به ماهوی سینما شناخت کافی دارد و با تسلط بر ماهیت وجودی سینما که تصویرسازی در ذهن مخاطب از المانهای اصلی آن محسوب میشود؛ فیلمنامهاش را پیش میبرد. در این رهگذر استفاده از تکنیکهای بصری و آنچه فیلم را قوام میبخشد، از جمله علاقهمندیهای علی حضرتی است. آنسان که کادر و قابهایی که از او در فیلم اولش به یادگار مانده، هنوز در ذهن جولان میدهد.
کیانوش عیاری در ویلای ساحلی فقر را به تصویر میکشد تا بگوید شریفترین انسانها در زمان تنگدستی ناچار به انجام اعمالی میشوند که قلبا تمایلی به آن ندارند، همان سخن معروف که میفرماید فقر از هر دری که وارد شود ایمان از درِ دیگر خارج میشود، روابط میان انسانها را به تصویر میکشد و تلنگر میزند به کسانی که از عتاب قرآن یعنی لاتجسسوا چشمپوشی میکنند و این حق را به خود میدهند تا در ریز جزییات روابط انسانها کنکاش کنند.
گفت وگوی دکتربهمن مقصولو با بهرام بیضایی در دو مقطع زمانی، یکی در سال ۱۳۸۱ در تهران و دیگری ۱۵ سال بعد، در سانفرانسیسکوی آمریکا انجام شده است. در بند بندِ متن ویراسته و آماده شده برای چاپ، بیضایی با دلشکستگی و حتی گاهی با خشم و اندوه ، ازتجربه ها یش می گوید.