«آرامش در حضور دیگران» اثر ماندگار ناصر تقوایی، فیلمی است که با تکیه بر فرم و ساختار، جهانی انتقادی و روانشناختی خلق میکند. این تحلیل بر نقش حیاتی معماری فضای روایت (خانه سیروس طاهباز) بهعنوان پیکرهای فعال برای نمایش وضعیت روانی شخصیتها تأکید دارد؛ جایی که پلهها محور میزانسن بوده و تقابل میان نظم و فروپاشی را نشان میدهند.
وقتی یک کارگردان تمام توان، دانش و تخصص برای ارائه یک فیلم خوش ساخت و درست را به کار بگیرد؛ خروجی که روی پرده سینما می رود به یک اثر قابل قبول تبدیل می شود.
«شیشلیک» مرثیهای است برای مهدویان، به عنوان یکی از مهمترین استعدادهای سینمای ایران. کسی که «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» را ساخته بود حالا چقدر زود به این سطح نازل از فیلمسازی رسید.
بی همه چیز یك ماكت بیروح و ویران از نمایشنامه درخشان ملاقات با بانوی سالخورده نوشته فردریش دورنمات است كه نه تنها به متن اصلی نكتهای اضافه نكرده است بلكه بسیاری از لحظات و نكات قابل تامل آن را نیز از بین برده است.
شیشلیك از آن دسته آثاری است كه پا گذاشتن به بحث درباره آن مانند ورود به مرداب است. فیلم به وضوح مخالفان فراوانی دارد. تركیب امیرمهدی ژوله و محمدحسین مهدویان تركیبی ناهماهنگ و عجیبی است. دو جهان متفاوت كه معجونی به نام شیشلیك را فراهم آوردند و از قضا مورد پسند اكثریت منتقدان نبوده است.
علیمردانی از لحاظ اجرا بهترین فیلم كارنامهاش را ساخته و شاید تنها ضعف فیلم، افت ریتم آن در میانههای داستان است كه لطمه اساسی به پیكره فیلم نمیزند.
ژوله طنزهای نود شبی را با شوخیهای اینستاگرامی و تلگرامی تركیب كرده و یك معجون عجیب و غریب به مخاطب ارایه كرده است كه از هر طرف نگاه كنی شخصیتها و موقعیتها نه طولی دارند و نه عرضی و نه عمقی.
نرگس آبیار اینبار تصویری از فرودستان را با خط روایی کامل به ما نشان می دهد. آدمها و حاشیه هایشان که اگر نبود آن کات های سریع، همچنان ما در حواشی فیلم می ماندیم و به متن نمی رسیدیم.
مشکل شیشلیک در وهله نخست به شوخی های تکراری، بهره گیری از الگوی مفهوم افعال و اعمال معکوس و کلیشه هایی بر می گردد که ژوله در نوشته های طنز خود و بخصوص شب های برره پیش از این، تجربه کرده و اینجا در بستری سینمایی با برخی زیرلایه های اجتماعی آن را قوام بخشیده است.
گرچه کاوه صباغزاده در ساخت فیلم رمانتیسم عماد و طوبا در ارائه و خلق فضایی رمانتیک و فانتزی توانسته شمایی از موفقیت را نشان دهد، در قیاس با ساخته پیشین او گامی به عقب است و به سندروم عقبگرد کارگردان فیلم اولی گرفتار شده است.
فیلم «بیهمهچیز» ساخته «محسن قرایی» میهمان اولین روز سی و نهمین جشنواره فیلم فجر در سینمای رسانهها، آسیبهای رفتارهای عوامگرایانه را در عرصه سیاست و اجتماع به نمایش میگذارد.
سینما متشکل است از ژانرهای مختلف و گونههای متفاوت و همین تنوع ژانر است که شاید در جذب مخاطب؛ سینما را نسبت به مدیومهای دیگر متفاوت میکند.
«بی همه چیز» معلوم نیست چرا بی همه چیز است. آدم یاد اسرار گنج دره جنی می افتد که آخرش بی همه چیزی است.
«بی همه چیز» اگرچه شاهکار از آب در نیامده و شیمی شخصیت ها تا اندازه ای خام به نظر می رسد اما در سطح سینمای ایران و ارتباط با تماشاگر تا حدزیادی موفق عمل کرده است.
اینکه صباغزاده تلاش میکند با تمهیدات روایی به سویههایی جدید از یک دغدغه محوری بپردازد، میتواند نقطه قوت و امتیازی در تداوم و قوام نگاه او تلقی شود که هر بار رنگآمیزی خاصی پیدا میکند.
او انگار خلق شده تا در فیلمهایی با مایههای شاعرانه و اگزیستانسیالیستی، نقش شخصیتهای تنها، خاموش، سردمزاج و ملانکولیک را بازی کند. نقشهایی که هر کدام به نوعی با شخصیت آرام، درونگرا، کم حرف، ملانکولیک و روشنفکرانه او گره خورده است.
سحر عصرآزاد: تماشای فیلم سرپا، خوش ساخت و به شدت سینمایی «صحنه زنی»، خاطره تلخ بسیاری از فیلمهای خوبی را برایم زنده کرد که در بیست سال گذشته قبل از جشنواره فجر دیدم و از غیبت و حذفشان در رقابت جشنواره، متعجب و گیج ماندم.
در میان آثار بخش مسابقه سهم زنان فیلمساز سه فیلم و سهم فیلمسازان اول هفت فیلم است.
هرچند برگزارکنندگان جشنواره تئاتر و فیلم فجر عنوان کردهاند که اجازه شفاهی برای برگزاری بخش حضوری این جشنوارهها را به شکل محدود دارند ولی گفته می شود، هنوز هیچ ابلاغ رسمی از سوی وزارت بهداشت درباره حضور مخاطبان در این دو جشنواره صورت نگرفته است.
فيلم كه هر از گاهي با دوربين خود به بيغولههايي سرك كشيده و با نمايش دادن وضعيت زيست مهاجران افغان قصد اين را دارد تا جنبههاي منفي ترك موطن را عيان كند نه تنها نميتواند مخاطب خود را تحتتاثير قرار دهد بلكه با ثبت لانگشاتهاي بسيار تكرار شده در سينما، خنثي بودن هر چه بيشتر شخصيتهايش را به خورد مخاطب ميدهد. مشخص است كه فيلمساز از بسياري چيزها دلخور است ولي نميداند به ترتيب كدام را بيان و به چه ميزان پررنگ كند.
برنامه شهاب حسيني تركيبي است از مهمانان رامبد جوان و مهران مديري حالا با يك زمينه خاص. اينكه مهمانها با هم رفيقند اما فراتر از رفاقت مهم مشهور بودن آنان است. به هر حال رفقاي قديميتر و البته پشتهمتري از پژمان و سام داريم. آدمهايي كه در مسير رفاقت جان خود را فدا كردهانداما در اينجا رفاقت به معني چگونه با هم معروف بودن است.