نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
فیلم «سوءتفاهم» با توجه به وجه نظری درخور تأمل، متأسفانه نه در جشنواره فجر سال گذشته، چنان که بایدوشاید، مورد توجه قرار گرفت، نه در زمان نامناسب نمایش عمومی کنونی بر پرده سینماها.
واقعیت این است که ما تا چه حد میتوانیم دانشآموختههای کلاسهای درس را بهعنوان هنرمند پرورش بدهیم؟ پس گوشهنشینکردن این تفکرات چه دلیلی دارد؟ مگر اینکه نمیخواهیم اتفاقی درست و مناسب برای جامعه ما بیفتد! بااینحال تاریخ گواه خوبی است که عملکرد ما بررسی کند. امثال بیضایی و تقوایی قطعا در تاریخ نامشان به نیکی یاد میشود. فقط دریغ و درد که آنچنان قدردان آنها نیستیم... .
«شصتونهمين دوره جشنواره فيلم برلين» امسال روي خوشي به سينماي ايران نشان نداد! اما روي خود را در نمايش آثار فرماليستي و به قول معروف سينماي روشنفکرانه، سفيد کرد! در اين دوره تنها يک فيلم بلند داستاني از سينماي ايران به نام «نشت» در بخش غيررقابتي «فروم-Frum» نمايش داده شد؛ فيلمي که با زيرمتن ابزورد (معناباخته) و سياسي آن به اثر فرماليستي و ناپخته شبيه شده تا يک فيلم هنري؛ اما نمايش يك مستند اتنوگرافي (مردمشناسانه) با نام «دلبند» ساخته «ياسر طالبي» و تهيهکنندگي «الهه نوبخت» از ايران در بخش سينماي آشپزي-Culinary Cinema» جان تازهاي به سينماي کمفروغ ايران در اين دوره از جشنواره فيلم برلين داد!
تجربه تولیدات سال های اخیر نشان می دهد که حضور هنرپیشگان غیرایرانی در تولیدات سینمایی ایران به رغم جذابیت، اگر توام با اصول و استانداردهای فیلمسازی نباشد، موید موفقیت فیلم و فیلمساز نخواهد بود.
در فيلمهاي صفي هميشه کسي در سفر است. مسافري ميآيد و کسي به سفر ميرود. رفتهها و نرفتهها مقصد آخرشان رشت است؛ رشتي که خود سراپا ايماژ است؛ رشتي که هميشه قبل از رسيدن به آن بايد از مرگ و رفتگان عبور کرد. کارگردان چند سال پيش در رثاي پيش از طلوع/ پيش از غروب لينکليتر مينويسد اين چه عاشقانهاي است که در شروع داستانش آدمهايش را به گورستان ميبرد و حالا اين چه آرمانشهري است که براي ورود به آن بايد هميشه از گورستان گذشت.
«سوءتفاهم» فيلمي درخور انديشيدن است و فيلم انديشهاي است كه ميشود در حوزه ارتباطات و بهخصوص در حوزه گفتوگو آن را مورد تامل قرار داد.
درجهان کنونى با گسترش رسانه هاى گوناگون براى ارائه اطلاعات و مفاهیم فرهنگی، هنرى وسیاسى باید زبان ایجاز راجستجو کنیم.
پول کثیف یا حقالسکوت؟! عمق فاجعه پولشویی در سینما یعنی اینکه هنرمند و عرصه رسانه را به این واسطه از پرداختن و نقد و اعتراض به فساد و رانت و اختلاس بازداشتن و با آلودهکردن هنرمند و سینما به پولهای کثیف، قفل سکوت بر لبان هنرمند زدن.
یکی از مباحث مهم و سرنوشت ساز برای سینما و جنبه های رسانه ای و تئوریک آن، مربوط به سیاسی شدن «نقد فیلم» به عنوان یکی از شیوه های تبیین و تفسیر فیلم محسوب می شود که در سال های اخیر در بخش نویسندگان سینمایی باب شده است و در این دوره از جشنواره فجر نیز نمودِ آشکاری داشت.
انگار بار دیگر سینماگرها به خاطر آوردند که بسیاری از استعدادهای جوان را باید از دل پلاتوهای مرکز شهر تهران، کشف و به سینما معرفی کرد.
اشکال آنجاست که برای خودت به واسطه آن نسبت فامیلی حق قائل باشی و بگویی: " ببینید چه رفتاری با قدیمیهای این سینما میکنند. بعد یک سری آدم را دارند در برابر آن قدیمیها بولد میکنند که یعنی واقعاً هیچ نقدی به فیلمهایشان نیست؟ آنها همه فیلمهای خیلی خوبی میسازند و ما فیلم بد میسازیم؟ "
مسعود بخشی کارگردانی که سابقه مستندسازی بسیاری دارد حالا در تازهترین ساخته بلند داستانی خود یعنی «یلدا» موضوعی مستند مانند را به تصویر کشیده است.
«سمفونی نهم» آخرین ساخته سینمایی محمدرضا هنرمند کارگردان مطرح سینما و تلویزیون که حالا در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر شرکت کرده، سعی دارد روایت جدیدی از مرگ را ارائه کند. روایتی که در خلال داستان چند لایه و پر مضمون آن بعضا به کنایه تبدیل می شود.
فیلم سینمایی «جمشیدیه» با نگاهی به ماجرای قصاص، زندگی امیر و ترانه را روایت میکند، فیلمی که به نظر میرسد در نوع روایت خود برای جذب مخاطب خاص و عام دچار نوعی سردرگمی است.
سرخپوست فیلم کارگردان است، هوشمندانه و از روی تعقل پیش رفته، شخصیت پردازی کرده و با ظرافت تمام کاراکتری خلق کرده است.
سرگرد صمد مجیدی که مشکلاتی را در زندگی زناشویی خود دارد در پی یافتن ناصر خاکزاد یکی از سرکردگان توزیع مواد مخدر است. کشمکش سرگرد با همکارانش و رویارویی او با ناصر پس از دستگیری ماجراهای متفاوتی را رقم می زند.
«بیست و سه نفر» وامدار یک موضوع مستند و واقعی است که از قصه آن فیلم مستند هم ساخته شده و حالا این قصه که در ورژن مستند قرار گرفته و در قالب یک فیلم سینمایی ثبت شده از اهمیت بسیاری برخوردار است.
آخرین ساخته رضا میرکریمی فیلمی در تکریم خانواده است، خانوادهای که حتا داس مرگ هم نباید اعضا آن را از هم جدا کند.
بهرام توکلی هم مانند محمدحسین مهدویان در فضاسازی و روایت کردن قصه در لانگشات، کارگردان چیره دستی است ولی وقتی قرار است به یک کاراکتر نزدیک شود و روابط انسانی و دراماتیک را به شکلی تاثیر گذار به تصویر بکشد از تعریف کردن قصه خود درمیماند.