نمایشنامهی باغ آلبالو به نویسندگی آنتون چخوف در تاریخ تئاتر بسیار مهم است. جورجو استرهلر، پیتر اشتاین و پیتر بروک، سه اجرای مشهور از این نمایشنامه را بهصحنه بردهاند. ماریا شِتسُوا و کریستوفر اینِس در کتاب «مقدمهی کیمبریج بر کارگردانی تئاتر» به این موضوع پرداختهاند. ترجمهی این مطلب را در ادامه میخوانید.
35 سال پس از خواسته صادقی برای نجات تئاتر ایران، بهنظر میرسد نسل جدید هیچ تمایلی به آموزههای او ندارند. به جای آثار کلاسیک عظیم، در پی یک اجرای کوچکاند. برای مثال امیررضا احمدی، «مکبث»ی مینیمال و تقلیلگرا مهیا میکند و به جای نمایش دادنش، دربارهاش حرف میزند. به عبارتی حتی به بازنمایی خردهتراژدی باقیمانده نیازی نمیبیند
اگر به نمایشنامه «خانه برناردا آلبا» نگاه کنیم، کوچکترین دختر خانواده دست به خودکشی میزند. ما میتوانیم او را تمثیلی از خلاقیت در نظر بگیریم که با تصمیمهای نادرست و قیممنشانه در حال نابودی است.
شورای ارزشیابی و نظارت بر نمایش ادارهکل هنرهای نمایشی اطلاعیهای را صادر کرده که مشخص نیست که برای نگارش آن به روند تولید تئاتر توجه شده یا فقط سلب مسئولیت مالی از گروهها مدنظر بوده است.
بیست و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی ایران به حال خود رها شده و شرایط به گونهای پیش میرود که گویا میل به تعطیلی بیش از برگزاری آن است.
متوقف شدن فروش بلیت نمایش «شب شک» اقدام عجیب دیگری است که با هماهنگی ادارهکل هنرهای نمایشی و سایت فروش بلیت انجام شده و در ازای این اقدام هیچ پاسخ منطقی ارائه نمیشود.
آوانسیان درباره نعلبندیان میگوید: «از میان نمایشنامهنویسان ایرانی، نعلبندیان، کسی است که برای من حداقل یک مکمل است. چیزهایی را که من کم دارم، در مقابلم قرار میدهد. یک ماده اولیه نمایشی خوب را در اختیار بازیگر و کارگردان قرار میدهد. حرفی که برای پژوهشی هم گفته بودم: با متنهای او از سطحهای مختلف میشود بازی کرد...»
جشنواره بینالمللی تئاتر فجر که بسیاری مدعیاند مهمترین رویداد تئاتر ایران است، نه سیاستگذاری مشخص دارد و نه چشمانداز و دبیر هر دوره از آن هم سلیقهای انتخاب و هم سلیقهای برخورد میکند.
محمد رحمانیان تنها کسی بود که نسبت به مساله پیش آمده اعتراض کرد. او در یادداشتی انتقادی نوشت: «به لغوهای پیاپی، برگزار نشدنها و توقیفها و تعطیلیها عادت کردهایم... میشد این سمینارها برپا شود و گفتوگوها شکل بگیرد و آیینها (نکوداشت) به سرانجام رسد و هیچ آسیبی هم به گوشهای از میز هیچ مدیری نرسد.»
در شبهصنف خود بنگرید که در سالهای گذشته چه کسانی سرمایهدار شدند؟ چه کسانی مالک شدند؟ چه کسانی صاحب خانه و عمارت و صندوق میلیاردی شدند؟ چه کسانی همیشگی شدند و حتی با حضور شما به قدرت اجتماعی و هنری و سیاسی و مدارک جعلی علمی رسیدند؟ و بنگرید چه کسانی هر روز فقیرتر و فراموش و منزوی شدهاند؟
بیشتر تئاترهایی که در ایران امروز اجرا میشوند در امر مسئلهسازی مشکل دارند. «گئورگ لوکاچ» اعتقاد دارد در آثار انتقادی با «قهرمان پروبلماتیک» (مسئلهساز) مواجه میشویم که ساختارهای اجتماعی را به چالش میکشد. نکته اینجاست که در عصر جدید، «رمان» توانسته جای «حماسه» را بگیرد؛ زیرا هنرمند، نسبت به جامعه دچار پرسشهایی شدهاست.
چرا تئاتر ما دیگر خانواد هها را جذب نمیکند؟ پاسخ این است که تئاتر ما آنقدرها قوی نیست که قدرت جذب تماشاگر و حتی اقشار فرهیخته را داشته باشد.
تئاترهایی که در قرن جدید در ایران اجرا خواهند رفت به دستههای گوناگونی تقسیم میشوند؛ زیرا جامعه ایران متکثر است. نکته کلیدی اینجاست که تئاترهای جریان اصلی پر هزینه که تبلیغ و حمایت رسانههای دولتی و خصوصی را دارند به سوی نوعی دراماتورژی رقیق و سطحی رفتهاند که دیگر خبری از اندیشه انتقادی در آنها نیست.
نمایشنامههای ناتج چنان طیف موضوع گستردهای دارند که خودش آثارش را «شیزوفرنیک» توصیف میکند. «با این همه، این نمایشنامهها نقاط اشتراکی دارند که مثل نواری باریک آنها را به هم متصل میکند؛ همگی بر پایه تحقیق نوشته شدهاند و درباره نیمه تاریک جامعهاند. آدمهایی که دیده نمیشوند.»
برخی از روزنامهنگاران و روابطعمومیها که در سالنهای خصوصی کار میکنند در زمینه نوشتن نقد و گزارشهای انتقادی نیز فعالیت میکنند که قطعا محافظهکارند و بیشتر در حال تبلیغ آثار روی صحنه.
تصمیمگیرانی که برای باربا و گروه آرامش و امنیت پدید آوردند، آنها را از نروژ به اقامت دایم در دانمارک دعوت کردند تا طی نیم قرن، نهال کمپانی تئاتر «اودین» و ایده «تئاتر مردمشناختی» را به درخت تنومندی بدل سازند که هرساله میتواند هنرجویان و دانشجویان و محققان بسیاری را از سراسر اروپا به شهر هولستبروی دانمارک فرابخواند و حضورش در هر جشنوارهای مایه اعتبار و آبرو باشد.
بخش پایانی پیام مدیرکل به بهانه فرارسیدنِ هفتم فروردین، روز ملی هنرهای نمایشی بوی دستورالعمل دیکتهشده میدهد. «شایسته است که پیامآورانِ صحنه نیز در سراسر دنیا، در جهتدهی به هنر خویش و نگاه دقیق به آورده خود بر صحنه هم، چنین باشند و از رنج انسان معاصر بگویند... .» آیا شورای نظارت اجازه میدهد تئاتر از رنج انسان معاصر بگوید؟
حمید مرادویسی، دبیر پانزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی ایران، در یادداشتی به وقایع اخیر این رویداد واکنش نشان داد.
داشتنِ لهجه و شیرینیهای گفتاری، نهتنها بد نیست، که بسیار هم زیباست. اما در بازیگری، همین لهجهی شیرین میشود محدودیت.
یکی از ویژگیهای مهم تئاتر مستند، تحلیل و تفسیر اتفاقات تاریخی است. توجه داشته باشید که تاریخ انتقادی همان تاریخ اکنون است. مولفان اگر به تاریخ اکنون و مناسبات اجتماعی روز توجه نکنند، کاری بیهوده و فرمالیستی اجرا خواهند کرد که هیچ تأثیری روی مخاطبان نخواهد گذاشت؛ حتی اگر گذشته به تصویر در میآید باید وابسته به زندگی روزمره امروز باشد.
سید محمد طباطبائی حسینی، دبیر اسبق مجمع تئاتر دانشجویان کشور و دبیر ششمین جشنواره تئاتر دانشگاهی، در پی انتصاب رحمت امینی به عنوان دبیر علمی بیست و چهارمین جشنواره تئاتر دانشگاهی، این انتصاب را یک انحراف دانست و درباره آن یادداشتی نوشت.