مرتضی میرمنتظمی در مسیری که برای به صحنه بردن مالی سویینی انتخاب کرده، نسبت به گذشته، ریسکپذیرتر و تجربیتر شده است. جسارت او را باید ستود و این تغییرات را به فال نیک گرفت. اما از طرف دیگر میتوان این انتظار را داشت که متن نمایشنامه بدون حذفیات بر صحنه آید و زمان طولانی اجرا، موجب عقبنشینی گروه اجرایی نشود.
نمایش ˝ من، آنتیگونه و دیگران˝ سوسن رحیمی اگرچه نگاهی به تراژدی ˝آنتیگونه ˝سوفکل دارد اما پایانی امید بخش را نوید میدهد.
نمایشنامه «ازدواج های مرده» نوشته «آزیا سرنچ تودوروویچ» و به کارگردانی محمدحسین میربابا این روزها در تماشاخانه مان روی صحنه رفته است.
نمایش «دن کامیلو» در جذب تماشاگر موفق بوده است و بدون آنکه بخواهد حرف بزرگی بزند با داستانی به دور از شوخیهای سبک و حفظ وقار تماشاگر را راضی روانه خانه میکند.
منصور نصیری در مقام کارگردان همگام با نمایشنامه، اجرایی به دور از کلیشه و ساده به روی صحنه برده است. دکور صحنه که متشکل از یک دیوار ساخته شده از روزنامه است، تداعیگر مناسبی برای خلق فضای قتل با چاشنی شوخی است
بارها، برای خیلی ها، در لحظات مختلف از گذران روز، پیش آمده که به مرگ به مثابه راه نجات و به خودکشی، به عنوان آخرین راه حل نگاه می کنند. ولی واقعا چند نفر هستند - که به هر دلیل - «ماشه را نکشند»! نمایش ˝گلوله رو گذاشت توی اسلحه دستشو گذاشت روی ماشه، نوک اسلحه رو گذاشت روی شققیهاش، ماشه رو نکشید˝ درباره همین آدمهایی است که می خواهند ماشه را بکشند، ولی نمیکشند.
نمایش آخرین برگ، بشر با تکنولوژی روز بر قدرت کلان خویش اشاره میکند. جنگهای روباتیک شاید مهمترین جنگ آینده بشری باشد که با توجه به بیاحساسبودن روباتها میتوان پیشبینی کرد که جنگهای سختی را پیشرو داشته باشیم.
آخرین برگ نمایشی که از ایران عزیز ما اجراهایش را شروع کرده و قرار است به مدت دو سال در سراسر جهان اجرا شود، درباره ی صلح و دوستی است. اینکه یک گروه ایرانی از دیگران دعوت کرده تا در اجرای یک نمایش بین المللی شرکت کند، حرکتی خلاقه و نو است که تئاتر ما بیش از هر چیزی به آن نیاز دارد به دلیل آنکه ما در چنین حرکت ها و جریان هایی هم می توانیم خودمان را مطرح کنیم و هم با آخرین دستاوردها و شیوه ها و فنون نمایشی آشنا شویم.
برخلاف برخی افراد که این نمایش را یک تجربه نو معرفی کردند باید گفت «ردپای صورتی» نمایشی کسالتآور است، نمایشی که حتی از مسیر معرفی شدهاش بیرون میزند.
نمایش «طورپ و طرب» داستانی متفاوت از دنیای پس از مرگ در بستری شاد و موزیکال دارد، تکیه تقیانیپور و نوری بر عنصر مرگ و روایت کارهای گذشته افراد، فرآیندی اخلاقی را به وجود آورده است که ذره ذره و با عنصر طنز به مخاطب انتقال پیدا میکند.
از منظر نقد آکادمیک، نمایش قصه ظهر جمعه نمایشی ناتورالیستی نیست. آیا اینکه یک نمایش به بازنمایی دقیق شخصیت، مکان و زمان و روابط میان آنها می پردازد، الزامی برای ناتورالیستی بودن آن است؟ ناتورالیسم بعنوان شیوه ای از اندیشیدن متکی بر پوزیتیویسم و علم گرایی است.
در خوانش نمایش ˝آخرین نامه˝ مهرداد کوروشنیا لایه بیرونی اثر است منتهی به زبان و نسبت آدمها و در نهایت رویکرد اثر به موضوع میشود.
نمایش طنز- انتقادی «سهروایت از زندگی» نوشته یاسمینا رضا، نویسنده ایرانی- فرانسوی، که نمایشهایش در سطح جهانی شهرت دارد، به کارگردانی و بازیگری سیما تیرانداز و بازی لیلی رشیدی، رضا مولایی، امیرکاوه آهنینجان و ندا گلرنگی هر شب ساعت 20 در سالن استاد سمندریان روی صحنه میرود.
با علم به محاسن متن ژان میشل ریب، به تماشای نمایش «آنتراکت بی آنتراکت» نشستم. اما در اجرای مقتدی چیزی جز یک نمایشنامهخوانی با طعم مد و فشن نبود.
من به عمد از جایگاه تماشاگر برای تماشای «تانگوی تخم مرغ داغ» اشاره میکنم تا شاید بتوان متوجه عمق فاجعه شد و به این نتیجه رسید که اجرای این نمایش در شرایط کنونی هیچ الزامی نداشت.
˝برای کلاه آهنیها˝ تاویلی ضد جنگ دارد و از منظر متافیزیکی بر آن است، به گونه ای بنیادین جنگ و خون ریزی را رد کند. اینکه انسان انسان است و با کشتن دیگری نمی تواند حس خوشایندی را نصیب خود گرداند، مضمونی است که از نخستین جنگ تاکنون تکرارپذیر بوده است. پشیمانی کشتن هابیل به دست قابیل همواره در نهاد آدمی بوده است.
پريسا مقتدي با كمك گرفتن از دراماتورژي، اين اثر را با يك نامگذاري جديد تحت عنوان «آنتراكت بيآنتراكت» با بازي آشا محرابي، سينا رازاني، اميرحسين رستمي و بهرام سرورينژاد در سالن سايه مجموعه تئاتر شهر به روي صحنه برده است.
تمام تلاشهای مرزبان در اثر نیز در راستای تاکید بر سبک واقعگرای رادی است؛ مسالهای که در اثر قبلی مرزبان یعنی «پلکان» که باز نوشتهای از مرحوم رادی است، متبلور میشود. اما سوال این است که واقعگرایی به چه قیمتی و به چه هدفی؟
نمایش ˝آنتراکت بیآنتراکت˝ که این روزها در تئاتر شهر روی صحنه است، 5 اپیزود از نمایشنامه 9 اپیزودی ˝بیحیوان˝ ژان میشل ریب است.
نمایش مرداب روی بام لحظاتی زیبا دارد و خود نمایشی به غایت زیبا نیست. شاید این جمله تناقضی را در برگرفته که خواه ناخواه ما را بر آن می دارد تا نگرشی کلی نگر را بر جزییات این نمایش ترجیح دهیم. این طبیعی است که ما در نگاه به آثار هنری پیرو کلیت اثر هستیم و سپس در تجزیه اثر جزییات را هم لحاظ می کنیم. در نمایش ˝مرداب روی بام ˝طرح یا پیرنگ نمایش به قاعده پیش نمی رود که بتواند تاثیر واحد و بادوامی را بر ذهن و روح مان بگذارد.
سیما تیرانداز متن رضا را بهخوبی درک کرده و با انتخاب بازیگرانی مناسب و همینطور طراحی صحنه خوب و میزانسنهای پرتحرکی که از کلیت اجرا بیرون نمیزنند، اجرایی خوب از متن را به صحنه میآورد. یکی از نقاط قوت اجرایی کار تیرانداز در این نمایش در مواجهه او با پتانسیل کمدی متن است.