زوئی کراویتز در Blink Twice اولین تجربه کارگردانی خود را به نمایش میگذارد و در کل، کارگردانی او ترکیبی از عناصر بصری قوی و تلاش برای ایجاد تعلیق روانشناختی است، اما نقاط ضعف قابل توجهی نیز دارد. کراویتز به خوبی از محیط جزیره برای ایجاد حس انزوا و تنش استفاده کرده است.
در فیلم Afraid، شخصیت AIA نماد پیشرفتهترین شکل هوش مصنوعی و تکنولوژی خانگی است که به عنوان دستیار دیجیتال وارد زندگی خانواده کورتیس میشود، و با جمله «به خونه خوش اومدی ایا» شروع به کار میکند اما با هیچ جملهای خاموش نمیشود.
فیلم Don't Move در بخشهایی از نگاه سرگرمی سینمایی قابل قبول است، اما در مجموع یک تریلر کلیشهای درباره «شکارچی و طعمه» است. این فیلم شامل معمایی نیست که باید حل شود، بلکه یک تجربه بیمووی سرگرمکننده است که برای تماشاگرانی ساخته شده که به دنبال یک تمرین ژانر ناب کوتاه و مستقیم هستند.
مگر میشود کسی دوستدار سینما باشد و نام تیم برتون را نشنیده باشد؟ مرد دوستداشتنی و عجیب و غریب سینما در بیستمین اثر بلند سینماییاش به سراغ دنبالهسازی برای فیلم Beetlejuice سال ۱۹۸۸ کرده است. در ادامه خواهیم دید که به چه شکل، برتون پس از گذشت ۳۶ سال کماکان ذهن خلّاق و عجیب و غریبش را دارد و علیرغم تمامی ضعفهای اثر، او بیننده را درگیر کاراکترها و جهانسازی خاص خودش میکند.
فیلم «The Platform 2» ساخته گالدر گازتلو–اوروتیا کارگردان اسپانیایی و دنبالهای بر فیلم «The Platform» است که بر خلاف قسمت اول نتوانست نظر مردم و منتقدین را به خود جلب کند. اما آیا این حجم از انتقادات نسبت به این فیلم منطقی است؟ در نقد این اثر سینمایی به این موضوع میپردازیم.
«ترس از اشکهای واقعی» که اکنون در حال اکران در گروه سینمایی هنر و تجربه است، میتوان تجربهگرایی امیراحمد قزوینی بهعنوان بازیگر در مقام یک کارگردان دانست و این با درونمایه خود فیلم هم نسبتی معنادار دارد که قصه آن درباره یک بازیگر است که تجربه بازیگری را نه بهعنوان یک حرفه که بهمثابه شکلی از زیستن تجربه میکند و گویی بحرانها و تضادهای درونی او بهعنوان یک انسان در مرز بین بازیگری و زندگی مماس شده و بازنمایی میشود.
مشکل اساسی صبحانه با زرافهها دقیقا همین است که میخواهد هستی و چیستی مرگ و زندگی را در قالب یک «استونرمووی»، بهعنوان یکی از سابژانرهای کمدی به تماشاگرش انتقال دهد، درحالیکه مخاطب برای دیدن فیلمی از سروش صحت با آن سابقه درخشان در امر سریالسازی و تجربه موفق در ساخت آثار کمدی پا به سالن سینما گذاشته و از او انتظار «خلق موقعیت» و ساخت لحظات خندهدار دارد.
همه چیز در «زودپز»، خیلی زود از روی اجاق برداشته شده و ناپخته است؛ از موقعیتهایی که با شتابزدگی موشکهای درون فیلم پشت سر هم ردیف میشوند تا خلق رابطه بین دو کاراکتر اصلی که بار آن را به تمامی، خودِ تنابنده به دوش میکشد.
فیلم Small Things Like These با هنرنمایی کیلین مورفی در نقش اصلی توانسته نمرات بسیار خوبی از منتقدان بگیرد.
فیلم سینمایی Heretic با هنرنمایی هیو گرنت توانسته نمرات بسیار خوبی را از منتقدان دریافت کند.
گابریل شرمن در نقش فیلمنامه نویس و علی عباسی به عنوان کارگردان فیلم «کارآموز» سراغ بخشی از زندگی او رفتهاند که کمتر کسی از آن با خبر است؛ دوران پیش از اوج گرفتن ترامپ و آشنایی وی با روی کوهن که نقش استاد و مراد او را دارد و باعث میشود دانلد ترامپ از زیر سایهی پدرش خارج شود و رفته رفته به جایگاهی برسد که امروز در آن قرار دارد.
برای مخاطبان حرفهای سینما که کارنامه محسن امیر یوسفی، سعید ملکان و رضا عطاران را میدانند چنین ترکیبی از سازندگان نویدبخش یک اثر خاص و خلاقانه بود و از ماهها پیش خبرهای تولید و اکران آن را دنبال میکردند، انتظاری که با تماشای فیلم به غافلگیری تبدیل شد، رشد برقآسای فروش در روزهای اول پخش و سقوط ناگهانی گیشه نتیجه همین غافلگیری است.
صداقت تاد فیلیپس در جوکر۱ تبدیل بهنوعی محافظهکاری و عدمصداقت در جوکر۲ شده است و همین مسئله اصلیترین عامل شکست فیلم بهنظر میرسد. فیلیپس با حق دادن به نولان و واگذار کردن جوکر به او، گویی بهاشتباه خود اقرار کرده و حفظ نظم موجود را به شورش و اعتراض ترجیح داده است.
پول و پارتی بیش از آنکه فیلم باکیفیت و ماندگاری باشد، فیلم مهم و قابلتاملی است. اهمیت این فیلم بدان جهت است که نشان میدهد تا چه اندازه روح فیلمفارسی در سینمای این سالهای ایران زنده است.
بخش قابل توجهی از فضای فیلمهای رسولاف و بهطور ویژه فیلم دانه انجیر معابد به نمادگراییها و فضای استعاری مربوط میشود. از قضا، این تمهید فیلمساز به مذاق بسیاری از هواداران فیلم خوش آمده و آن را یکی از امتیازات هنری و ادبی بودن آن عنوان میکنند و از سویی به اعتباری برای فیلم بدل شده، اما آنچه مشخص است، این است که کارکرد دراماتیک این نمادگرایی چقدر بوده و تا چه حد توانسته به درک بهتر و ماندگاری آن کمک کند؟
فیلم رامبد جوان نمیتواند رسالت و هدف اصلی خود را به عنوان یك اثر كمدی به انجام برساند.
تاد فیلیپس در حال نمایش چگونگی تبدیل شدن یک آدم معمولی به جوکر است و بعدا قرار است در فیلمهای آینده به دنبال قصههای وی در شهر گاتهام برای بر هم زدن نظم برود و احتمالا با بتمن مبارزه کند. این برداشت کمی مبهم به نظر میرسید؛ چرا که آرتور فلک آشکارا آدم کودنی بود و نمیتوانست هیچگاه به آن ابرشرور دیوانه تبدیل شود که هوشی سرشار دارد. نقد فیلم «جوکر ۲» یا همان «جوکر: جنون مشترک» را با تکیه بر همین بر هم زدن توقعات مخاطب توسط تاد فیلیپس آغاز میکنیم.
فیلم مرا به دوزخ بکشان یا همان «Drag Me to Hell» در سال ۲۰۰۹ توسط سم ریمی نویسندگی و کارگردانی شد. این پروژه اولین پروژهی ترسناک این کارگردان در بازهای حدود دو دهه بود و همچنین اولین فیلمی بود که پس از پروژه The Gift دیگر دربارهی مرد عنکبوتی محسوب نمیشد. پس از ساختن سه تا از بزرگترین فیلمهای دهه ۲۰۰۰، ریمی میخواست که مقیاس کار خودش را کوچکتر کند و به سبکی رجوع کند که در ابتدا سبب شهرت او به عنوان یک فیلمساز شده بود.
در این مطلب نقد فیلم «ترساننده ۳» (Terrifier 3) را با تمرکز بر تاکید فیلمساز بر ادغام بین کلیشههای مختلف زیرگونههای متفاوت ژانر وحشت را بخوانید.
بدون شک سینمای هالیود بدون جان فورد یک روایت ناقص است. فراتر از این باید گفت، یکی از نامهایی که سینمای کلاسیک با آن شناخته میشود «جان فورد» است.
در این نوشتار نگاهی میکنیم بر اولین فیلم بلند نیکلاس لارسن به نام Mother, Couch که با هنرنمایی ایوان مکگرگور و ریس ایفانز و بر اساس رمانی به همین نام اثر جرکر ویردبورگ توسعه یافته است.
فیلم «Wolfs» کمدی هدر رفتهای است. دو بازیگر نقش اصلی که بهتنهایی میتوانند بار طنز یک اثر سینمایی را به دوش بکشند، اسیر فیلمنامه ضعیف و کارگردانی ضعیفتر «جان واتس» میشوند که او را از سری فیلمهای «مرد عنکبوتی» با بازی «تام هالند» به خاطر داریم.
فیلم Caddo Lake، چیز تازهای برای گفتن ندارد، نه در داستان نه در روایت، به طوری که برجستهترین نکتهی آن، تنها بازی لورن آمبروز در نقش فرعی به شمار میرود. با این حال اگر به فیلمهای سفر یا بهتر بگویم، جابهجایی در زمان علاقهمندید، مخصوصاً اگر فاکتور علمیتخیلی نه بر اساس تکنولوژی، بلکه بر اساس ذات خود طبیعت عمل کند، مطمئناً تماشای این فیلم میتواند سرگرمتان کند. برای باقی تماشاچیان، فیلم نه قصهی جدیدی دارد و نه روایت تازهای، و با همان رویاپردازی در طول روز میتوانید داستانهای تازهتری نسبت به این فیلم خلق کنید.
فیلم سینمایی Venom: The Last Dance نقدهای پایینی از منتقدان دریافت کرده است.
«کیک محبوب من» یک تیزر تبلیغاتی کش آمده است. فیلمی که حتی در انتخاب شخصیت اصلیاش دچار اشتباه فاحش شده است. پیرزنی که به شکلی مفروض احساس تنهایی میکند، با پیرمردی آشنا میشود و در شب وصالشان، مرد بر اثر تداخل دارویی شراب و قرص ویاگرا میمیرد.
فرض کنیم همه عناصری که در فیلم «کیک محبوب من» موجب توقیف آن شده؛ در سینمای ما محلی از اعراب نمیداشت. بر منطق فرض محال لحاظ کنیم. آنگاه در یک فراغبالی ذهن و دور از همه حواشیهای به وجود آمده که در شرح و نقد اثر تاثیر میگذارد؛ به داوری آن بپردازیم.
فیلم The Crow (2024) یک عقبگرد بزرگ نسبت به نسخه اصلی آن در سال ۱۹۹۴ است. «کلاغ» ضعفهای فراوانی در فیلمنامه دارد و تصمیماتی که گرفته شده است باعث شده نه تنها با اثری با کمترین شباهت نسبت به کمیک بوک و فیلم اورجینال روبهرو باشیم که حتی با فیلمی ضعیف طرف باشیم!
همیشه بر این باور بودهام که یک اثر هنری بدون تکنیک، به اثری بد و حتی ضعیف تبدیل میشود. اما یک اثر بدون فرم، اصلا اثر هنری نیست. این موضوع از دیرباز نیز چنین بوده.
در فیلم «The Killer» آخرین ساخته «جان وو» کارگردان باسابقه هنگکنگی شاهد اشتباهات تکنیکال، پرداخت داستانی و شخصیتپردازی عدیدهای هستیم که ضعف فیلمنامه هم در آن دخیل است.
فیلمی مانند «شهر خاموش» احمد بهرامی برآیند این درهمآمیختگی انسان و محیط و نمونهای جذاب و منحصر بهفرد از عجینشدگی شخصیتهای درام با مکان رخداد است.
Lee، تلاش کرده تا تاثیرات عمیق و تراژیک جنگ جهانی دوم را از طریق صحنههای جنگی به شکلی هنری و در عین حال واقعگرایانه نشان دهد. این صحنهها نقش مهمی در بیان پیامهای کلیدی فیلم دارند، که به مضامین خشونت، بیرحمی جنگ و تاثیرات آن بر انسانها میپردازند.
«ماده» از همان زمان اولین نمایشش در جشنوارهی کن ۲۰۲۴ تبدیل به اثری جنجالی شد؛ بسیاری دوستش داشتند و برخی هم به خاطر حجم خشونتش ملامتش کردند.
داستان جوکر قابل تامل بود، اما این فیلم و فیلمنامه اقتباسی، چنگی به دل نمیزد.
نقد فیلم «بیتلجوس ۲» یا همان «بیتلجوس بیتلجوس» (Beetlejuice Beetlejuice) را با بررسی شیوهی کار تیم برتون در ساختن این جهان جنونآمیز آغاز میکنیم.
در نقد «سیلمز لات» به این میپردازم که چرا با وجود خلاقیت بصری، فیلم از کلیشهها رنج میبرد و در مسابقه با زمان، محکوم به شکست است.
نقد فیلم «سه دختر او» را در این مطلب بخوانید.
«کروکدمن» میتوانست به سبک فیلمهایی مثل «آیین» (The Ritual) یا بازیهای ویدیویی شبیه «اوتلست» (Outlast) حس تعلیق خود را تشدید کند؛ انگار که سایهی کروکدمن همیشه دنبال هلبوی و تام است. اما فیلم «پسر جهنمی: کروکدمن» با اینکه از نظر تکنیکی فیلم ترسناک به حساب میآید، از نظر منطقی امکان ندارد شما را بترساند
«پلتفرم» فیلم شعاریای بود. «پلتفرم ۲» حتی شعاری هم نیست. یعنی شعارهای خودش را نقض میکند. از هیچ نظر هم حرف تازهای نمیزند. فیلمی سیاه و ناامیدکننده است که حتی آینه بودنش را هم نمیتوانی بپذیری.
نوستالژی یک مرهم یا مکانیسم دفاعی در برابر اختلالات روانی و مسکنی برای آرام شدن دلهای نگران است. آنها که نمیتوانند گره از مشکلات خود در دنیای کنونی باز کنند به حریم امن نوستالژی پناه میبرند تا به خیال خویش از گزند حادثه دور بمانند و با دل دادن به لحظات خوش گذشته در خوابی عمیق و لذتبخش فرو بروند.
فیلم Longlegs اثری است که در ابعاد تکنیکی مختلف مثل فیلمبرداری، نورپردازی، موسیقی متن، رنگ و حتی بازیها خوب است اما میتوان گفت اثری که فیلمنامه نداشته باشد حداقل و با ارفاق پنجاه درصد چیزی که برای یک اثر خوب نیاز است را ندارد.
مفت بر را در هیچ دستهای نمیتوان گنجاند نه کمدی، نه درام، نه اجتماعی و نه سرگرمکننده. شاید بهتر است گفت یک کپی نازل از عاشقانههای آبگوشتی دهه ۴۰ و ۵۰ که حتی در نوستالژی هم ضعیف عمل کرده است.
این فیلم در ادامه داستان انیمیشن Inside Out (محصول ۲۰۱۵) ساخته شد و توانست نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کند. همچنین با فروش بیش از ۱/۵ میلیارد دلار به پرفروشترین فیلم سال و دومین انیمیشن پرفروش جهان تبدیل شد.
فیلم Daddio از آن دسته فیلمهای تک لوکیشن است که تنها با ۲ بازیگر کار خود را پیش میبرد.
فیلم Rio Bravo شاهکار تاریخ سینماست. قطعا جزو ده فیلم برتر تاریخ و همچنین به نظر من بهترین وسترن سینماست. هاکس با استادی منحصر به فردی پلان به پلان فیلم خود را ساخته و مثل همیشه یک جمع دوستانه و انسانی را نشان مخاطب میدهد که دیدنش سرتاسر لذت است.
فیلم Mothers’ Instinct از آن دسته آثار سینمایی است که کارگردان علاقه دارد با ذهن مخاطب بازی کند و با ایجاد شوکهای ناگهانی و عوض کردن جای قهرمان و ضد قهرمان داستان را پیش ببرد.
نماهای کوروئیدا تداعیکننده شرایط حسی دردناکی است که یومیکو از سر گذرانده است. زنی سوگوار در میان دریا و ساحل که توان حرکت را از دست داده و سرپا ایستاده و خشکش زده است.سکانس روبهرو شدن یومیکو با همسر شعری دردناک در تشریح وضعیت انسانهای گمشدهای که نسبت به همه بیزارند و در همان لحظه تمایل شدیدی به پناه بردن به همان انسانها دارند.
کمدی «زودپز» بسیار بیشتر از آنچه که تصور میکردیم، داده خوب در چنته دارد. ۲ بازی متفاوت به خود میبیند که در کارنامه بازیگرانشان، قابلاعتناست. کارگردانی هوشمندانهای به خود میبیند که میتواند آغاز یک فصل جدید برای رامبد جوان باشد. شاخههای اجرایی اثر علیالخصوص فیلمبرداری، تدوین و جلوههای ویژه نیز از استانداردهایی بالایی برای یک فیلم کمدی پرمخاطب برخوردار هستند.
سومین فیلم از فرانچایز «وحشتانگیز» (Terrifier) که قرار است به زودی اکران آن آغاز شود، یکی از مورد انتظارترین فیلمهای ژانر وحشت در سال 2024 بوده است. حالا با انتشار دیدگاههای مثبت منتقدان، به نظر میرسد انتظارات هواداران این فرانچایز تا حد زیادی برآورده خواهد شد.
«مصائب شیرین ۲»، نشان میدهد ذهن، سلیقه و نگاه علیرضا داودنژاد برخلاف بسیاری از همنسلانش، جوان است.
فیلم تازه محسن امیریوسفی با نقشآفرینی رضا عطاران، زودتر از آنچه انتظار میرفت در رقابت گیشه، از نفس افتاد.