نمایشنامه یک اثر برای سنین کودکان و نوجوانان باید از سادگی، طراوت، امید و نشاط توأم با آگاهی برخوردار باشد. دوستان فکر می‌کنند هرچه اجرا شل و وِل‌تر باشد یعنی مقصود ما از سادگی نیز همان است! به هیچ‌وجه این‌طور نیست. سادگی در ژانر کودک و نوجوان باید در فرم روایی اثر ساخته و پرداخته شود.




پایگاه خبری تئاتر- گروه تئاتر اگزیت - مجید اصغری: بعد از پایان نمایش " لیرشاه " سوالی در ذهنم شکل گرفت و تا چند روز رهایم نمی‌کرد. هرچند این سوال پیشتر نیز یقه‌أم را گرفته بود اما این بار به صورت جدی مقابلم ایستاده بود و شعورم قد نمی‌داد تا پاسخ قابلی برایش پیدا کنم. " چرا؟ چرا؟ چرا ما ( ببخشید به کسی بَرنَخورد، شاید بهتر است با شیطنت بگویم بعضی از ما ) فکر می‌کنیم که کار در ژانر کودک و نوجوان بسیار ساده و آسان است؟! چرا فکر می‌کنیم با چهارتا شلنگ تخته انداختن و موسیقی و کیک تولد ( جیغ و دست و هورا ) و کنش‌گری‌های ماستی و کارگردانی آب‌دوغ‌خیاری، مثلاً برای نوجوانان تئاتر ساخته‌ایم و آن‌ها هم می‌آیند ( که نمی‌آیند ) و حالش را می‌برند و فاتحة مع الصلوات!


سوالات دیگری نیز پاپبچِ من شده بود. سوالاتی مانند " آیا نمایشنامه لیرشاهِ شکسپیر ( ببخشید، معذرت می‌خواهم. منظورم لیرشاهِ جنابِ کیوان سررشته بود ) قابلیت تبدیل شدن به اجرایی برای نوجوانان را دارد؟ " ، " آیا کارگردانی که به هیچ وجه دغدغه‌ای نسبت به نوجوانان نداشته و صِرف سفارشی بودن پروژه می تواند اثری شایسته و قابل قبول برای نوجوانان خلق کند؟! "، " اساساً ما تا چه میزان با دنیای نوجوانان آشنایی داریم؟ " دوره‌ای حساس و مهم که به دوران بلوغ نیز معروف است. " اصلاً یک اثر باید از چه ویژگی‌هایی برخوردار باشد تا در ژانر کودک و نوجوان قرار گیرد؟ "

نمایشنامه یک اثر برای سنین کودکان و نوجوانان باید از سادگی، طراوت، امید و نشاط توأم با آگاهی برخوردار باشد. دوستان فکر می‌کنند هرچه اجرا شل و وِل‌تر باشد یعنی مقصود ما از سادگی نیز همان است! به هیچ‌وجه این‌طور نیست. سادگی در ژانر کودک و نوجوان باید در فرم روایی اثر ساخته و پرداخته شود. قصه‌پردازی با فرم موزیکال ( امیدوارم دوستان منظور من از موزیکال را صرفاً پخش آهنگ و بالا‌پایین پریدن کنش‌گران مپندارند ) تا حد زیادی می‌تواند کشش لازم برای این طیف سنی را به وجود آورد. در این آثار حتماً باید از شخصیت‌هایی بهره برد که سمپاتی و آنتی‌پاتی نوجوانان را بربیانگیزد. آیا حسن معجونی در نقش شاه لیر با آن استایل و بیان شل و ول می‌تواند سمپاتی بیافریند؟! دختران ارشد شاه‌ لیر می‌توانند در قامت دو ضد‌قهرمان جذاب برای نوجوانان ظاهر شوند؟! آن دلقکِ کذایی که مزه‌پرانی‌هایش هیچ کارکردی در نمایش نداشته و گویا همین‌طور هست تا صحنه بیش از اندازه خالی نباشد، تاثیر بسزایی در این اقتباس از خود به جای می‌گذارد؟ آیا با آوردن یک موتورسیکلت روی صحنه، می‌توانیم خلأ تخیل‌پردازی و فانتزی لازم در اجراهای کودک و نوجوان را پر کنیم؟!

اگر به اسم نوجوانان نمایشی با ژستِ قبیح شبه‌روشنفکرانه روی صحنه می‌بریم، نباید انتظار داشته باشیم که نوجوانان پایِ ثابتِ این اثر باشند. اما فارغ از متن و اقتباس صورت گرفته از آن که به نظر من به هیچ‌وجه متناسب نوجوانان نیست، اثر حتی نمی‌تواند در جذب مخاطب بزرگسال موفق ظاهر شود. نمایش " لیرشاه " به شدت گیج، از هم‌گسیخته، بلاتکلیف و وامانده است با پر از اشتباهات اجرایی و میزانسنی که ظاهر از چشمِ بینای کارگردان عزیزمان مهجور مانده است. از همان انتخاب اشتباه دوسویه‌گی سالن بگیرید تا کنش‌ها و رفتارها روی صحنه. نمایش با یک جشن تولد شروع می‌شود که به هیج وجه شاهانه نیست و همین سادگی و ولنگاری در پرداخت صحنه‌ها لطمه زیادی به شخصیتِ " لیر " وارد کرده است. این شخصیت صاحب منصب هیچ شوکتی ندارد و بیشتر به معتادان الکلی شبیه‌تر است تا یک پادشاه.

در حین مراسم دروغین و توخالی تولد، ویدیوهایی از نزدیکان به اصطلاح " لیر" پخش می‌شود. تصاویری امروزی، عریان از رویکرد فانتزی با پوششی شبه‌انتلکتی از نوید محمدزاده و هوتن شکیبا و دیگر حضرات که بیشتر پیام‌شان به حسن معجونی است تا "لیرشاه". سوال این جاست که اینان در دنیای نمایش کیستند؟ در دنیای " لیر" که نوید و هوتنی وجود ندارند. پس اگر نوید و هوتن نیستند پس به واقع که هستند و به چه مقصودی این پیام را ارسال کرده‌اند؟! احیاناً به این دلیل نیست که دوستان خواسته‌اند دورهمی یک نمایشی روی صحنه برده باشند و کیفش را ببرند و ادامه‌أش هرچه بادا باد؟!  خوب است که یکی از مأمورین حراست مجموعه ایرانشهر را نیز داخل این دورهمی جای داده‌اند!

اما از شوخی که بگذریم هیچ کجای این نمایش به ما نشان نمی‌دهد که این اثر برای نوجوانان ساخته و پرداخته شده است. به این صحنه توجه کنید :

لیر پس از این که از کاخ دختر بزرگ خود رانده می‌شود، با دلقک و چند نفر از گروه موسیقی و سرگرمی دور هم جمع شده‌أند. یکی از این افراد آن شاه‌‌دیالوگ را بر زبان می‌آورد.

" آدم سگ باشد اما پدر نباشد. "

بعد خنده کنش‌گران و چند تن از تماشاگران که واقعاً مایلم علت خندیدن‌شان را جویا شوم.

به تعبیری دیگر ما بلد نیستیم برای نوجوانان دیالوگ مناسب بنویسیم و فقط یاد گرفته‌ایم که دست در متون کلاسیک برده و آن‌ها را نابود کنیم، فارغ از آن که بی‌خبریم که دست به نابودی خویش زده‌ایم. با این تفاسیر من معتقدم که مدیریت ناکارآمد و ابتدایی مجموعه ایرانشهر که سفارش چنین کاری را به کارگردان عزیزمان داده‌اند نیز بیش از همه مقصر در تولید این آثار سخیف هستند. چون فهم و درک‌شان از آثار کودک و نوجوان به شدت نازل و مبتذل است. چون عجولانه دست به کاری زده‌اند که نه ماهیتش را خوب می‌شناسند و نه مخاطبش را.

پر کردن جدول نمایش‌ها در طول یک‌سال صرفاً به معنای مدیریت صحیح یک مجموعه فرهنگی و هنری نیست. حتی میزان فروش بالا هم نمی‌تواند مهر تاییدی بر سلامت اجرایی این مجموعه داشته باشد. چرا که ارزش‌گذاری روی یک مجموعه فرهنگی و هنری فاکتورهای مخصوص به خودش را دارد که فی‌الحال مجموعه ایرانشهر از آن‌ها به دور است. بهتر است مدیریت این مجموعه در سالِ جدید اقدامات جدی‌تری از خودشان به منصه ظهور برسانند در غیر این صورت اگر رپرتوار نمایش‌های مبتذل با فرم‌های کذایی و ضدمخاطب ادامه داشته باشد، بیش از این جایز نیست که نام استاد بزرگی چون حمید سمندریان بر سردر این تالار قرار داشته باشد.




صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater

اخبار تئاتر:

شناسایی ظرفیت‌های تئاتر غیردولتی از ایران تا آلمان

امیررضا کوهستانی اپرای واگنر را به صحنه می‌برد

میزبانی تالار مولوی از هفدهمین جشنواره تئاتر تجربه

«تئاتر شهر» چقدر ایمن است؟!

سالنامه ۱۳۹۶ تئاتر ایران منتشر شد

پیام تبریک موسسه اکبر رادی برای اصغر فرهادی

نمایشنامه برگزیده تئاتر فجر منتشر شد

درباره اینگمار برگمان کارگردان تئاتر

زمان برگزاری هجدهمین جشنواره نمایش های آیینی سنتی اعلام شد