سینمای ژاپن از دوران افسانهای آکیرا کوروساوا و دوران طلایی استودیو جیبلی گرفته تا موفقیتهای مدرن مانند Perfect Days و Drive My Car همیشه در صف مقدم آثار برجسته بوده است. متأسفانه، مانند هر نوآوری خارجی بزرگی، تنها مسئله زمان است تا سینمای غرب به سراغ این آثار بیاید و آنها را خراب کند.
از زمانی که فیلمها در شرق ساخته شدند، استودیوهای غربی این آثار را به عنوان منبع درآمد آسان برای جذب مخاطب جدید دیدهاند. برخی از این بازسازیها موفقیتآمیز بودهاند—برای مثال، The Magnificent Seven که از Seven Samurai کوروساوا اقتباس شده است—اما این گونه آثار اندک هستند.
وحشت اغلب ژانری است که توسط دستهای غربی خراب میشود، پس در فهرست زیر، تعدادی از این آثار را خواهید دید. اما تنها فیلمهای ترسناک نیستند که آسیب میبینند؛ ما سعی کردهایم تا نمونههای مختلفی از این بازسازیها را نشان دهیم تا فهرستی متعادل داشته باشیم.
همانطور که میگویند؛ اگر چیزی خراب نیست، آن را تعمیر نکنید. متاسفانه، این دقیقاً همان کاری است که در هر یک از بازسازیهای زیر انجام دادهاند.
پنج مورد از بدترین بازسازیهای فیلمهای ژاپنی در سینمای غرب:

۵- «Godzilla» – Roland Emmerich (1998)
از تمام فیلمهایی که از ژاپن بیرون آمدهاند، میتوان گفت که کمتر فیلمی تأثیری مانند نسخه اصلی Godzilla بر فرهنگ جهانی داشته است. این فیلم که به زبان ژاپنی به صورت ゴジラ (گوجیرا) منتشر شد، نه تنها یکی از ارکان ژانر «کایجو» به شمار میرود، بلکه نگاهی جذاب به رابطه ملت ژاپن با نیروی هستهای پس از جنگ جهانی دوم ارائه میدهد. متأسفانه، چنین ایدهای که اینقدر قوی بود، برای ماندن در چارچوب یک فیلم به اندازه کافی خوب نبود.
از زمان اکران نسخه اصلی، تاکنون ۳۸ فیلم Godzilla ساخته شده است که برخی از آنها توسط استودیوهای آمریکایی تهیه شدهاند. در سال ۱۹۹۸، رولند امریش، کارگردان فیلم «روز استقلال»، اولین نسخه هالیوودی از این داستان را ساخت. اگرچه این فیلم بازسازی دقیقی از فیلم نخست نبود، اما Godzilla امریش میتوانست یک شروع جدید و شجاعانه برای این هیولای کلاسیک باشد. متأسفانه، اینگونه نبود. فیلم فاقد هرگونه ظرافت یا داستانهای شخصیتپردازی جذابی است که فیلمهای ژاپنی را دیدنی میکرد. این فقط یک سوسمار بزرگ بود که برای دو ساعت روی ساختمانها قدم میزد.
هرچند که در بعضی موقعیتها این نوع فیلمها قابل قبول است، اما «پادشاه هیولاها» شایسته فیلمی بهتر از این بود.
۴ - Shall We Dance? – Peter Chelsom (2004)
در سال ۱۹۹۶، کارگردان ژاپنی ماسایوکی سوئو فیلم Sharu wī dansu? را منتشر کرد که به فارسی Shall We Dance? ترجمه میشود. داستان درباره شوهای سوییاما (با بازی کوجی یاکوشو)، حسابداری موفق اما تنها است که یک روز با مای کیشیکاوا (با بازی تامیو کوساکاری)، رقصندهای زیبا روبرو میشود و دلش میلرزد. این مرد که به هیچ عنوان در رقص مهارت ندارد، تصمیم میگیرد به صورت پنهانی رقص یاد بگیرد تا دل او را به دست آورد و اینگونه کمدی رمانتیک دلپذیر آغاز میشود. این فیلم جوایز متعددی از جمله ۱۴ جایزه در جوایز آکادمی سینمای ژاپن را از آن خود کرد و مهمتر از همه، الهامبخش بازسازی انگلیسیزبان آن در سال ۲۰۰۴ شد.
با هدایت پیتر چلسوم، کسی که فیلم Hannah Montana: The Movie را ساخته است، این نسخه از Shall We Dance? یک نکته خوب داشت و آن انتخاب ریچارد گییر برای نقش اصلی بود. جنیفر لوپز نیز در نقش رقصنده ظاهر میشود که انتخاب مناسبی است، البته اگر بتوانید اختلاف سنی میان این دو بازیگر را نادیده بگیرید. متأسفانه، هیچکدام از جذابیتهای نسخه اصلی در این فیلم حضور ندارد. همچنین عوامل فرهنگی زیادی وجود دارند که به سادگی از ژاپن به ایالات متحده منتقل نمیشوند. اگرچه این فیلم کاملاً وقتگذرانی بیهودهای نیست، اما فاصله زیادی با موفقیتهای نسخه اصلی دارد. واقعاً چه اشتباهی بود!
۳- Ghost in the Shell – Rupert Sanders (2017)
باز هم، این فیلم به طور دقیق یک بازسازی نیست، چرا که بیشتر یک تولید آمریکایی است که به شدت از یک محصول ژاپنی الهام گرفته است. با این حال، این نسخه جنجالی Ghost in the Shell باید حتماً در این فهرست قرار میگرفت. کارگردانی این فیلم بر عهده روپرت سندرز بود، که همچنین مسئول بازسازی زشت The Crow در سال ۲۰۲۴ است. این فیلم یک نسخه انگلیسی از یک مانگای بسیار محبوب است که در دنیایی که انسانها به طور فزایندهای به روباتهای پیشرفته تبدیل میشوند، روایت میشود. داستان حول یک زن میچرخد که از یک تصادف نجات مییابد، اما تبدیل به یک
بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان
سرباز سایبورگ فوقالعاده میشود که به منظور مبارزه با جرم و جنایت تلاش میکند.
انتقاداتی به این فیلم وارد شد که از لحن بسیار جدی آن بود، که کاملاً با جو سبکتر و خندهدار مانگا در تضاد بود. همچنین به شدت به استفاده بیش از حد از جلوههای ویژه انتقاد شد. با این حال، اینها مهمترین مسائلی نبود که مردم را عصبانی کرد. تصمیم به انتخاب اسکارلت جوهانسون برای نقش موتوکو کوساناجی با انتقادهای گستردهای روبهرو شد، به
طوری که استودیو متهم به سفیدسازی فیلم و دادن نقش یک شخصیت ژاپنی به یک بازیگر سفیدپوست آمریکایی شد. تمام این جنجالها هرگونه شانس موفقیت Ghost in the Shell را از بین برد. خب، حداقل نسخه انیمیشنی ۱۹۹۵ آن هنوز برای دیدن وجود دارد.
۲- Apartment 1303 3D – Michael Taverna (2012)
اولین فیلم از یک دوگانه وحشتناک در این فهرست، Apartment 1303 3D نه تنها نام گیجکنندهای دارد بلکه فیلمی بسیار بد هم است! جنت اسلات (با بازی جولیان میشل) پس از مشاجرهای با مادر و خواهرش وارد یک آپارتمان جدید و عجیب میشود. در اینجا، اتفاقات عجیبی رخ میدهد که او را مشکوک میکند که همهچیز آنطور که به نظر میرسد، نیست. وقتی او توسط یک روح تسخیر میشود، این خواهرش لارا (با بازی میشا بارتون) است که باید او را نجات دهد. نه تنها این فیلم ترسناک نیست، بلکه بهطور بدی ساخته شده، بد بازی شده و برای سهبعدی بهطور نادرستی بهینهسازی شده است. اگرچه این دوران به جایی رسید که همه چیز به صورت 3D ساخته میشد بدون هیچ دلیل موجهی، ممکن است غیرمنصفانه باشد که تمام تقصیرها را به گردن این فیلم بیاندازیم.
شاید این نباید تعجبآور باشد، چرا که فیلم ژاپنی که این نسخه بر اساس آن ساخته شده، بهتر از این نیست. این فیلم که تنها Apartment 1303 نام داشت، در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و احتمالاً انتخاب شده بود زیرا بر اساس رمانی از کی اوئیشی، نویسنده رمانهای مربوط به برخی از فیلمهای Ju-On ساخته شده بود. متاسفانه، داستان او هیچ چیز جدیدی به این ژانر نمیآورد. این یک داستان معمولی از خانه تسخیر شده و تسخیر روح است، داستانی که میلیونها بار قبل از این ساخته شده است. با این حال، این دلیل نمیشود که نسخه آمریکایی آن تقریباً غیرقابل تحمل باشد.
۱- One Missed Call – Eric Valette (2008)
نسخه اصلی One Missed Call (چاکوشین آری به زبان ژاپنی) توسط تاکاشی میکه، کارگردانی که به خاطر ساخت بیش از ۱۰۰ فیلم بلند شناخته شده است، ساخته شد. با این حال، این فیلم نمونهای از کمیت بر کیفیت بود، زیرا این فیلم ترسناک به هیچ وجه یک اثر کلاسیک به حساب نمیآید. داستان حول یک زن جوان به نام یومی (با بازی کو شیباساکی) میچرخد که تماس تلفنی دریافت میکند که ادعا میکند تاریخ و زمان مرگ او را میداند. ایدهای بد نیست، اما در نهایت برای میکه، درخشش زیادی به همراه نداشت. با این حال، وقتی این فیلم انگلیسیزبان در پنج سال بعد ساخته شد، نسخه اصلی در مقایسه با آن به شاهکار سینمایی تبدیل شد.
اگرچه این فیلم یک بازسازی از یک فیلم ژاپنی بود، One Missed Call ساخته اریک والِت متهم به کپیبرداری از فیلمهای ترسناک دیگر، از جمله Scream و Final Destination شد. داستان فیلم به طور دردناکی سطحی است، با بازیهایی که به قدری غیرقانعکننده است که ممکن است باور کنید این افراد هیچگاه فیلمی ندیدهاند، چه برسد به اینکه در یکی بازی کرده باشند. این فیلم به عنوان پایینترین نقطه از روند بازسازیهای ج-هورور شناخته شد و ثابت کرد که این ایده که از ابتدا هم ضعیف بود، حالا کاملاً بیارزش شده است. دوست داشتیم بگوییم هالیوود از این شکست درس گرفته و از ساخت بازسازیهای بیروح فیلمهای ژاپنی دست کشیده است، اما همانطور که این فهرست نشان میدهد، این لحظه از روشنبینی هیچگاه به سواحل آن نرسید.
نویسنده: نسرین پورمند