یک تصور اشتباه در سینمای ایران وجود دارد که فیلمسازی را مولف خطاب کنیم که فیلمنامه اثرش را خودش نوشته باشد. درحالیکه از نظر من فیلمساز مولف فردی است که دارای جهانبینی و ایدئولوژی پیشرویی بوده و بر اساس آن، موضوعی چه بسا تکراری را از فیلتر جهانبینی خود رد کند و آن را موثر و عمیق روایت کند. به نظر من نمیشود نگاه یک کارگردان در سینمای مولف به تمام سکانسها به گونهای یکسان و تکنسینوار باشد.
کیومرث مرادی که نمایش «مرغ دریایی من» را روی صحنه دارد درباره اقتباس از چخوف و دغدغه هایش در این نمایش صحبت کرد.
قطبالدین صادقی معتقد است: اقتباس ما از ادبیات و متون کهن، باید مصداق امروزی هم داشته باشد و دور از دغدغههای و فضاهای فکری ما نباشد.
تهیهکننده «کارت پرواز» از جریانی میگوید که سینمای ایران را تغییر داده و از سینمای اجتماعی جز آنچه میخواهد اثری باقی نگذاشته و نخواهد گذاشت.
پیام دهکردی از چرایی و چگونگی پذیرش نقش مایکل هاشمیان در سریالگاندو و بازی در نمایش جنایات و مکافات همینطور وضعیت این روزهای تلویزیون و تئاتر میگوید.
نغمه ثمینی میگوید: مهمترین بخش «جنگها و بدنها»، آن بخشی است که از جنگ میگوید. چون آن حقیقیترین و صادقانهترین بخش کتاب است و یک مولف در میان صدها آدمی که روی زمین زندگی میکند ترس خودش را از یک جنگ قریبالوقوع و محتمل بیان میکند.
محمدحسین مهدویان در گفتوگویی که با روزنامه همشهری انجام داده به بهانه تولد مسعود کیمیایی از سینمای این کارگردان موج نوی سینمای ایران گفته است.
«وقتی از فرانسه برگشتم مهدی هاشمی مرا به بهرام بیضایی معرفی کرد. فکر میکردم او در مقایسه با ایدهآلهای من، آدم بزرگی نیست، به همین علت گفتم دوست ندارم با یک آدم معمولی کارم را شروع کنم. بعد از آن بارها گفتم فکر میکردم «مرگ یزدگرد» ضعیفترین کار رزومه من خواهد بود اما الان بعد از ۴۰ سال درخشانترین کار من است. جالب این است که آن را با اکراه قبول کرده بودم و اگر اصرار مهدی هاشمی نبود احتمالاً در آن بازی نمیکردم.»
در «لانچر ۵» به نويسندگي و كارگرداني مسعود صرامي و پويا سعيدي، شاهد داستاني از چند قتل هستيم كه در يك پادگان رخ ميدهد و سروان شايگان (امير نوروزي) در مقام بازرس پادگان به جستوجوي راز قتلهاست. البته نويسندگان اين نمايش از تركيب ژانرها استفاده كردهاند و شاهد لحن كمدي و يك داستان پرالتهاب تجاوز و انتقام هم هستيم.
حسنينسب: يكي از مهمترين دلايل فراز و فرود كيفيت فيلمها به اين مربوط ميشود كه فيلمها در ذهن كيميايي يك شكل و اندازهاي دارند و در مسير توليد يك شكل ديگر به خودشان ميگيرند. او بسيار آدم آسيبپذيري است و حتي عوامل پشت صحنه هم ميتوانند روي ذهن و خروجي كارش تاثير جدي بگذارند. گاهي افزوده شدن سكانسها و كاراكترهايي به دلايل غيرسينمايي لطمه ميزند، زماني فيلمي به خاطر تغيير مسير قصه يا روحيه واكنشي كيميايي آسيب ميبيند.
بهشدت دوست دارم مؤلف باشم و امضاي خودم را داشته باشم. طوري كه هركس به تماشاي نمايشم آمد، بدون ديدن بروشور بفهمد اين نمايش كار من است. افق گستردهاي را برای اين هدف ترسيم كردم و قطعا پرترههايي قويتر روي صحنه خواهم آورد. اميدوارم فرهنگ تئاترديدن بالا برود و تماشاگر بهدنبال تئاتري باشد كه انديشه منتقل ميكند، نه تئاتري كه صرفا بازيگر معروف دارد يا او را ميخنداند!
چهار، پنج ماه قبل شرایط بسیار دشوار بود. ما از طرحی صحبت میکردیم که هیچکس ذهنیت دقیقی از چگونگی آن نداشت و طبیعی است طرحی که هنوز آزمایشش را پس نداده نمیتواند آدمهای بیشتری را درگیر کند. اما میخواهم این را بگویم که من بههیچوجه کار خیریه انجام نمیدهم. اساسا قصد من فقط کار فرهنگی است. قرار نیست از نابینایان پولی گرفته شود. سوینا درواقع ترویج یک اتفاق فرهنگی است.
کارگردان فیلم «سرکوب» با تاکید بر اینکه اکران عمومی را بر نمایش همراه با حذفیات فیلمش در جشنواره فجر ترجیح داده، میگوید، این فیلم تلنگری است تا حواسمان باشد که خانوادهها ممکن است چه آسیبهایی از نزاعهای سیاسی بخورند.
حسین پارسائی نماییش مولن روژ را کمدی میداند که در زیرلایههای آن میتوان تراژدی مشکلات اخلاقی امروز جامعه ایرانی را دید.
حمید تبریزی گفت: ساعدی اصلا در پی تجدید چاپ آثارش نبود و فقط نوشتن برایش مهم بود و هر جا که میشد نوشتههایش را منتشر میکرد. به نظر میرسد که هر روزنامه و مجلهای که از او مطلب میخواسته، با آنها همکاری میکرده و پیشنهادشان را رد نمیکرده است.
من بيشتر اوقات با قطار سفر ميكنم. صداي قطار و ريتم آن در گوشم موج ميزند. اگر دقت كنيد در شروع كار يك كندي عجيب و غريبي وجود دارد. انگار قطاري به سختي در حال آغاز حركت است. البته گاهي اوقات حوصله تماشاگر هم سر ميرود. با اين حال، ريتم و تمپو به يك باره سرعت بالايي پيدا ميكند. اجراي نمايش «اين يك كنفرانس از شكست ماست» بر اساس ريتم قطار است.
کارگردان جوان تئاتر پس از تجربه نمایشی درباره اوتیسم، از اهمیت ژانر وحشت و علاقهاش به تولید نمایشی در این حوزه میگوید
آقاي كرمي از من خواست به تئاترشهر بيايم، ابتدا قصد نداشتم بپذيرم، دقيقا به دليل همين نكته چون قبلا تئاترشهر را به عنوان مخاطب و همكار ديده بودم ولي اينجا لايههايي دارد كه تا در آن كار نكنيد متوجه نميشويد. پذيرش مديريت تئاترشهر به دليل همكاري با آقاي كرمي بود، اتفاقا خيلي هم علاقه داشتم آقاي شريعتي به كارشان ادامه دهند. عملا شايد بتوان گفت يك هفته فرصت برنامهريزي داشتم و در بدو ورود هم جدول آمادهاي وجود داشت كه بخشي به دوران حضور آقاي كرمي بازميگشت و تعهد ما به حساب ميآمد.
شرايط بازتوليد، هميشه ايجاب ميکند که بخشي از بازيگران بهدليل گذشت زمان و غيرقابلدسترسبودن، تغيير کنند. البته در اين نمايش، بازيگران به صورت کلي عوض شدهاند. گروه تازه، شرکتکنندگان در ورکشاپ اخير من بودهاند و همه با انگيزه و نيرويي مضاعف به نمايش اضافه شدهاند که فکر ميکنم در روند تازهسازي نمايش سهيم خواهند بود.
مردم ایران وقتی به مشکلی برمیخورند فورا میگویند دولت مقصر است. تو حاضر نیستی سر چراغ قرمز به بغل دستیات راه بدهی. اما درباره تساهل و تسامح در کشور حرف میزنی؟ همیشه عادت کردهایم از بالا چیزی به ما تزریق شود. اما ارشاد هم عادت کرده همیشه از خودش رفع مسئولیت کند. استعلام سرمایهگذار برای نهادهای امنیتی کار سختی نیست. وقتی شما میخواهید مثلا در حراج تهران شرکت کنید، از چند روز قبل که فرم را پر میکنید از شما حساب بانکی میخواهد که اهلیت اینکه در این معامله باشید را دارید یا نه. چرا ارشاد از من نمیپرسد تو که میخواهی وارد ساخت یک سریال شوی، این اهلیت را داری که سرمایهاش را جمع کنی؟ مهمترین موضوع اهلیت است.