شطرنج باد یادآور استعداد اوست و به نوعی ادای احترام گیتا اصلانی به میراث پدرش است. گیتا میگوید: «وقتی پدرم نسخه ترمیم شده را دید گفت مثل ملاقات با روانکاوی است که به او یادآوری کرده اصلا چرا میخواسته فیلمساز شود. او واقعا خوشحال بود. پدرم از هیچ چیز پشیمان نیست. این فیلم مانند فرزندی است که گم کرده و اکنون آنها دوباره به هم رسیدهاند.»
نرگس آبیار اینبار تصویری از فرودستان را با خط روایی کامل به ما نشان می دهد. آدمها و حاشیه هایشان که اگر نبود آن کات های سریع، همچنان ما در حواشی فیلم می ماندیم و به متن نمی رسیدیم.
مشکل شیشلیک در وهله نخست به شوخی های تکراری، بهره گیری از الگوی مفهوم افعال و اعمال معکوس و کلیشه هایی بر می گردد که ژوله در نوشته های طنز خود و بخصوص شب های برره پیش از این، تجربه کرده و اینجا در بستری سینمایی با برخی زیرلایه های اجتماعی آن را قوام بخشیده است.
گرچه کاوه صباغزاده در ساخت فیلم رمانتیسم عماد و طوبا در ارائه و خلق فضایی رمانتیک و فانتزی توانسته شمایی از موفقیت را نشان دهد، در قیاس با ساخته پیشین او گامی به عقب است و به سندروم عقبگرد کارگردان فیلم اولی گرفتار شده است.
فیلم «بیهمهچیز» ساخته «محسن قرایی» میهمان اولین روز سی و نهمین جشنواره فیلم فجر در سینمای رسانهها، آسیبهای رفتارهای عوامگرایانه را در عرصه سیاست و اجتماع به نمایش میگذارد.
سینما متشکل است از ژانرهای مختلف و گونههای متفاوت و همین تنوع ژانر است که شاید در جذب مخاطب؛ سینما را نسبت به مدیومهای دیگر متفاوت میکند.
«بی همه چیز» معلوم نیست چرا بی همه چیز است. آدم یاد اسرار گنج دره جنی می افتد که آخرش بی همه چیزی است.
«بی همه چیز» اگرچه شاهکار از آب در نیامده و شیمی شخصیت ها تا اندازه ای خام به نظر می رسد اما در سطح سینمای ایران و ارتباط با تماشاگر تا حدزیادی موفق عمل کرده است.
اینکه صباغزاده تلاش میکند با تمهیدات روایی به سویههایی جدید از یک دغدغه محوری بپردازد، میتواند نقطه قوت و امتیازی در تداوم و قوام نگاه او تلقی شود که هر بار رنگآمیزی خاصی پیدا میکند.
او انگار خلق شده تا در فیلمهایی با مایههای شاعرانه و اگزیستانسیالیستی، نقش شخصیتهای تنها، خاموش، سردمزاج و ملانکولیک را بازی کند. نقشهایی که هر کدام به نوعی با شخصیت آرام، درونگرا، کم حرف، ملانکولیک و روشنفکرانه او گره خورده است.
سحر عصرآزاد: تماشای فیلم سرپا، خوش ساخت و به شدت سینمایی «صحنه زنی»، خاطره تلخ بسیاری از فیلمهای خوبی را برایم زنده کرد که در بیست سال گذشته قبل از جشنواره فجر دیدم و از غیبت و حذفشان در رقابت جشنواره، متعجب و گیج ماندم.
در میان آثار بخش مسابقه سهم زنان فیلمساز سه فیلم و سهم فیلمسازان اول هفت فیلم است.
هرچند برگزارکنندگان جشنواره تئاتر و فیلم فجر عنوان کردهاند که اجازه شفاهی برای برگزاری بخش حضوری این جشنوارهها را به شکل محدود دارند ولی گفته می شود، هنوز هیچ ابلاغ رسمی از سوی وزارت بهداشت درباره حضور مخاطبان در این دو جشنواره صورت نگرفته است.
فيلم كه هر از گاهي با دوربين خود به بيغولههايي سرك كشيده و با نمايش دادن وضعيت زيست مهاجران افغان قصد اين را دارد تا جنبههاي منفي ترك موطن را عيان كند نه تنها نميتواند مخاطب خود را تحتتاثير قرار دهد بلكه با ثبت لانگشاتهاي بسيار تكرار شده در سينما، خنثي بودن هر چه بيشتر شخصيتهايش را به خورد مخاطب ميدهد. مشخص است كه فيلمساز از بسياري چيزها دلخور است ولي نميداند به ترتيب كدام را بيان و به چه ميزان پررنگ كند.
برنامه شهاب حسيني تركيبي است از مهمانان رامبد جوان و مهران مديري حالا با يك زمينه خاص. اينكه مهمانها با هم رفيقند اما فراتر از رفاقت مهم مشهور بودن آنان است. به هر حال رفقاي قديميتر و البته پشتهمتري از پژمان و سام داريم. آدمهايي كه در مسير رفاقت جان خود را فدا كردهانداما در اينجا رفاقت به معني چگونه با هم معروف بودن است.
عجيب است كه حتي از لحاظ ساختاری و اجرا كه هومن سيدی مهارت مثالزدنی در آن دارد، با گذشت سه قسمت از سريال، هنوز نتوانسته يك سكانس تماشايی، جذاب و گيرا و به ياد ماندنی، براي مخاطب ارايه كند.
فیلم پایانی گویا دارد و سعی می کند شخصیت ها را به سرنوشتی مشخص برساند. انگار که نود دقیقه از زمان فیلم را هدر داده باشیم تا پایانی که مدنظرمان است را به مخاطب دیکته کنیم. دیکته ای نوشته شده که سرشار از غلط است!
فیلم سینمایی «جمشیدیه» که این روزها به فروشی بیش از ۶۰۰ میلیون تومان در اکران آنلاین دست یافته، فیلمی است که در تلاش برای ترغیب به پرهیز از خشونت، به مانیفستی فرهنگی _ اجتماعی بدل میشود.
برنامهای که با بودجه بیت المال تولید میشود باید هدف آن مخاطب باشد ولی گویا شبکه 3 و در صدر آنها آقای فروغی (مدیر شبکه) حتی دلیل بدیهی تولید یک برنامه را هم نمیدانند یا میدانند و ...
ده سال پس از اکران«جدایی نادر از سیمین»، همچنان نمیتوان به فضای تلخ آن خُرده گرفت. در این روزگار و زمانه، هنرمند حتی اگر بخواهد منعکس کنندهی تنها، بخشی از واقعیتهای جامعه باشد، بروز و ظهورِ این تلخی در اثرش اجتناب ناپذیر است؛ و بیان صادقانه مصائب و تلخی ها، نه تنها سیاه نمایی و خیانت نیست، بلکه بر عکس، تنها از هنرمندان با وجدان، متعهد و شجاع برمیآید.
دومین قسمت از سریال قورباغه، ساخته هومن سیدی، شبب گذشته (۸ دی) در دسترس مخاطبان قرار گرفت. این قسمت سریال، فرصتی است برای پیداشدن شخصیتهای جدید و شروع قصهای فرعی در فضایی متفاوت و حتی وهمآلود.