بازیگران توانمند سینما با استفاده از استعدادهای خود در کنار گریم‌های فوق‌العاده، توانسته‌اند به شخصیت‌هایی تبدیل شوند که حتی طرفداران پر و پا قرصشان هم به سختی آن‌ها را شناسایی می‌کنند. از ایفای نقش‌های ترسناک و شگفت‌انگیز گرفته تا بازی در نقش شخصیت‌های تاریخی، این ۱۵ بازیگر ثابت کرده‌اند که می‌توانند کاملاً به یک شخصیت دیگر تبدیل شوند.

چارسو پرس: در دنیای پر رمز و راز سینما، بازیگران نه‌تنها با استعداد خود بلکه گاهی با کمک چهره‌پردازان حرفه‌ای، به شخصیت‌هایی فراتر از تصور ما تبدیل می‌شوند. سینمای جهان مملو از لحظاتی است که بازیگران برای ایفای نقشی خاص، چنان دگرگون شدند که حتی نزدیک‌ترین افرادشان نیز آن‌ها را نمی‌شناختند.


در سال‌های اخیر با پیشرفت تکنولوژی‌هایی مانند موشن کپچر و جلوه‌های ویژه بصری، تغییر چهره بازیگران ساده‌تر از گذشته شده است. برای مثال، جاش برولین در نقش تانوس در دنیای سینمایی مارول، به‌جای رنگ بنفش و گریم، تنها با لباس مخصوص و توپ‌های تنیس بازی کرد! با این حال، وقتی ترکیبی از استعداد بازیگر و مهارت تیم گریم، شخصیت‌هایی باورنکردنی خلق می‌کنند، نتیجه همیشه چشم‌گیرتر و ماندگارتر است.


در این گزارش از چارسو پرس، نگاهی انداخته‌ایم به ۱۵ بازیگر مطرح که برای یک نقش، به‌کلی غیرقابل شناسایی شدند؛ چهره‌هایی که مرز بین واقعیت و خیال را در سینمای جهان جابه‌جا کرده‌اند.


در روزهایی که توجه مخاطبان به جلوه‌های ویژه و چالش‌های فیزیکی بازیگری بیشتر از هر زمان دیگری شده، اینگونه نقش‌آفرینی‌ها بار دیگر در ترندهای جستجوی گوگل قرار گرفته‌اند. از تحسین رسانه‌ها برای گری اولدمن در نقش وینستون چرچیل گرفته تا حیرت مخاطبان از تحول کریستین بیل در فیلم‌هایش، این گزارش نشان می‌دهد که در سینما، همه چیز ممکن است.


جان هرت در نقش جان مریک در فیلم «مرد فیل‌نما»

جان هرت با ایفای نقش در فیلم تحسین‌شده‌ی «مرد فیل‌نما» به کارگردانی دیوید لینچ در سال ۱۹۸۰، نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شد. این فیلم در کنار بازی درخشان هرت، زمینه‌ساز اضافه شدن بخش «بهترین چهره‌پردازی» به جوایز اسکار شد؛ اتفاقی تاریخی که جایگاه هنر گریم در سینمای جهان را به سطح تازه‌ای رساند.


شخصیت جان مریک که هرت آن را به طرز بی‌نظیری به تصویر کشید، بر اساس داستان واقعی «جوزف کری مریک» هنرمند انگلیسی با ناهنجاری‌های شدید جسمی ساخته شده بود؛ کسی که در دهه ۱۸۸۰ در نمایش‌های عجیب و غریب (Freak Shows) به نمایش گذاشته می‌شد.


در آن دوران، جان هرت چهره‌ای شناخته‌شده در میان علاقه‌مندان سینما بود، اما طراحی چهره و گریم پیچیده‌اش در این فیلم باعث شد تا کمتر کسی بتواند او را تشخیص دهد. دیوید لینچ ابتدا سعی داشت خودش گریم را طراحی کند، اما این تصمیم حاشیه‌هایی در پشت صحنه به همراه داشت؛ از جمله تلاش آنتونی هاپکینز برای کنار گذاشتن لینچ از پروژه! در نهایت کار گریم به «کریستوفر تاکر» سپرده شد؛ هنرمندی که پیش از آن با طراحی پروتزهای معروف صحنه کافه در «جنگ ستارگان» شناخته شده بود.


تاکر پس از «مرد فیل‌نما»، در پروژه‌هایی چون «جست‌وجو برای آتش» (۱۹۸۱) و «شرکت گرگ‌ها» (۱۹۸۵) نیز حضور داشت. اما جالب است بدانید که علی‌رغم تمجید فراوان از گریم او در فیلم «مرد فیل‌نما»، این اثر هیچ جایزه‌ای در این بخش دریافت نکرد. این موضوع باعث اعتراض گسترده جامعه سینمایی شد و در نتیجه، آکادمی اسکار یک سال بعد، جایزه‌ی ویژه‌ای برای بهترین چهره‌پردازی تعریف کرد.


اگرچه نخستین اسکار این بخش به «ریک بیکر» برای فیلم «گرگ‌نمای آمریکایی در لندن» تعلق گرفت، اما این کریستوفر تاکر بود که مسیر جدیدی برای چهره‌پردازان در سینمای جهان گشود.


در چارسو پرس، با ما همراه باشید تا با داستان‌های کمتر شنیده‌شده‌ی تاریخ سینما و چهره‌های فراموش‌نشدنی آشنا شوید.


بیل اسکارسگارد در نقش کنت اورلاک در «نوسفراتو»

بیل اسکارسگارد بازیگر ناآشنایی با نقش‌های ترسناک نیست. او پس از درخشش در نقش دلقک مخوف «پنی‌وایز» در فیلم «آن: فصل اول» (It: Chapter One – ۲۰۱۷) تبدیل به چهره‌ای شناخته‌شده در سینمای وحشت شد. اگرچه در آن فیلم هم چهره‌اش به سختی قابل تشخیص بود، اما بسیاری از مخاطبان تا سال‌ها بعد چهره واقعی او را به‌درستی نمی‌شناختند.


 به همین دلیل، ظاهر متفاوت و ترسناک او در نقش «کنت اورلاک» در فیلم «نوسفراتو» (Nosferatu – ۲۰۲۴) ساخته رابرت اگرز باعث تعجب بسیاری از طرفداران شد.


در طول بیش از یک قرن، شخصیت دراکولا بارها در قالب‌های مختلف روی پرده سینما ظاهر شده است. در بسیاری از نسخه‌ها، مانند بازی به‌یادماندنی کریستوفر لی، چهره بازیگر تقریباً بدون تغییر باقی می‌ماند و تنها اندکی رنگ‌پریده‌تر می‌شد. اما مانند «مکس شرک»، بازیگر نسخه کلاسیک آلمانی «نوسفراتو: سمفونی وحشت» (۱۹۲۲)، بیل اسکارسگارد در نسخه جدید با ظاهری کاملاً دگرگون و هیولایی دیده می‌شود.


دیوید وایت، طراح جلوه‌های ویژه گریم فیلم، در گفت‌وگویی با مجله ورایتی جزئیات جالبی از این تحول بصری را افشا کرد: «زمان آماده‌سازی چهره بیل متفاوت بود. اگر فقط از پروتزهای سر و دست استفاده می‌شد، حدود چهار ساعت و نیم زمان می‌برد. اما اگر گریم کامل بدن نیاز بود، این فرایند تا شش ساعت طول می‌کشید. برداشتن پروتزها هم چیزی در حدود ۴۵ دقیقه زمان لازم داشت.»


دیوید وایت به همراه تریسی لودر و سوزان استوکس-مانتون برای جایزه اسکار بهترین گریم و چهره‌پردازی نامزد شدند، اما این جایزه در نهایت به فیلم «The Substance» رسید.


در چارسو پرس، با تمرکز بر اخبار داغ سینمای جهان، پشت‌پرده‌ دگرگونی‌های حیرت‌انگیز بازیگران را دنبال کنید.


 «نوسفراتو» نه تنها بازسازی یکی از نمادین‌ترین آثار سینمای وحشت است، بلکه بار دیگر توجه مخاطبان را به قدرت بی‌نظیر گریم در خلق کاراکترهای فراموش‌نشدنی جلب کرده است.


ادی مورفی در نقش سول در فیلم «سفر به آمریکا»

ادی مورفی بازیگری است که بارها با تغییر چهره‌های خیره‌کننده مخاطبان را شگفت‌زده کرده، اما شاید متفاوت‌ترین و غیرقابل‌تشخیص‌ترین ظاهر او در فیلم کمدی «سفر به آمریکا» (Coming to America – ۱۹۸۸) رقم خورده باشد. مورفی در این فیلم نه‌تنها در نقش اصلی یعنی «شاهزاده آکیم» ظاهر شد، بلکه چندین شخصیت دیگر از جمله آرایشگر محله «کلرنس» و خواننده گروه «سکشوال چاکلت»، «رندی» را نیز بازی کرد. با این حال، این نقش «سول» بود که واقعاً بینندگان را متحیر کرد.


سول، یک مرد سالخورده، سفیدپوست و یهودی بود که توسط کارگردان فیلم، جان لندیس، طراحی شد. لندیس در سال ۲۰۰۵ در گفت‌وگویی با کولایدر توضیح داد که ایده این شخصیت را پس از مطالعه کتابی درباره کمدین‌های یهودی دوره وادویل به دست آورده بود؛ کسانی که در نمایش‌های خود از چهره‌سازی سیاه (blackface) استفاده می‌کردند. به گفته لندیس، خلق شخصیت سول راهی برای طنز انتقادی نسبت به این رفتار تبعیض‌آمیز بود.


برای اجرای این گریم پیچیده، لندیس از ریک بیکر، طراح افکت‌های ویژه فیلم «یک گرگ‌نمای آمریکایی در لندن»، کمک گرفت. بیکر شخصیت سول را بر اساس پدرزن خود مدل‌سازی کرد و با استفاده از پروتزهای حرفه‌ای، مورفی را به‌طور کامل دگرگون ساخت.


لندیس در همان مصاحبه اشاره کرد که مورفی زمانی که زیر گریم شخصیت‌های مختلف می‌رفت، رفتار متفاوتی از خود نشان می‌داد: «وقتی در گریم سول قرار می‌گرفت، طوری سرزنده و پرانرژی می‌شد که انگار هنوز ۱۹ ساله است. دیگر ادی نبود. جالب اینجاست که تیم فیلم ‘پروفسور دیوانه’ بعدها گفتند که کار با شرمن کلامپ خیلی لذت‌بخش بود، اما همکاری با خود ادی مورفی سخت بود.»


فیلم «سفر به آمریکا» در نهایت نامزد جایزه اسکار بهترین گریم شد، اما این جایزه به فیلم «بیتل‌جوس» تعلق گرفت.


بیشتر بخوانید: معرفی فیلم‌های سینمایی


میا گاث در نقش پرل در فیلم «X»

وقتی فیلم ترسناک «X» در سال ۲۰۲۲ اکران شد، کمتر کسی می‌دانست که تی وست (Ti West) در حال ساخت یک سه‌گانه است. اما صحنه‌ای پنهان پس از تیتراژ پایانی، تماشاگران را با پیش‌نمایشی از فیلم «پرل» (Pearl) غافلگیر کرد؛ فیلمی که در همان سال به نمایش درآمد. در ابتدا، مخاطبان با پرل به عنوان یک پیرزن ترسناک و قاتل در «X» آشنا شدند، اما بسیاری از بینندگان متوجه نشدند که این شخصیت را همان بازیگری بازی کرده که نقش مکسین را نیز ایفا می‌کند — میا گاث.


گاث در «X» هم‌زمان نقش دو شخصیت را بازی می‌کند: پرل و مکسین؛ دو زن با فاصله‌ی سنی زیاد و البته تمایلات جنایی متفاوت. اما از دیدگاه تی وست، این دو شخصیت به شکلی عجیب به هم مرتبط‌اند. او در مصاحبه‌ای با /Film گفت: «آن‌ها دو شخصیت متفاوت هستند، اما انگار دو نسخه از یک انسان‌اند.»


نکته جالب اینکه میا گاث در طراحی چهره پرل نیز نقش داشت. سارا روبانو، طراح گریم فیلم، در گفت‌وگویی با Bloody Disgusting فاش کرد: «میا می‌خواست تماشاگران بتوانند با پرل ارتباط انسانی برقرار کنند، نه اینکه فقط از او بترسند یا حال‌شان بد شود. بنابراین ما از ویژگی‌های هیولایی او کاستیم.»


این نوع پرداخت دقیق به شخصیت‌ها، که در آن بازیگر، کارگردان و تیم گریم به طور مشترک چهره‌ای پیچیده و انسانی می‌سازند، بار دیگر اثبات می‌کند که در دنیای سینمای جهان، ترسناک‌ترین شخصیت‌ها لزوماً آن‌هایی نیستند که فقط با ماسک‌ها و چاقوها ظاهر می‌شوند — بلکه گاهی آن‌ها کسانی هستند که خیلی به ما شبیه‌اند. 


برای اطلاع از پشت‌پرده‌های جذاب‌تر، همراه چارسو پرس باشید.


تام کروز در نقش لس گروسمن در فیلم Tropic Thunder

تام کروز، یکی از مشهورترین بازیگران تاریخ سینما، در دهه ۲۰۰۰ با چالش‌هایی در مسیر حرفه‌ای خود روبه‌رو شد. از جمله، حضور جنجالی‌اش در برنامه اپرا وینفری در سال ۲۰۰۵ که باعث شد وجهه عمومی‌اش کمی لطمه ببیند. اما حضور غافلگیرکننده‌اش در فیلم «تندر استوایی» (Tropic Thunder) به کارگردانی بن استیلر در سال ۲۰۰۸، برگ برنده‌ای بود که باعث شد محبوبیتش دوباره اوج بگیرد.


در ابتدا، قرار بود کروز نقشی متفاوت در فیلم بازی کند، اما در نهایت با مشارکت خودش، شخصیت لس گروسمن – تهیه‌کننده‌ای بددهن، پرخاشگر و البته بامزه – خلق شد. جالب اینجاست که ایده‌ی دست‌های بزرگ و رقص‌های عجیب‌وغریب این شخصیت از خود کروز بود. بن استیلر در مصاحبه‌ای که اخیراً دوباره مطرح شده، گفته: «در تست گریم، ناگهان تام شروع کرد به رقصیدن. هیچ موسیقی‌ای پخش نمی‌شد، اما اون یک‌باره شروع کرد به انجام حرکات موزون و بامزه.»


این بازی متفاوت و غیرمنتظره، برای کروز نامزدی جایزه گلدن گلوب برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به ارمغان آورد. حضور تام کروز در «تندر استوایی» نه تنها یادآور توانایی‌های متنوع او در سینمای جهان بود، بلکه یکی از به‌یادماندنی‌ترین تغییر چهره‌ها در هالیوود را رقم زد.


بن مندلسون در نقش تالوس در فیلم Captain Marvel

در دنیای سینمایی مارول، بسیاری از بازیگران برای ایفای نقش‌هایشان دگرگون شده‌اند. از زویی سالدانا در نقش گامورا گرفته تا دیو باتیستا در نقش درکس، همگی تجربه ساعت‌ها نشستن در صندلی گریم را دارند. اما یکی از متفاوت‌ترین و غیرقابل‌شناسایی‌ترین بازیگران این جهان سینمایی، بدون شک بن مندلسون است که در فیلم «کاپیتان مارول» (2019) نقش تالوس، یک اسکرال دوست‌داشتنی و متحد کاپیتان مارول را بازی کرد.


اسکرال‌ها موجوداتی فضایی هستند که می‌توانند به هر کسی تبدیل شوند، و اگرچه تالوس گاهی به شکل یک مأمور شیلد که شبیه خود مندلسون است ظاهر می‌شود، اما چهره واقعی‌اش کاملاً متفاوت از ظاهر بازیگر است. جالب اینکه بسیاری از مخاطبان حتی متوجه نشدند که این شخصیت سبز رنگ و مهاجر بین‌کهکشانی همان بازیگری است که نقش اورسن کرنیک را در فیلم «Rogue One: A Star Wars Story» بازی کرده بود.


مندلسون در گفت‌وگویی با وب‌سایت /Film در سال ۲۰۱۹ درباره فرآیند گریم این نقش گفت: «زیاد پیچیده نبود. تیم گریم فوق‌العاده بودند... گریم می‌زدیم، موسیقی می‌شنیدیم و حال می‌کردیم. موسیقی اسکرال‌طور، می‌دونید!»


تیم گریم این فیلم متشکل از برایان سایپ، الکسی دمیتریوف و سابرینا ویلسون، نامزد جایزه انجمن گریم و آرایش موی هالیوود شدند و با کار حرفه‌ای‌شان توجه علاقه‌مندان سینمای جهان را به خود جلب کردند.


برای دنبال‌ کردن مطالب روز دنیای سینما و معرفی نقش‌آفرینی‌های شگفت‌انگیز دیگر، همچنان با چارسو پرس همراه باشید.


تیلدا سوینتن در نقش دکتر کلمپرر در فیلم Suspiria

بازسازی فیلم کلاسیک Suspiria توسط لوکا گوادانینو در سال ۲۰۱۸ با نسخه اصلی سال ۱۹۷۷ تفاوت‌های چشمگیری داشت؛ از جمله زمان طولانی‌تر و حضور پررنگ‌تر شخصیت‌ها. یکی از جذاب‌ترین و شوکه‌کننده‌ترین شگفتی‌های این نسخه، بازی چندگانه‌ی تیلدا سوینتن بود. او نه تنها در نقش مادام بلانک ظاهر شد، بلکه شخصیت ترسناک هلنا مارکوس را نیز بازی کرد. اما بزرگ‌ترین سورپرایز حضور او در نقش دکتر کلمپرر، پیرمرد روانکاو آلمانی بود که کاملاً غیرقابل شناسایی بود — آن‌قدر که حتی نامش در عنوان‌بندی نیامده بود!


سوینتن برای مدتی ادعا می‌کرد که این نقش توسط «پروفسور لوتز ابرسدورف» ایفا شده، شخصیتی که در واقع وجود خارجی نداشت. در نهایت، خودش و گوادانینو به شوخی اعتراف کردند که بازیگر واقعی همان سوینتن بوده است. او در گفت‌وگو با نیویورک تایمز دلیل این بازی با مخاطب را چنین توضیح داد: «صرفاً به خاطر لذتش. همان‌طور که مادربزرگم می‌گفت: ‘کسل کننده نباش’ — شعاری برای زندگی و مرگ.»


گریم استادانه‌ی سوینتن توسط مارک کولیِر، هنرمند گریم سه‌بار برنده اسکار، انجام شد. کولیِر پیش‌تر هم گریم سن‌بالای او در «هتل بزرگ بوداپست» را انجام داده بود. او در مصاحبه‌ای با The Times فاش کرد که سوینتن حتی درخواست طراحی یک مجموعه اندام تناسلی مردانه مصنوعی داشت تا واقعی‌تر در قالب شخصیت کلمپرر فرو برود: «او یک مدل وزین و طبیعی خواست... و حتی چند بار در پشت صحنه با آن شوخی کرد!»


این سطح از دگرگونی فیزیکی و بازیگری تحسین‌برانگیز باعث شد تا نقش دکتر کلمپرر به یکی از فراموش‌نشدنی‌ترین کاراکترهای سوینتن و سینمای ترسناک تبدیل شود.


برای خواندن مطالب بیشتر از پشت‌پرده‌های سینمای جهان، چهره‌های پرتحول و نقش‌آفرینی‌های متفاوت، با چارسو پرس همراه بمانید.



شارلیز ترون در نقش آیلین وورنوس در فیلم «هیولا»

تحول خیره‌کننده شارلیز ترون در فیلم Monster (هیولا) محصول ۲۰۰۳ به کارگردانی پتی جنکینز، یکی از به‌یادماندنی‌ترین دگرگونی‌های بازیگری در تاریخ سینمای جهان محسوب می‌شود. ترون در این فیلم نقش آیلین وورنوس، قاتل زنجیره‌ای مشهور آمریکایی را ایفا کرد؛ نقشی که برایش جایزه اسکار بهترین بازیگر زن در سال ۲۰۰۴ را به همراه داشت و چهره‌ای کاملاً متفاوت از این ستاره‌ی هالیوودی به نمایش گذاشت.


اما در پس این موفقیت، یکی از مهم‌ترین عناصر دگرگونی، یعنی گریم حیرت‌انگیز، کمتر مورد توجه قرار گرفت. طراح گریم فیلم، تونی جی (Toni G)، با وجود خلق ظاهری بسیار واقعی برای شخصیت وورنوس، نه‌تنها از سوی آکادمی اسکار بلکه از سوی سایر جشنواره‌های معتبر نیز نادیده گرفته شد. فیلم حتی به‌دلیل شرایط خاص اکران، واجد شرایط حضور در جوایز اتحادیه هنرمندان گریم (Makeup Artist Guild Awards) هم نبود.


تونی جی در مصاحبه‌ای با ورایتی (Variety) درباره شیوه کاری‌اش گفت:
«چهره شارلیز را همان‌طور که روی فوم لاتکس کار می‌کردم، با لایه‌هایی از رنگ، لکه‌های پوستی، رگ‌ها، مویرگ‌های شکسته، هایلایت و سایه‌پردازی طراحی کردم. او بلند می‌شد، دندان مصنوعی‌اش را می‌گذاشت، سیگاری روشن می‌کرد و کاملاً به فردی دیگر تبدیل می‌شد. شارلیز دیگر وجود نداشت. تمام حرکات و رفتارهایش تغییر می‌کرد. این صحنه‌ها واقعاً مرا دچار لرزه می‌کرد.»


تونی جی پیش از آن، در سال ۲۰۰۱ به‌خاطر فیلم How the Grinch Stole Christmas برنده جایزه بفتا شده بود. پروژه‌ای که به گفته خودش، یکی از طراحان گریم را تا مرز درمان روان‌درمانی کشاند.


این تحول بازیگری در کنار طراحی گریم تحسین‌برانگیز، نمونه‌ای درخشان از تلفیق استعداد و تکنیک در سینمای مدرن و از جمله سوژه‌هایی است که در رسانه‌هایی مانند چارسو پرس می‌تواند علاقه‌مندان هنر هفتم و دنبال‌کنندگان ترندهای گوگل در حوزه فیلم و سریال را مجذوب خود کند.



کالین فارل در نقش پنگوئن در فیلم «بتمن»

کالین فارل با بازی در نقش پنگوئن (اُز کُب / کابلبات) در فیلم The Batman (بتمن) محصول ۲۰۲۲ به کارگردانی مت ریوز، یکی از شگفت‌انگیزترین دگرگونی‌های چهره در سینمای جهان را رقم زد. شخصیت پنگوئن یکی از شرورهای کلاسیک دنیای دی‌سی (DC) است که پیش‌تر بازیگرانی چون دنی دویتو و برجس مردیت ایفاگر آن بوده‌اند. با این حال، وقتی اعلام شد کالین فارل – که بیشتر به‌عنوان چهره‌ای جذاب و کاریزماتیک در سینما شناخته می‌شود – قرار است در این نقش ظاهر شود، بسیاری از طرفداران متعجب شدند.


اولین تصویر از ظاهر جدید فارل در نقش پنگوئن، موجی از شوخی‌ها و شوک در فضای مجازی ایجاد کرد، اما با اکران فیلم، تماشاگران متوجه شدند که او انتخابی بی‌نقص برای این نقش است؛ البته با کمک فراوان تیم حرفه‌ای گریم.

نائومی دان، سرپرست بخش گریم فیلم بتمن، در مصاحبه‌ای با ورایتی گفته بود:
«فکر نمی‌کنم هرگز جلوی کسی که اینقدر گریم سنگینی داشته، ایستاده باشم و فراموش کنم که گریم است. کاملاً باور کرده بودم که این چهره واقعاً وجود دارد.»


دان، به همراه مایکل فونتین و مایکل مارینو، برای این اثر در بخش بهترین گریم نامزد جایزه اسکار شدند، اما جایزه نهایی به فیلم The Whale رسید.


در سال ۲۰۲۴، فارل بار دیگر در سریال The Penguin که از شبکه مکس (Max) پخش شد، این نقش را ایفا کرد. این 

سریال با استقبال گسترده مواجه شد و برای فارل جوایزی چون گلدن گلوب و SAG Awards را به ارمغان آورد. با این وجود، خود فارل چندان دل‌خوشی از فرآیند سنگین گریم نداشت.


او در گفت‌وگویی با GamesRadar+ گفت:
«نمی‌دونم، واقعاً. نمی‌خوام بگم بدم اومد – چون عاشقش بودم – اما یه‌کم خسته‌م کرد. آخرش دیگه به همه غر می‌زدم که کاش تموم شه! هی بهشون می‌گفتم "این گِرِیتِفول نِق‌نقوی منه" (Grumpy Gratitude). هنوزم قدردان بودم، هنوزم مفتخر بودم.»


این دگرگونی بی‌نظیر بار دیگر نشان داد که چگونه ترکیب بازیگری ماهرانه و گریم خلاقانه می‌تواند شخصیتی کلاسیک را به شیوه‌ای کاملاً نوین و باورپذیر احیا کند. چنین موضوعاتی همواره در سایت‌هایی چون چارسو پرس مورد توجه علاقه‌مندان به سینما و کاربران پیگیر ترندهای گوگل در حوزه فیلم و سریال قرار می‌گیرد.


بیشتر بخوانید: اخبار و مطالب سینمای جهان


کیت بلانشت در نقش باب دیلن در فیلم I'm Not There

در سال ۲۰۰۷، فیلم متفاوت و ساختارشکنانه‌ی I'm Not There به کارگردانی تاد هینز، شش بازیگر مختلف را به تصویر کشید که هرکدام یکی از وجوه شخصیتی یا دوران‌های مختلف باب دیلن، خواننده و ترانه‌سرای افسانه‌ای، را بازی می‌کردند. از جمله این بازیگران می‌توان به کریستین بیل، ریچارد گی‌یر، مارکوس کارل فرانکلین، هیث لجر، بن ویشاو و البته کیت بلانشت اشاره کرد.


بلانشت در نقش نسخه‌ی دهه شصتی و هیپی‌طور باب دیلن چنان ماهرانه ظاهر شد که به‌سختی قابل شناسایی بود. بازی در این نقش برای او جایزه گلدن گلوب و نامزدی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به همراه داشت.


برخلاف برخی از بازیگرانی که برای دگرگونی‌های مشابه نیاز به گریم‌های سنگین داشتند، بلانشت تنها با کلاه‌گیس، ابروهای جدید و محافظ دندان ظاهرش را به کلی تغییر داد. اما یکی از نکات جالب‌توجه درباره‌ی عملکرد او در این نقش، به جنسیت‌پوشی کاراکتر و تأثیر آن روی زبان بدنش برمی‌گردد — موضوعی که خود بلانشت در مصاحبه‌ای (منتشرشده توسط Cassie Carpenter در یوتیوب) به آن اشاره کرده است.


او در این گفت‌وگو می‌گوید:
«باید تمرین می‌کردم که چطوری "ناهارم رو بسته‌بندی کنم!" و این قضیه کاملاً روی راه رفتنم تأثیر گذاشت... واقعاً سخته که همه چی بیرون از بدنت باشه!»


بلانشت در کنار بازیگرانی چون تیلدا سوینتن (در فیلم Suspiria)، نمونه‌ای از بازیگرانی است که با بهره‌گیری از جزئی‌ترین تغییرات فیزیکی و درک عمیق شخصیت، توانسته‌اند باورپذیری نقش را به سطحی خارق‌العاده برسانند.


نقش‌آفرینی او در این فیلم، نه‌تنها مرزهای سنتی بازیگری را زیر سؤال برد، بلکه یکی از جسورانه‌ترین تغییر چهره‌ها در تاریخ سینما را رقم زد — تحولی که همچنان در میان طرفداران سینمای هنری و تحلیلی مورد تحسین قرار می‌گیرد.


سباستین استن در نقش ادوارد در فیلم A Different Man

در سال ۲۰۲۵، سباستین استن برای بازی در فیلم The Apprentice نامزد جایزه اسکار شد، اما بسیاری معتقد بودند که او می‌بایست برای ایفای نقش در فیلم تحسین‌شده A Different Man نیز مورد توجه آکادمی قرار می‌گرفت — فیلمی که برایش گلدن گلوب را به ارمغان آورد.


در این اثر متفاوت، استن نقش ادوارد را بازی می‌کند؛ مردی که با نوروفیبروماتوز (نوعی اختلال ژنتیکی که باعث ایجاد تومورهای خوش‌خیم روی پوست و اعصاب می‌شود) دست‌وپنجه نرم می‌کند. پس از آن‌که ادوارد تحت یک درمان تجربی قرار می‌گیرد، ظاهرش به شکل چشمگیری تغییر می‌کند. در کنار استن، آدام پیرسون — بازیگری که خودش واقعاً با نوروفیبروماتوز زندگی می‌کند — نیز در فیلم حضور دارد و این به داستان عمق و اصالت دوچندانی بخشیده است.

در بخش‌هایی از فیلم که ادوارد پیش از درمان را می‌بینیم، چهره‌ی استن به‌قدری دگرگون شده که به‌سختی قابل شناسایی است.


مایکل مارینو، گریمور شناخته‌شده‌ای که همراه با دیوید پرستو و کریستال جورادو برای این فیلم نامزد جایزه شده‌اند، در گفت‌وگویی با Variety درباره تجربه‌ی استن چنین می‌گوید:

«سباستین ساعت‌ها پیش از حضور در صحنه، گریمش را می‌گرفت. در این فاصله، او با همین ظاهر در نیویورک قدم می‌زد، در شهر می‌چرخید و تجربه‌ای واقعی از چیزی را که آدمی مانند آدام ممکن است با آن روبه‌رو شود، لمس می‌کرد. او به‌طرز عمیقی درک کرد که وقتی صورتت متفاوت است، مردم چطور نگاهت می‌کنند یا نادیده‌ات می‌گیرند.»


استن نیز تجربه‌ی عجیبی از این وضعیت را این‌گونه توصیف می‌کند:

«در برادوی، یکی از شلوغ‌ترین خیابان‌های نیویورک، انگار اصلاً وجود نداشتم... کسی به من نگاه نمی‌کرد. یا برعکس، بعضی‌ها خیلی علنی دوست‌شان را می‌زدند، به من اشاره می‌کردند و عکس می‌گرفتند.»


A Different Man نه‌تنها از نظر فنی و گریم، بلکه از لحاظ اجتماعی و انسانی نیز اثری مهم و تأثیرگذار است — فیلمی که با ترکیب بازی قدرتمند، چهره‌پردازی دقیق و نگاهی همدلانه به تفاوت‌های ظاهری، مرزهای معمول بازیگری را جابه‌جا کرد.


اندی سرکیس در نقش پارکر ومبلی در فیلم Long Shot

اندی سرکیس بیشتر با نقش‌های موشن کپچر (motion capture) مثل گالوم در سه‌گانه‌ی ارباب حلقه‌ها شناخته می‌شود — نقشی که قرار است به‌زودی دوباره در آن ظاهر شود. اما این بازیگر توانمند نه تنها در فضای دیجیتال، بلکه پشت گریم‌های سنگین نیز یک دگرپیکر حرفه‌ای است.


در فیلم کمدی رمانتیک Long Shot محصول ۲۰۱۹، با بازی شارلیز ترون و ست روگن، بسیاری از تماشاگران حتی متوجه نشدند که سرکیس در نقش منفی داستان حضور دارد. او ایفاگر شخصیت پارکر ومبلی بود — یک غول رسانه‌ای فاسد که به‌نوعی کنایه‌ای به شخصیت‌هایی چون روپرت مرداک است.


جاناتان لوین، کارگردان فیلم، درباره‌ی تصمیم سرکیس برای حضور در گریم کامل چنین گفته است:

«بزرگ‌ترین نکته این بود که او تصمیم گرفت هر روز شش ساعت گریم شود. اما وقتی بیشتر فکر می‌کنی، متوجه می‌شی که این دقیقاً همون چیزیه که اندی سرکیس باهاش به شخصیت‌ها دست پیدا می‌کنه. توی حرفه‌اش همیشه این‌طوری بوده — همه‌چی از حالت چهره و چیزهای غریزی شروع می‌شه. همین کمکش کرد تا ومبلی رو بسازه.»


شخصیت ومبلی ظاهری دگرگون‌شده دارد — پوست براق، موهای کم‌پشت رنگ‌شده، دندان‌های سفید بیش از حد، و حال‌و‌هوایی که کاملاً با چهره‌ی آشنای سرکیس بیگانه است. تماشاگران پس از تماشای فیلم معمولاً با حیرت می‌پرسند:
"اون واقعاً اندی سرکیس بود؟!"


با این نقش، سرکیس بار دیگر ثابت کرد که نه فقط در دنیای دیجیتال، بلکه در نقش‌آفرینی‌های کلاسیک نیز یکی از منعطف‌ترین بازیگران عصر ماست — کسی که می‌تواند خودش را به‌کلی پشت گریم یا فناوری پنهان کند و همچنان شخصیتی پررنگ و به‌یادماندنی خلق نماید.


گری اولمن در نقش وینستون چرچیل در فیلم Darkest Hour

گری اولمن یکی از بازیگران برجسته‌ای است که توانایی فوق‌العاده‌ای در پنهان شدن پشت شخصیت‌هایش دارد. بسیاری از آثار فیلمی او نیازمند گریم و پروتزهای پیچیده‌ای بوده‌اند. از فیلم "دراکولا" ساخته‌ی فرانسیس فورد کاپولا در سال ۱۹۹۲ تا "هانیبال" ساخته‌ی ریدلی اسکات در سال ۲۰۰۱، اولمن تجربه‌های زیادی در زمینه‌ی گریم داشته است. اما تحول او به وینستون چرچیل در فیلم Darkest Hour ساخته‌ی جو رایت (۲۰۱۷) تبدیل به یکی از مشهورترین و بحث‌برانگیزترین تغییرات ظاهر در تاریخ سینما شده است.


بسیاری از منتقدان این نقش‌آفرینی را بهترین عملکرد گری اولمن در دوران حرفه‌ای‌اش می‌دانند. او نه تنها برای این نقش موفق به کسب جایزه اسکار شد، بلکه تیم گریم‌کاران پشت این تغییر شگفت‌انگیز — کازوهیرو تسوجی، دیوید مالینوفسکی و لوسی سیبیک — جایزه بهترین گریم را از آن خود کردند.


کازوهیرو تسوجی، طراح گریم این فیلم، در مصاحبه‌ای با ورایتی درباره‌ی چالش‌های تبدیل اولمن به چرچیل گفت:

"گری اولمن و وینستون چرچیل کاملاً با یکدیگر تفاوت دارند، و به همین دلیل شبیه‌سازی چهره یک نفر به نفر دیگر کار بسیار سختی است. وقتی نسبت‌های صورت این دو خیلی نزدیک باشند، کار راحت‌تر می‌شود. اما این دو کاملاً متفاوت هستند. پس من مجبور شدم تعادلی پیدا کنم که هم اولمن را به چرچیل شبیه کند، هم طوری نباشد که انگار ماسک زده است."


این تغییرات با دقت و حرفه‌ای‌گری بی‌نظیر انجام شد و گری اولمن در این فیلم موفق به خلق یک شخصیت تاریخی به طور کاملاً باورپذیر و تاثیرگذار شد.


گلِن کلُوز در نقش گات‌لِس در Hook

یکی از تغییرات مورد علاقه طرفداران، گلِن کلُوز در فیلم "هوک" (1991) به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است که بسیاری آن را یکی از بهترین اجراهای او می‌دانند.


 این بازیگر برجسته نقش یک دزد دریایی را ایفا می‌کند که به دستور شرور اصلی فیلم، به "جعبه وحشت" فرستاده می‌شود. در ابتدای سال 2025، کلُوز در مصاحبه‌ای با Today Show در مورد این حضور ویژه صحبت کرد و موج جدیدی از طرفداران برای اولین بار متوجه شدند که او در این فیلم حضور داشته است. در طول تولید فیلم، برخی از افراد پشت صحنه حتی فکر می‌کردند که کلُوز یک مرد واقعی است. کلُوز در این باره گفت:

"دختری که مسئول اسکریپت بود، سعی کرد به من نزدیک شود."


بازیگران بخش گریم فیلم هوک، کریستینا اسمیت، مونتی وستمور و گرگ کانوم نامزد جایزه اسکار بهترین گریم شدند، اما این جایزه را به فیلم "ترمیناتور ۲: روز داوری" واگذار کردند.



دونالد گلاور در نقش تدی پرکینز در آتلانتا

سریال "آتلانتا" شبکه FX لحظات بسیاری به یادماندنی دارد، اما طرفداران این سریال هرگز قسمت ششم از فصل دوم با عنوان "تدی پرکینز" را فراموش نخواهند کرد. دونالد گلاور نویسنده این قسمت بود و در نقش عنوانی نیز ظاهر شد. این نقش از فرمول معمول سریال فاصله گرفته و باعث شد تا گلاور جایزه امی برای بهترین بازیگر مرد در یک سریال کمدی را از آن خود کند. حتی این شخصیت در مراسم امی نیز حضور داشت، اما گلاور به عنوان خود در آنجا بود و کسی که پشت پروتزهای این شخصیت بود، هنوز برای بسیاری یک معما باقی مانده است. در پایان قسمت، در تیتراژ پایانی نوشته شده بود: "تدی پرکینز به عنوان خودش."


لیکیت استنفیلد، بازیگر همکار گلاور در سریال، در ابتدا متوجه نشد که این گلاور است که این نقش را ایفا می‌کند. او به Entertainment Weekly گفت:

"من هیچ پروتزهایی ندیدم، بنابراین متوجه نشدم. هیچ ایده‌ای نداشتم و هنوز هم کاملاً نمی‌دانم، پس برای من خیلی عجیب بود."


برای تیم گریم "آتلانتا" باید دست‌مریزاد گفت که توانستند به این شکل مردم را به شدت ترسانده و شوکه کنند.


منبع: slashfilm.com

نویسنده: نسرین پورمند