فریدون جیرانی با بیتا فرهی گفتوگویی داشته که از زویای مختلف اهمیت دارد، اول اینکه بخش مهمی از صحبت های جیرانی و فرهی درباره داریوش مهرجویی و ویژگی های کاری این کارگردان متشخص سینماست که از قضا او را هم امسال از دست دادیم، دوم طی این گفت وگو بخش مهمی از تاریخ سینمای ایران راویت میشود.
شهاب حسینی با اشاره به تفاوتهای فیلمسازی در ایران و آمریکا میگوید: باید آثار بزرگانی همچون مولانا، فردوسی و سایر گنجینههای ادب و هنر این کشور را دستمایه نگارش فیلمنامههایی به زبان انگلیسی قرار داد تا در نتیجه آن، آثاری ساخته شوند تا نشانگر عظمت فرهنگ و هنر ایرانی باشند.
طبیعی است مرور آنچه در سینمای کمدی ایران اتفاق افتاده و همچنان در جریان است، نیاز به آسیبشناسی دارد. اینکه اساسا چرا کمدی، گونه مورد علاقه اکثریت مخاطبان سینماروی ایرانی است؟ و چرا در غیاب یا کمرنگشدن سایر گونههای سینمایی، اغلب کمدیها در سطحیترین شکل ممکن پذیرای علاقهمندان سینما هستند؟
محمدجواد طاهری مدیر مجموعه تئاتر شهر گفت: اگر نگران آینده تئاتر باشیم باید فضایی را فراهم کنیم تا جوانانی که استعداد دارند، بتوانند تجربه خودشان را به صورت حرفهای روی صحنه ببرند.
فریدون جیرانی روبهروی روحالله سهرابی، مدیرکل نظارت سازمان سینمایی نشسته و عملکرد این سازمان و وزارت ارشاد دولت سیزدهم را در قبال سینما و سینماگران بررسی کردهاند.
واقعیت این است که در این وضعیت، چشمانداز روشنی از آینده سینمای ایران وجود ندارد. با این حال حجت الله ایوبی، رئیس اسبق سازمان سینمایی به قدرت هنر و سینما خوشبین است و با ارجاع به تجربههای تاریخی از گذار سینمای ایران از بحرانهای مختلف باور دارد که میتوان به آینده سینمای ایران خوشبین بود. در این گفت وگو، او ضمن آسیبشناسی سینمای ایران در وضعیت کنونی، دلایل امیدواری خود را در چشمانداز سینمای ایران توضیح میدهد.
در روزگاری که فوتبال ملی ما ورشکسته و دست خالی، اما پرمدعا از مسابقات جام ملتهای آسیا بازگشته و سرمربیاش با گفتن جمله «فوتباله دیگه» مشغول توجیه شکست بود، با علی ثقفی درباره فیلم فوتبالیاش، «پرویزخان» به گفتوگو نشستیم و فوتبال و یکی از عجیبترین مربیانش و کمی هم تاریخ را با هم مرور کردیم.
محمد برادران طراح جلوههای ویژه بصری سینمای ایران تاکید دارد به دلیل بالارفتن اختلاف ارزش ارز، بسیاری از متخصصان و مغزهای جلوههای ویژه بصری سینمای ایران، جذب کشورهای خارجی میشوند.
بهزادی: وقتی مدیر ارشد سینمای ایران با افتخار میگوید سینما الان تبدیل شده به یک جریان براندازی، بنابراین ما رفتار امنیتی میکنیم. یعنی ما جایی ایستادهایم که اصلا زبان همدیگر را نمیفهمیم و از اینجا به بعد کار تمام است. ما یا فیلم نمیسازیم چون در این شرایط نمیتوان ساخت، یا اگر بخواهیم بسازیم کاملا خارج از سیستم مورد نظر آنهاست.
قسمت نوزدهم مجله تصویری «قاف» با حضور داریوش فرهنگ و اجرا و سردبیری اکبر نبوی در فضای مجازی منتشر شد. متن این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
من زمانی که بازجویی میشدم به دوستان میگفتم من الان بازجویی میشوم بابت فیلمی که مطمئنم روزی پخش میشود و آن موقع بد است، البته برای ما خوب است، اما اینکه بازجویی میشویم بد است آن هم بابت فیلمی که با مجوز ساختیم.
وقتی در ذهنت یا خودآگاهت به عنوان ایدئولوژیک حصاری میکشی دیگر از آن عبور نمیکنی. من حس میکنم با اصحابی که الان مدیریت میکنند، مدیران اکنون، اسباب گفتوگو بسته است. ما بارها و بارها تلاش کردیم و نشد. البته که بدبختانه طیف اعظمی از سینماگرانمان هم محافظهکار و ترسو شدند.
شانزدهمین قسمت از مجله تصویری «قاف» در روز سهشنبه 30 بهمنماه در فضای مجازی منتشر شد.
علیرضا رئیسیان: در جشنواره پارسال فیلمی جایزه اصلی جشنواره را گرفته، اما هنوز آن فیلم به اکران عمومی در نیامده، آقای خزاعی اگر سیاست شما نتیجهاش این است که افتخار ندارد.
مجله تصویری فرهنگ و هنر «قاف» با اجرا و سردبیری اکبر نبوی در ایام جشنواره فیلم فجر به مدت 10 شب در فضای مجازی منتشر شد. این قسمت که به صورت مکتوب در صفحات فرهنگی روزنامه «فرهیختگان» منتشر میشود، مربوط به گفتوگوی اکبر نبوی و احسان عبدیپور، کارگردان سینماست. در ادامه متن این گفتوگو را میخوانید.
نکته تلخ این است که یادتان هست در دهه ۵۰ که میکلوش یانچو فیلمهایش را شیفتهوار تماشا میکردیم نمیدانستیم او در کشور خودش با محدودیت و فشار روبروست و خیلی راحت فیلم نمیسازد الان درست همین اتفاق برای ما افتاده. از اصغر فرهادی خارج از ایران حمایت میشود و همه فیلمهایش را میبینند و در اینجا نمیتواند فیلم بسازد. یک عده مثل ما که در ایران میکلوش یانچو میدیدیم، یک عده دیگری در دنیا اصغر فرهادی میبینند و خودمان نمیتوانیم ببینیم.
بگذارید صریح به شما پاسخ دهم ما هیچ فیلمی درباره نوروز نداریم. ممکن است آثاری وجود داشته باشند که در آنها گریزی به آیین نوروز زده شده باشد، اما این را که یک فیلم بر اساس فلسفه نوروز ساخته شده باشد، حداقل من به خاطر ندارم.
فیلمنامه این فیلم سال ۹۶ تمام شد. اما دنبال سرمایهگذار بودم. قولهایی داده شد، اما در نهایت اتفاقی نیفتاد و کار منتفی شد. مجبور شدم سال ۹۷ فیلم «بی سر» را بسازم که یکی از ارزان ترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است و با هزینه ۵۰۰ میلیون تومان تمام شد.
گاهی وقتها من فکر میکنم برخی آقایان شبها با هم جمع میشوند و فکر میکنند کداممان فردا حرفی بزنیم که از همه بامزهتر باشد؟ ببینیم تحمل مردم چقدر است! رئیس کمیسیون قضایی مجلس میگوید ایرانیان خارج از کشور بیایند، اتفاقی نمیافتد، نهایتا محاکمهشان میکنیم! نمیفهمیدم که در دلش دارد به من که دارم این حرف را گوش میدهم، میخندد و دارد دستم میاندازد؟
در سینمای ایران، کارگردانانی متکی به زبان دیداری چون امیر نادری، محسن مخملباف و بهمن قبادی، پس از مهاجرت نتوانستهاند راه خود را با آن مقبولیت قبلی ادامه دهند. بهرام بیضایی با آن تسلط کم نظیر بر ساختارهای سینمایی و دراماتیک، پس از مهاجرت، هنوز فیلمی نساخته است. عباس کیارستمی که گذشته از جایگاه تثبیت شده بینالمللی، هوش سرشار و خلاقیت گرافیکی غیرقابل انکاری داشت، در تجربههایش در ایتالیا و فرانسه و ژاپن، به آثاری که در ایران ساخته بود، نزدیک هم نشد.