یادداشتی به مناسبت زادروز اوژن یونسکو؛ تکهپارههای زندگی کرگدنوار
یونسکو معتقد است که در انقلاب مردم همدیگر را میکشند تا برای نسل آینده زندگی بهتری رقم بزنند در حالی که اینگونه نیست. این روی دیگر همان گفته معروف بالزاک پیشوای رئالیسم قرن نوزدهمی است که در چرم ساغری با صدایی رسا فریاد برمیآورد که انسانها هر گاه خواستهاند چیزی به دست آورند، تنها چیزی را با چیزی جابهجا کردهاند. «به مردمی که برای هیچ دست به تیر میبردند، گفتم شما همین الان هم در تابوتهایتان هستید. برای ضربه زدن عجله نکنید.
نگاهی به وضعیت اکنون تئاتر تهران؛ گیشه شما را قورت خواهد داد
آینده تئاتر ایران ترکیبی از فرم «بک تو بلک» و کمدیهای آنچنانی و نمایشهای معناگریز است و به احتمال قویتر این مسأله به نمایشهای دولتی هم رسوخ خواهد کرد. نمایشهای مذهبی با جملات بیمعنای هپروتی، شبیه به جملات و سکنات کلیپهای اینستاگرامی و البته استفاده افراطی از ویدئو مپینگ و نورهای LED.
نگاهی به وضعیت نمادین بعضی سالنهای تئاتری؛ به روزگار دو نمایش با یک بلیت خوش آمدید
معاون هنری وزیر ارشاد این اواخر با حضور در یک نشست ظاهرا دیالوگمحور، علاوه بر کنایههای سیاسی و جاسوس خواندن بعضی هنرمندان تئاتر گفته بود «اگر سانسور را برداریم، یک «پهلوان اکبر میمیرد» نوشته میشود؟» یعنی در ذهن غیرتئاتری مدیر این پیشفرض وجود داشت که در چهاردهه اخیر دیگر نمایشنامهای مانند «پهلوان اکبر میمیرد» و نمایشنامه نویسی مانند «بهرام بیضایی» شکل نگرفته است.
درباره پدیده «کنسرت- نمایش» در کشور؛ تئاترخوانی امروز، نسخه معلول تئاترموزیکال دیروز
به یقین گروههای موسیقی و نوازندگان خودشان بهتر از بازیگران در این نمایشها میتوانند چند دیالوگ را بگویند و بعد سازشان را بزنند و به نظر خیلی هم واقعیتر میشود. اما روی سخنم با افرادی است که با زاویهای جدید حقوق مادی و معنوی را زیر پا میگذارند، آقایان بازیگردان و بالاداری که تا چند سال پیش ترجمه نمایشنامههای غربی را به زحمت اجرا میکردند و به جایی نرسیدند، چرا سر از موسیقی در آوردهاند.
ما به دوران پستتئاتر رسیدهایم
برشت در پاسخ به نقدهای لوکاچ به تئاتر اپیک، فرمالیسم و آثار مدرنیستی نوشت: «اگر کسی بخواهد هر آنچه را که آثار هنری را غیر واقعی میکند، فرمالیسم بنامد پس... شخص نبایستی مفهوم فرمالیسم را صرفاً بر حسب عوامل زیباییشناختی تعریف کند.
درباره استعفاهای پرتکرارِ در «خانه تئاتر»؛ مدیرعامل مجری مصوبات است و بس!
چه شد که نعیمیذاکری که در بدو ورود به خانه تئاتر (مرداد ۱۴۰۱) گفته بود: «دلگیریهایمان را داخل خانه حل کنیم»، حدود یک سال و نیم بعد به گفتگو با رسانهها رسید؟ او مدت کوتاهی نیاز داشت تا نشان دهد وضعیت هیات مدیره به گونهای پیش میرود که چندان هم نمیتوان به شعارها جامه عمل پوشاند. شاید بر همین اساس در گفتگویی که همزمان با تاریخ اعلام استعفا انجام داد، درباره وضعیت مورد نظر اظهارات صریح و نسبتا تندی داشت.
فردوس کاویانی و تناقضی عجیب
هرچند باور عمومی این است که اغلب بازیگران به شهرت تمایل دارند، اما فردوس کاویانی چنین نبود. او ذوق و شوق مشهور شدن نداشت و بیشتر به فکر تجربهگرایی بود.
سالنهای تئاتر خالی از چهرههای تراز اول هنرهای نمایشی؛ بومرنگ بیمایگی سهمگین فرود میآید
برای سالندار دولتی و غیردولتی فروش است که اهمیت دارد و کسب درآمد. رسانههای دولتی هم گواهی میدهند مهم نیست افرادی که چه در عرصهی نمایشنامه نویسی و چه در زمینه زیباییشناسی صحنه و کارگردانی، تئاتر ایران را یک گام به جلو راندهاند امروز غایب صحنه باشند، مهم پر شدن سالنها است به هر قیمت: «کیومرث مرادی بعد از مدتها با نمایش «تنهایی و تنهایی وطنهایی» روی صحنه برگشته؛ نمایشی به نویسندگی سجاد افشاریان که خودش هم به عنوان بازیگر روی صحنه حضور دارد. به نظر میرسد نام و حضور افشاریان در میان کست یک نمایش حالا تضمینی برای فروش شده است.
استیلای دهشتناک میزان فروش بر معیارهای زیباییشناسانه؛ بر شانه اشباح بزرگان
این چکیدهی وضعیت تئاتر ماست و سعی در پنهان کردناش، ریاکارانه است. پس شاید بهتر است ما منتقدها هم حسودی و بلاهت را بگذاریم کنار و اذعان کنیم هرکه میتواند با یک چهارپایه و کمی قِردادن صدا حتی ناهماهنگ با کمر و چهار کلمهی غیرمجاز که از خط سانسور عبور کرده ۱۳ میلیارد تومان بفروشد، ابله است که نکند آنهم در این وضعیت اقتصادی فاجعهبار اما درنهایت همهی این ۱۳ میلیارد و حتی حسودی من منتقد ربطی به زیباییشناسی اجرا ندارد، کار بد، بد است.
تنهایی نهچندان پرهیاهوی یک سلبریتی
میتوان آخرین تجربه نمایشی سجاد افشاریان را در مقام نویسنده، بازیگر و کارگردان، از منظر عقلانیت ابزاری، گیشه و جذب مخاطب، موفق دانست. اجرایی که سلیقهسازی میکند و تماشاگران نوجوان و جوان این روزهای سالن اصلی تئاتر شهر را با یک چهارپایه و چند نوار سفید، به وجد میآورد. برای نسل من که در دهه 70 شمسی و آغاز دولت اصلاحات و رونق فرهنگ و هنر کشور، تماشای تئاتر با نمایش «دایره گچی قفقازی» حمید سمندریان ممکن شد، این روزها و در اجراهایی چون آثار سجاد افشاریان نکته تازه و شگفتانگیزی وجود ندارد.
درباره مواجهه نسل جدید تماشاگران با تئاتر و آنچه در نمایش بکتوبلک میگذرد؛ الگوی پرفروش این روزهای تئاتر ایران
این فروش میلیاردی اگرچه در سینمای ایران عددی معمولی به نظر میرسد اما برای اقتصاد همواره در آستانهی ورشکستگی تئاتر ایران چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی اعدادی غیرمعمول است. آن هم در شرایطی که درآمد ماهانهی بسیاری از هنرمندان تئاتر در ایران - بهخصوص آنان که در سینما و تلویزیون نیستند و کارشان فقط تئاتر است؛ چه بازیگر و کارگردان باشند، چه نمایشنامهنویس یا عواملی که در پشت صحنه مشغول کارند- بهطورمتوسط در طول سال از حداقل دستمزد کارگران -به عنوان قشری با دستمزدهای حداقلی- هم کمتر است.
رنج «در انتظار گودو» ماندن/اضطراب وجودی با جهان بینی اقوام ایرانی
یک منتقد و پژوهشگر تئاتر با اشاره به ویژگیهای نمایش «در انتظار گودو» مازیار لرستانی درباره مفهوم رنج و سلطه در این اثر نمایشی توضیحاتی ارائه داده است.
یکی قرار است روی دو پایش بایستد!/ نمایشی تغزلی از رنج انسان
مهرداد رایانیمخصوص منتقد، نویسنده و کارگردان تئاتر طی یادداشتی به تحلیل نمایش «تنهایی و تنهایی وطنهایی» کیومرث مرادی پرداخت که این روزها در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است.
درباره آتیلا پسیانی؛ اندیشههای بلند در قامت تئاتر
زمانی که آتیلا پسیانی نمایش «گنگ خوابدیده» خود را برای اجرا به کشورهای دیگر میبرد، یک جمله از نقد مثبتی را که بر این نمایش نوشته بودم، در تیتر یکی از پوسترهای خود نقل کرده بود که مضمون آن این بود که نظامهای معنایی و اندیشههای بلند میتوانند بدون کلام نیز منتقل شوند و انقلاب ذهنی ایجاد کنند.
نقش تبلیغات در افزایش فروش تئاترهای روی صحنه
گاهی اوقات، حتی با اجرای عالی، یک گروه تئاتر ممکن است در افزایش فروش بلیتها به شکست بخورد. این شکستها نه تنها ناشی از نقص در کیفیت اجراها نیستند، بلکه به عوامل مختلفی مانند نقص در استراتژیهای تبلیغاتی مرتبط است.
درباره آتیلا پسیانی، کانون محوری تئاتر تجربهگرای ایران؛ علیه تئاتر محافظهکارانه
تماشاگران چیزی از تئاتر تجربی -یا به عبارت درستتر، تجربهگرا- نمیدانستند. وقتی به دیدن نمایش متابولیک (۱۳۸۷) در تئاتر شهر رفتم، برخی از تماشاگران، سر و صدای زیادی راه انداختند و گفتند که پولمان را پس دهید! بیشتر آنها پسیانی را در سریالهای آبکی و قصهگوی تلویزیون دیده بودند و انتظار اجرایی متمایز و تجربهگرا را نداشتند. کسی نبود تا به آنها بگوید تئاتر متمایز و نامتداول دیگری هم داریم که جدا از تئاتر جریان اصلی است.
دربارۀ اهدای جایزۀ نوبل ادبیات به یون فوسه، نویسندۀ نروژی؛ صدایی که از دور دست میآید
یون فوسه از نظر خیلیها، مهمترین نمایشنامهنویس قرن بیستم است که اکثر آثار مهمش را نیز در دهه نود میلادی نوشته است. در سالهای آغازین هزارۀ سوم نیز کم کم کارهایش به زبانهای مختلف از جمله زبان فارسی ترجمه شد. البته ترجمۀ کارهای او بسیار کار سختی است و به همین سبب میبینیم که خیلی از کارهای او ترجمه نشدهاست.
به احترام آتیلا پسیانی موبایلها خاموش!/ مردی که پای حرفش ایستاد
آتیلا پسیانی با هنر ایران وداع کرد؛ مردی که همیشه بر سر حرف خود ماند و با تمام نامهربانیها تئاتر تجربی ایران را زنده نگه داشت.
بازگشت به سر خط
آرشیو کتابخانههای مهم ایران از جمله مجلس، آستان قدس و ملی صاحب نمایشنامههایی است که هنوز بدل به کتاب نشدهاند. نسخههای خطی که به عنوان سند در کتابخانهها نگهداری میشوند و چشمانتظار پژوهشگران دلسوز برای بازخوانی آنهایند. حتی برخی از آثار چاپ شده در مطبعههایی چون فاروس کماکان از دسترس خارج است.
نگاهی به فراخوان جشنواره تئاتر فجر؛ بازگشت به پلن A و بیم فرورفتن دوباره در برهوت
با انتخاب حامد سقاییان در مقام دبیر جشنواره فجر 42 میتوان استنباط کرد آن اتحاد سال گذشته برای نادیده گرفتن حرف ناقدان از سوی دولت با یک شکست روبهرو شده است. پیشبینی ناقدان عملی شد و دولت بعد از برگزاری یک جشنواره شاید دردسرساز تلاش میکند به جشنوارهای بیدردسر روآورد که حداقل بتواند روی برندگانش برای خود اعتباری کسب کند