«زیبا صدایم کن» با بازی در مرز باریک میان گناه، پشیمانی و جبران، قصه پدری را روایت میکند که در تلاش برای ترمیم گذشتهای شکستخورده، به درون آتش تناقضات درونی خود شیرجه میزند. فیلمی انسانی از رسول صدرعاملی که پرده از شکنندگی انسان در برابر خاطرات و رابطه پدر-دختری پارهپارهشده برمیدارد.
درامی لطیف و صادقانه درباره عشق، پیری و فرصتهای دوم؛ «The Best You Can» به کارگردانی مایکل جِی وایتورن، با بازی زوج واقعی کوین بیکن و کیرا سجویک، روایتی انسانی از دو آدم خسته است که در میانسالی با احساسی تازه روبهرو میشوند.
انیمیشن جدید «Predator: Killer of Killers» به کارگردانی دن ترختنبرگ، ما را به سفری خونین در طول تاریخ میبرد؛ جایی که شکارچیان بیگانه در سه مقطع زمانی مختلف با انسانهایی از نژادها و فرهنگهای گوناگون درگیر میشوند. انیمیشنی خوشساخت، خشونتبار و خلاقانه که عمق جدیدی به دنیای «Predator» میبخشد.
فیلم «شهابسنگها» به کارگردانی اوبر شارول، با نگاهی سرد و بیرحم، به زندگی جوانانی میپردازد که در میان بیکاری، اعتیاد و بیچشماندازی در ناحیهای فراموششده از فرانسه گیر افتادهاند. اثری که بیشتر از آنکه بدرخشد، خاموش میشود.
فیلم «She Dances» نخستین تجربه کارگردانی ریک گومز، ترکیبی است از صمیمیت خانوادگی و ضعفهای ساختاری. در حالی که فیلمنامه در حال دستوپا زدن است و ریتمی ناپایدار دارد، حضور استیو زان و دخترش آدری زان، همراه با ایتن هاوک، فیلم را از سقوط کامل نجات میدهند.
انیمیشن «Animal Farm» به کارگردانی اندی سرکیس با صداپیشگی ستارگانی چون ست روگن و وودی هارلسون، قرار بود بازخوانی معاصر یکی از ماندگارترین تمثیلهای سیاسی قرن بیستم باشد، اما با حذف مؤلفههای جدی اثر و جایگزینی شوخیهای کودکانه، از پیام اصلی جورج اورول فاصله گرفته است.
فیلم «به او بگو که دوستش دارم» ساخته رومَن بُرَنژه، تلاشی احساسی و تجربهگرایانه برای بازخوانی سوگ مادری است که هیچگاه فرصت شناختنش فراهم نشد. فیلمی در مرز مستند، داستانی و خودزندگینامه، که از خاطرات شخصی فراتر میرود و به بازتابی جهانی از رابطه پیچیده مادر و دختر تبدیل میشود.
فیلم سینمایی «Ballerina» از دنیای جان ویک، با محوریت شخصیت «ایو» با بازی آنا د آرماس، تلاشی جسورانه و خونآلود برای تعریف دوباره قدرت زنانه در ژانر اکشن است. فیلمی که با ترکیبی از خشونت بیرحمانه، سبک بصری جذاب و حضور کاراکترهای آشنا از سری اصلی، تجربهای تماشایی برای طرفداران این فرنچایز بهارمغان میآورد.
فیلم ?Heads or Tails ساختهی کارگردانان ایتالیایی، با بازی جان سی. رایلی در نقش بافلو بیل، تلفیقی شوخ و سوررئال از اسطورههای غرب وحشی و طنز اروپایی ارائه میدهد؛ اثری که در بخش «نوعی نگاه» جشنواره کن بهنمایش درآمد و با نگاه خلاقانهاش به ژانر وسترن، تماشاگر را هم میخنداند و هم متعجب میکند.
فیلم «Rosemead» جدیدترین و متفاوتترین اثر لوسی لیو، روایتی تکاندهنده از مادری درگیر با بیماری لاعلاج و پسری درگیر اسکیزوفرنی است؛ فیلمی که در دل سینمای مستقل شکل گرفته و پس از هفت سال تلاش، در جشنواره تریبکا به نمایش درآمد.
نتفلیکس در مستند «تایتان: فاجعه اوشنگیت» به بازخوانی فاجعهبارترین سفر توریستی عمقدریایی سالهای اخیر میپردازد؛ سفری که پنج نفر را در زیردریایی ناامن به کام مرگ کشاند. این مستند پرتنش، نمایی از غرور، نادیدهگرفتن هشدارها و اشتباهات مرگبار است.
«بیسروصدا»، تازهترین اثر مجیدرضا مصطفوی، فراتر از یک روایت خطی، تصویری بیپرده و عمیق از فرسایش و خشونت پنهان در لایههای جامعه ایرانی است. این فیلم که با حضور پیمان معادی، مهران غفوریان و هانیه توسلی، پس از تحسین در جشنواره سائو پائولو، در سینماهای کشور اکران شد، از طریق سکوت و نمادها، دردهای ناگفته را فریاد میزند.
در فیلم روانشناسانه و پر از استعاره «طاعون»، بلوغ به یک کابوس بدل میشود. روایت پسر نوجوانی که در میان فشارهای اجتماعی، قلدری، و طرد شدن، سعی دارد هویت خود را شکل دهد؛ آن هم در فضایی بسته، مرطوب و آغشته به زهر رقابت و خشونت.
در فیلم «حیوانات خطرناک»، جی کورتنی در یکی از تاریکترین نقشهای کارنامهاش ظاهر میشود: راهنمای توری در استرالیا که گردشگران را به دل دریا میبرد تا آنها را طعمه کوسهها کند. این فیلم ترسناک، جسور و پرتنش، به لطف کارگردانی هنرمندانه شان برن و فیلمنامهای بیرحمانه، تجربهای دلهرهآور و متفاوت از وحشت دریایی را ارائه میدهد.
«موج» فیلمی پرشور و صریح از سباستین للیو است که الهامگرفته از اعتراضات دانشجویی سال ۲۰۱۸ شیلی علیه خشونت جنسی در دانشگاهها ساخته شده است. هرچند اجراهای رقص و موسیقی با صحنهآرایی خیرهکننده همراهاند، اما روایت درامی فیلم با شخصیتهایی تکبعدی و گفتوگوهایی شعاری، از تأثیرگذاری نهایی میکاهد.
ریچارد لینکلیتر در «Nouvelle Vague» نهتنها قصه ساخت یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما را بازگو میکند، بلکه روح موج نوی فرانسه را با دقت، عشق و ظرافت در قاب بازآفرینی میکند. سفری سینمادوستانه به دل پاریس ۱۹۵۹، جایی که ژان-لوک گدار با عینک آفتابی همیشگیاش در آستانه خلق انقلابیترین فیلم زمانهاش قرار دارد.
«رنوآر» دومین فیلم بلند چی هیاکاوا، کارگردان فیلم تحسینشده «Plan 75»، ما را به قلب تابستانی آرام و پرتنش در ژاپن دهه ۱۹۸۰ میبرد. جایی که دختری کنجکاو و خیالپرداز با مرگ پدر، دروغهای بزرگترها و دنیای عجیب بزرگسالی روبهرو میشود.
فیلم «او چنین خواست» (Her Will Be Done) دومین اثر جسورانهی جولیا کوالسکی، با فضایی آغشته به ترس فولکلور، روانپریشی و خفقان اجتماعی، تصویری هولناک و نمادین از زنستیزی و طرد در دل یک جامعهی روستایی فرانسوی ارائه میدهد. در این فیلم، باورهای پوسیده با هذیانهای مذهبی گره میخورند و در نهایت، آتش حقیقت یا جنون، همه چیز را درمینوردد.
کریستیان پتزولد بار دیگر در یک تابستان داغ آلمانی به سراغ داستانی روانکاوانه و رازآلود میرود؛ جایی که سکوت و نگاهها بیش از هر دیالوگی معنا دارند. «Miroirs No. 3» گرچه یکی از آثار کوچکتر اوست، اما امضای فرمی و حسی او را تمامقد به نمایش میگذارد.
درام-کمدی «Splitsville» با حضور داکوتا جانسون و آدریا آرجونا، تلاش میکند با فرمولی پرهیاهو، داستانی درباره طلاق، خیانت و دوستیهای نابسامان روایت کند؛ اما نتیجه، بیشتر از آنکه تأثیرگذار باشد، مخاطب را فرسوده میکند.
فیلم «روزی روزگاری در غزه» ساختهی تارزان و عرب ناصر، تلاشی جسورانه برای تلفیق کمدی سیاه، نقد اجتماعی و رگههایی از سینمای پستمدرن است. با محوریت دو شخصیت خردهپای خلافکار، فیلم قصد دارد روایتی از زندگی در نوار غزه ارائه دهد که هم سیاسی است و هم سرگرمکننده، اما در نهایت، در انتقال همزمان این پیامها دچار پراکندگی میشود.
فیلم «شاعر» ساختهی سیمون مسا سوتو، با ترکیب طنز، تلخی و نقدی اجتماعی، روایتی متفاوت از زندگی هنری در جامعهای طبقاتی ارائه میدهد. این فیلم که در بخش «نگاه نو» کن مورد تحسین قرار گرفته، داستان شاعری شکستخورده و دختری نوجوان را روایت میکند که در تلاقی دو نسل، دو نگاه و دو نوع آرزو، قصهای بکر و تأثیرگذار خلق میکنند.
«بیسروصدا»، سومین ساخته مجیدرضا مصطفوی، برخلاف عنوانش، فیلمی پرحاشیه و پرهیاهو است؛ از توقیف و سانسور گرفته تا ساختاری که از همان ابتدا با سروصدا آغاز میشود. این فیلم که تلاش دارد به معضلات طبقه فرودست بپردازد، گرفتار کلیشههای رایج سینمای ایران، از الگوبرداری از آثار موفق تا دیالوگهای تکراری، شده و نتوانسته به ادعای استقلالش جامه عمل بپوشاند.
نوشتن نقد فیلم چیزی فراتر از گفتن اینکه «خوب بود» یا «دوست نداشتم» است. یک نقد خوب، ترکیبی است از تحلیل، مشاهده، دانش سینمایی و البته لحن شخصی. اگر میخواهید یاد بگیرید چگونه مثل منتقدان حرفهای درباره فیلمها بنویسید، این ۱۰ نکتهی اساسی را از دست ندهید.
فیلم جدید کوجی فوکادا با نگاهی به دنیای پر زرق و برق اما بیرحم موسیقی پاپ ژاپن، وعده درامی تند و تیز درباره شهرت، جنسیت و کنترل سازمانی را میدهد اما در نهایت، به روایتی سرد و فاقد ضرباهنگ تبدیل میشود که حتی در اوجهای دراماتیک هم نمیتواند هیجانانگیز باشد.
با اجرای تأثیرگذار اوِگنیا دودینا در نقش زنی که سالها از خانه دور بوده، فیلم «مامان» به کارگردانی اور سینای در بخش نمایش ویژه جشنواره کن، نمایشی تلخ و انسانی از تضاد نقشهای خانوادگی و طبقاتی ارائه میدهد. با وجود شروعی قدرتمند و مشاهداتی دقیق، فیلم در نیمه دوم خود به دام ملودرام میافتد و از قدرت شخصیتپردازیاش فاصله میگیرد.
فیلم «دختری بر لبه» ساخته ژو جینگهاو، با شروعی تکاندهنده در دنیای پرتنش اسکیت نمایشی آغاز میشود و نوید یک تریلر روانشناختی تأثیرگذار را میدهد، اما در ادامه، با افت روایت، پیچشهای غیرمنسجم و پایانهای ناسرانجام، مخاطب را با حسی از ناامیدی تنها میگذارد.
فیلم «من فقط در طوفان آرام میگیرم» ساخته پدرو پینیو، اثری پرشکوه و پُرتأمل از سینمای پرتغال است که با روایتی چندلایه و نزدیک به چهار ساعت، مخاطب را به تأملی عمیق درباره استعمار، توسعهگرایی و بحران هویت در جوامع آفریقایی دعوت میکند؛ فیلمی که با صبر و توجه، به تجربهای فراتر از سینما بدل میشود.
فیلم تازه «سدریک کلاپیش» با عنوان «Colours of Time» درامی دوخطی و پر از رنگ و احساس است که به شکلی شیرین و نوستالژیک، قصهی گذشتگان و نوادگان را در بستری از هنر و تاریخ پیوند میزند. اثری که با وجود ضعفهایی در روایت، قلب تماشاگر را بهلطف جذابیت تصویری و لطافت انسانیاش تسخیر میکند.
فیلم «The Last One for the Road» ساخته فرانچسکو سوسای، با داستانی آرام و دوستانه درباره دو دوست میانسال که بین زندگی و پیری دست و پنجه نرم میکنند، تصویری لطیف و تلخ از مفهوم دوستی، گذر زمان و تلاش برای ماندن در لحظه ارائه میدهد. این فیلم ایتالیایی با فضایی گرم و ملودیک، مخاطب را به سفری دلنشین در مناظر و روابط انسانی دعوت میکند.
فیلم مستند «Militantropos» با روایتی جسورانه و فرمگرایانه، نگاهی ضدجنگ و ژرف به تأثیرات روانی و انسانی جنگ اوکراین دارد. ترکیبی از زیبایی بصری و وحشت واقعی که بیننده را به تفکر درباره مرزهای زیبایی، واقعیت و اخلاق در سینمای مستند وامیدارد.
فیلم «پسران شب نئون» ساخته جونو مک، پس از هفت سال تأخیر بالاخره روی پرده رفت؛ اثری که با فضایی مرموز و بصری اغواگر آغاز میشود، اما در ادامه گرفتار روایتی شلوغ، شخصیتپردازی ناقص و ایدههایی ناپخته میشود. آیا این فیلم لایق اینهمه انتظار بود؟
فیلم «Love Me Tender» به کارگردانی آنا کازناو کامبه و با بازی درخشان ویکی کریپس، روایتی عمیق و تأثیرگذار از مادری است که در تلاش برای حفظ هویت فردیاش، با ساختارهای خشک و محافظهکار جامعه روبرو میشود. این اثر فرانسوی بر اساس رمان نیمهزندگینامهای کنستانس دُبره ساخته شده و تصویری صادقانه و گاه دردناک از تقابل مادر بودن با زن بودن ارائه میدهد.
«Highest 2 Lowest» بازسازی هوشمندانه و مدرن فیلم کلاسیک «High and Low» اثر آکیرا کوروساوا است که توسط اسپایک لی کارگردانی شده است. این فیلم با بازی درخشان دنزل واشنگتن و حضور متفاوت A$AP Rocky، داستانی پرتنش از ربوده شدن فرزند یک تاجر موفق در نیویورک را روایت میکند؛ اثری که نه تنها یک تریلر جذاب است، بلکه به مانیفستی اجتماعی و فرهنگی درباره عدالت، نژاد و قدرت تبدیل میشود.
فیلم «خیابان ترس: ملکه پرام» (Fear Street: Prom Queen) به عنوان جدیدترین اثر مستقل از مجموعه ترسناک نوجوانانه R.L. Stine، در حالی توسط نتفلیکس منتشر شده که نه تنها از فضای سهگانهی اولیه فاصله گرفته، بلکه با تکرار کلیشههای قدیمی و روایت سطحی، عملاً به یک اسلشر فراموششدنی تبدیل شده است.
فیلم جدید برادران داردن با عنوان «مادران جوان» در جشنوارههای بینالمللی با تحسین منتقدان مواجه شده است. این فیلم که با محوریت بارداری نوجوانان و زندگی در خانههای حمایت اجتماعی ساخته شده، روایتی تلخ و در عین حال سرشار از امید از واقعیتهای جامعه معاصر بلژیک ارائه میدهد.
در چهارمین فیلم بلندش، سعید روستایی تصویری تلخ، پرتنش و در مواردی گیجکننده از مادری تنها در برابر جامعهای مردسالار ارائه میدهد؛ تصویری که هرچند با جسارت آغاز میشود، در نهایت در بنبستهای روانشناختی و روایت غیرمنسجم گیر میافتد.
بازگشت باشکوه جودی فاستر به سینمای فرانسه با «زندگی خصوصی» در نقش رواندرمانگری گرفتار در راز مرگ یک بیمار، تجربهای متفاوت از تریلری روانشناختی و شخصیتمحور را رقم میزند.
فیلم «ناپدید شدن یوزف منگله» به کارگردانی کیریل سربرنیکوف، تلاش دارد تا چهرهی فرشته مرگ اردوگاههای نازی را در تبعید بازسازی کند؛ اما با وجود بازی درخشان آگوست دیل، درگیر ساختاری پراکنده و روایتی سردرگم میشود که مانع شکلگیری یک پرتره انسانی و روانشناسانه میگردد.
فیلم «عقابهای جمهوری» (Eagles of the Republic) به کارگردانی طارق صالح، روایتی هوشمندانه و در عین حال ناهماهنگ از زندگی یک ستارهی سینما در دل نظامی استبدادی است. اثری که هم جذاب است و هم ناامیدکننده، و بیش از هر زمان دیگری بهخصوص برای مخاطب جهانی، آشنا و ملموس به نظر میرسد.
در نخستین اقتباس سینمایی از رمان کازوئو ایشیگورو، کارگردان ژاپنی کِی ایشیکاوا میکوشد تا مرزهای بین حافظه، غم و هویت را به تصویر بکشد. اما «چشماندازی کمرنگ از تپهها»، با وجود جاهطلبی بصری و وفاداری ظاهری به متن، از درک لطافت و ابهام ادبی اثر اصلی بازمیماند.
«تاریخچه آب» ساخته اول کریستن استوارت، با بازی خیرهکننده ایمون پوتس، داستانی تأثیرگذار و صادقانه از مبارزه یک زن با زخمهای کودکی و جستوجوی رهایی را به تصویر میکشد.
فیلم درام تازه «آمروم» به کارگردانی فاتح آکین، که در جشنواره کن به نمایش درآمد، داستانی لطیف و تأملبرانگیز از بلوغی انسانی را در واپسین روزهای جنگ جهانی دوم روایت میکند. این اثر با نگاهی عمیق و پرظرافت، به بررسی مرزهای دشوار اخلاقی و امکان نیکی در دل تاریکی میپردازد.
«Slauson Rec» مستندی جسور و نگرانکننده از پشتپردهی کارگاه بازیگری شایا لابوف است؛ روایتی از امید و اعتماد که در لبهی فروپاشی روانی و سوءاستفاده عاطفی فرو میریزد.
هریس دیکینسون، بازیگر تحسینشدهی فیلمهای مستقل، در نخستین تجربه کارگردانیاش با فیلم «Urchin»، تصویری تلخ، انسانی و درعینحال شاعرانه از بحران بیخانمانی در لندن ارائه میدهد. این درام اجتماعی که در بخش «نگاه نو» جشنواره کن به نمایش درآمده، با بازی چشمگیر فرانک دیلان، تماشاگر را به دلِ چرخهی خشونت، اعتیاد و طردشدگی میبرد؛ بیآنکه وعده رستگاری بدهد یا پایانبندی خوشی تحمیل کند.
فیلم جدید آن ایموند، با محوریت مردی مهربان و مضطرب که بار نگرانیهای محیطزیستی جهان را به تنهایی به دوش میکشد، در ابتدا با لحنی شاعرانه و حسبرانگیز مخاطب را مجذوب میکند، اما خیلی زود در پیچوخم روایی و ترکیب بیثمر ژانرها، راه خود را گم میکند.
در تازهترین اثر از کارگردان سبکگرای سینمای معاصر، وس اندرسن با ظرافتی طنزآلود به سراغ مفهوم سرمایهداری، پدران غایب و میراثهای مشکوک میرود؛ بنسیو دل تورو در نقش یک سرمایهدار پیر و زخمی، قلب اثر را در دست دارد.
اولیور لاکس در جدیدترین اثر خود «Sirât» با عبور از تمامی قراردادهای روایی و ژانری، مخاطب را به سفری پرتنش، عجیب و غیرقابل پیشبینی در دل صحرای مراکش میبرد؛ جایی که مرز میان واقعیت، کابوس، و رستگاری به نازکی یک مو پل زده شده است.
ویکاند در «عجله کن فردا» با همکاری کارگردان ترِی ادوارد شولتز، تجربه تلخ لغو ناگهانی یک کنسرت پرحاشیهاش را به شکل داستانی و شخصی به تصویر میکشد. فیلمی که تلاش میکند از پشت پرده فشارهای حرفهای و روانی یک ستاره پاپ پرده بردارد، اما بیشتر به خودستایی میماند تا توبه واقعی.
فیلم «کلمات جنگ» با بازی مکسین پیک به زندگی آنا پولیتکوفسکایا، روزنامهنگار منتقد و قربانی ترور در روسیه، میپردازد؛ اثری که هرچند پیام مهمی درباره آزادی مطبوعات دارد، اما در روایت و ساختار، اثری محافظهکارانه و فاقد نوآوری به شمار میرود.