فیلم «Sand City» به کارگردانی «محده حسن»، روایتی شاعرانه، تلخ و کمکلام از دو زندگی جداگانه در دل داکای پرهیاهوست؛ اثری که با وجود دوری از درامپردازی کلاسیک، تصویری از تنهایی، فرسودگی و تمنای معنا در شهری بیرحم ارائه میدهد.
فیلم جدید مایکل جای وایت با عنوان Trouble Man تلاش میکند با بازسازی حالوهوای آثار بلکسپلویتیشن دهه ۷۰ میلادی، ترکیبی از طنز، اکشن و نوستالژی ارائه دهد. هرچند کیفیت کلی اثر نوسان دارد، اما حضور «متود من» و اجرای صحنههای رزمی پرانرژی از نقاط قوت آن بهشمار میرود.
فیلم ترسناک و معمایی «سلاحها» (Weapons) ساخته جدید «زک کرگر»، کارگردان فیلم تحسینشده «بربر»، تجربهای تازه و غیرقابل پیشبینی در ژانر وحشت ارائه میدهد. با ساختاری اپیزودیک، داستانی چندلایه و بازیهای درخشان از «جولیا گارنر»، «جاش برولین» و دیگر اعضای گروه بازیگران، این فیلم قدمی بزرگتر برای کرگر محسوب میشود که حالا در مسیر تبدیل شدن به یکی از چهرههای مهم سینمای ترسناک معاصر است.
زک کرگر، کارگردان فیلم تحسینشدهی Barbarian، اینبار با «Weapons» به سراغ یکی از ترسناکترین و آشناترین ترسهای جمعی میرود: ناپدید شدن بچهها. نتیجه، فیلمی هیپنوتیزمکننده، رازآلود و چندلایه است که مرز بین واقعیت، ترسهای روانشناختی، و توهمات جمعی را تار میکند.
مستند «مدرسه سازماندهی تونی کِید بامبارا» به کارگردانی لوئیس مسایا، پرترهای زنده و متفاوت از نویسنده، فعال سیاسی و مستندساز برجستهای است که به جای تبدیل شدن به یک اسطوره دور از دسترس، به انسانی واقعی و الهامبخش در قلب روایت بدل میشود.
فیلم «She Rides Shotgun» به کارگردانی نیک رولند و با بازی تاثیرگذار تاران اجرتون و آنا سوفیا هگر، تریلری خوشساخت و پرتنش است که در دل تعقیب و گریزها، تیراندازیها و فرار از مرگ، رابطهای عمیق و انسانی میان پدری خلافکار و دختری آسیبپذیر را به تصویر میکشد.
فیلم جدید «جنگ دنیاها» که بازسازی آزادانهای از رمان کلاسیک «اچ. جی. ولز» به شمار میرود، با بازی آیسکیوب در نقشی عجیب و نچسب و اجرای ضعیف جلوههای بصری، بیش از آنکه هیجانانگیز یا تأثیرگذار باشد، شبیه یک تبلیغ طولانی برای سرویسهای آمازون به نظر میرسد. نتیجه؟ یک فاجعهی سینمایی تمامعیار.
فیلم «The Naked Gun» با بازی لیام نیسون و پملا اندرسون، تلاش موفقیتآمیزی برای احیای سبک کمدیهای کلاسیک دهه ۸۰ است؛ اثری پر از شوخیهای دیداری، دیالوگهای بیمنطق و اجرای بینقص بازیگرانی که همهچیز را کاملاً جدی میگیرند. این ریبوت تازهنفس به کارگردانی آکیوا شفر، نوید بازگشت ژانری را میدهد که سالهاست در سینمای جریان اصلی فراموش شده است.
«Broken Voices» ساخته Ondřej Provazník، درامی تأملبرانگیز و متفاوت درباره سوءاستفاده جنسی و فضای پیچیدهای است که قربانیان را درگیر میکند. فیلم با تمرکز بر داستان یک دختر نوجوان ۱۳ ساله، به جای نمایش مستقیم خشونت، به بررسی ریشهها و چگونگی وقوع این فجایع میپردازد و با بازی درخشان بازیگران، تجربهای ماندگار برای مخاطب خلق میکند.
فیلم نوستالژیک و دوستداشتنی The Goonies، ساخته ریچارد دانر و به تهیهکنندگی استیون اسپیلبرگ، بار دیگر با بازنمایی روح ماجراجویی و رفاقت نوجوانانه، بر پرده سینماها بازگشته است. این اثر کلاسیک ۱۹۸۵ که تأثیر عمیقی بر داستانسرایی نوجوانانه گذاشت، همچنان یکی از آثار شاخص ژانر ماجراجویانه محسوب میشود.
Zero، تریلری اکشن از کشور سنگال، با کارگردانی جسورانه و تدوینی پرشتاب، داستانی پرتنش و انفجاری را در دل پایتخت آفریقایی روایت میکند. روایتی که با وجود استفاده از موتیف کلیشهای بمب ساعتی، تبدیل به تجربهای نفسگیر و متفاوت شده است.
فیلم Amadeus با بازی فراموشنشدنی اف. موری آبراهام در نقش سالیِری، بار دیگر در نسخه اصلی سال ۱۹۸۴ روی پرده آمده؛ داستانی سرشار از حسادت، نبوغ، و فروپاشی که با کارگردانی بینقص میلوش فورمن به یکی از شاهکارهای تاریخ سینما بدل شده است.
«Dying» ساخته ماتتیاس گلاسنر، کمدی سیاه و جذابی است درباره بحرانهای خانوادگی و وراثت عاطفی که با بازی درخشان لارس آیدینگر در نقش رهبر ارکستری دچار فروپاشی حرفهای و شخصی میشود. فیلم داستانی تلخ، شوخطبعانه و پیچیده را روایت میکند که بین هنر و زندگی در نوسان است.
«Gazer» نخستین فیلم بلند رایان جی اسلون، تریلری روانشناختی و خفقانآور است که با حالوهوای آثار دیوید لینچ و دیوید کراننبرگ، تماشاگر را در فضایی وهمآلود و ناآرام غرق میکند. این فیلم با بازی درخشان آریلا ماسترویانی، سفری کابوسوار به ذهن شخصیتی آسیبدیده و جامعهای بیرحم است.
فیلم «Happy Gilmore 2» با بازی آدام سندلر، دنبالهای است بر کمدی ورزشی محبوب دهه ۹۰؛ اما این بار، نه به اندازه گذشته خندهدار است و نه برای نسل جدید چندان قابلدرک. بازگشتی پر از نوستالژی که تنها طرفداران قدیمی را راضی خواهد کرد.
فیلم ترسناک جدید «The Home» به کارگردانی جیمز دماناکو و با بازی پیت دیویدسون، نتوانسته انتظارات مخاطبان ژانر را برآورده کند. نه حضور یک کمدین شناختهشده در نقش جدی موفق است، نه کارگردان نامدار این بار توانسته به استانداردهای موفقیت قبلیاش نزدیک شود.
«Terrestrial» با ترکیب هوشمندانهای از طنز سیاه، روایت معمایی و نقد اجتماعی، داستان نویسندهای شکستخورده را به یک کابوس فانتزی ـ روانی ـ علمیتخیلی تبدیل میکند. فیلمی که هم تماشاگر را فریب میدهد و هم سرگرم میکند؛ اثری غیرقابلطبقهبندی که شایسته دنبالکنندگان سینمای مستقل است.
فیلم «Happy Gilmore 2» نه تنها ادامهای بر کمدی ورزشی کلاسیک سال ۱۹۹۶ است، بلکه با ترکیبی از نوستالژی، انرژی خام دهه نودی و بازگشت به همان شوخیهای بیپروا، آدام سندلر را دوباره در نقش ضدقهرمان محبوبش احیا میکند — حالا با ریش، الکل و قلبی زخمی.
بازسازی فیلم ترسناک کلاسیک «میدانم تابستان گذشته چه کردی» تلاش میکند یک معمای قتل مدرن و متفاوت ارائه دهد، اما با کشتارهای کمهیجان و داستانی کلیشهای، بیشتر حس نوستالژی دهه نود را زنده میکند تا ترس واقعی.
فیلم بلژیکی «Before/After» به کارگردانی مانوئل دوپون، با نگاهی مستندگونه به سفر دو مرد برای پیوند مو در استانبول، رابطهای لطیف و آسیبپذیر را روایت میکند. نگاهی داریم به این اثر متفاوت که در جشنواره کارلووی واری درخشید.
فیلم «Madly» جدیدترین اثر پائولو جنووزه، خالق فیلم پرفروش «غریبههای تمامعیار»، تلاش میکند با فرمولی پرزرقوبرق اما آشنا، روان و احساسات درونی شخصیتها را به تصویر بکشد. اثری که گرچه پتانسیل بالایی برای بازسازی در فرهنگهای مختلف دارد، اما در نسخه اصلی بیش از آنکه عاشقانه باشد، عصبی و پرحرف از کار درآمده است.
فیلم «Guns & Moses» ساختهی سالوادور لیتواک با ترکیب عجیبی از کمدی، اکشن و پیامهای اجتماعی، تصویری نامتعارف از یک خاخام مسلح ارائه میدهد که در دل صحرای کالیفرنیا با تهدیداتی پیچیدهتر از نفرتپراکنی مذهبی مواجه میشود. آیا این فیلم یک تریلر سیاسیاجتماعی هوشمندانه است یا صرفاً نمایشی پرهیاهو اما ناهماهنگ از دغدغههای یهودی-آمریکایی؟
فیلم «Out of Love» به نویسندگی و کارگردانی ناتان آمبروزیونی، نگاهی انسانی و چندلایه به غیبت یک مادر و تلاش خواهر او برای حفظ ساختار خانواده دارد. با بازی درخشان کمیل کوتن در نقش زنی که ناخواسته به مادر موقت دو کودک تبدیل میشود، این درام فرانسوی با لحنی ظریف و واقعگرا به بررسی روابط خانوادگی، مسئولیتپذیری و بازسازی عاطفی میپردازد.
فیلم «Madea’s Destination Wedding» سیزدهمین حضور کاراکتر محبوب و جنجالی تایِر پری، یعنی مادیا (Madea) در دنیای سینما است. فیلمی که در آن، همان فرمول همیشگی آثار پری تکرار میشود: شوخیهای اغراقآمیز، لحظاتی از نصیحتهای فلسفی و ماجراهایی پرهیاهو با دیالوگهایی آشنا. اثری که اگر طرفدار همیشگی مادیا هستید، دقیقاً همان چیزیست که انتظارش را دارید؛ نه بیشتر، نه کمتر.
فیلم جدید Mitzi Peirone با بازی بلا تورن، تلاش میکند داستانی زنمحور و انتقامجویانه را در قالبی تریلر و پرجزئیات روایت کند؛ اما آیا این تجربه سینمایی موفق میشود یا درگیر آشفتگیهای سبکی خود باقی میماند؟
فیلم «پیرپسر» ساخته اکتای براهنی، فراتر از یک درام خانوادگی، تصویری تلخ از سرگردانی و شکست یک نسل است. با استفاده از چارچوب نظری «پل ریکور» و مفاهیم «تخیل تولیدی» و «استعاره زنده»، این نقد به تحلیل چگونگی تبدیل آرزوهای بزرگ به یک واقعیت خشن و پدرکشی میپردازد. فیلم نه تنها به عنوان یک اثر سینمایی، بلکه به عنوان یک سند اجتماعی و فلسفی برای درک درد یک نسل بررسی میشود.
فیلم «پیرپسر» ساخته اکتای براهنی، اثری متفاوت در سینمای ایران است که از الگوهای رایج دوری کرده و با الهام از آثار کلاسیک اروپایی، بهویژه «برادران کارامازوف» داستایفسکی، به واکاوی فساد در یک خانواده میپردازد. این فیلم به دلیل طراحی صحنه و فیلمبرداری منحصربهفرد و بازی خیرهکننده حسن پورشیرازی، به اثری ماندگار تبدیل شده، هرچند که در شخصیتپردازی و ریتم داستانی با چالشهایی روبرو است.
فیلم «پیرپسر» ساخته اکتای براهنی، اثری پر از نماد و استعاره است که جامعهای پدرسالار و سرکوبگر را به تصویر میکشد. این فیلم که به گفته منتقد، نوعی اقتباس آزاد از «برادران کارامازوف» داستایوفسکی است، در به تصویر کشیدن شر و تباهی موفق عمل میکند اما در شخصیتپردازی و درامپردازی دچار ضعفهایی است. با این حال، بازی خیرهکننده حسن پورشیرازی در نقش پدر و استفاده هوشمندانه از نمادها، آن را به اثری برجسته تبدیل کرده است.
برندن کنتی، با اولین فیلم بلند خود «کریستی»، موفق شد جایزه برتر بخش Generation 14plus جشنواره برلین را بهدست آورد و حالا در بخش Horizons جشنواره کارلووی واری ۲۰۲۵ نیز خوش درخشیده است. «کریستی» با روایتی ساده اما پراحساس، قصهی نوجوانی آسیبدیده از سیستم اجتماعی ایرلند را به تصویر میکشد که پس از سالها با برادر ناتنیاش پیوندی دوباره برقرار میکند.
فیلم «بی داد» به کارگردانی سهیل بیرقی، داستان دختری جوان را روایت میکند که در جامعهای محدودکننده و سرکوبگر، سرسختانه تلاش میکند صدای خود را آزاد کند و برای حق خواندن زنان میجنگد.
درامی سنگین، تأملبرانگیز و سهساعته که تماشای آن آسان نیست اما ارزشش را دارد. «وقتی رودخانه به دریا میرسد» ساخته پره ویلا بارسلُ، روایتی عمیق و انسانی از بهبودی پس از تجاوز جنسی را ارائه میدهد — بدون بهرهگیری از کلیشههای سینمایی یا لحظات پر زرقوبرق. این فیلم در سکوت و جزئیات، حقیقتی جهانی را روایت میکند: التیام یافتن، زمان میخواهد.
فیلم «Sovereign» ساخته کریستین سوگل، یک تریلر سیاسی کمنظیر است که بدون اشاره مستقیم به دونالد ترامپ، بحرانهای عمیق آمریکای میانه و ریشههای افراطگرایی جریان راست نو را به تصویر میکشد. بازی نیک آفرمن در نقش مردی گرفتار در دنیای توهمات و ناامیدی، یکی از نقاط قوت اثر است.
«Daniela Forever» به کارگردانی ناچو ویگالندو، داستان مردی را روایت میکند که پس از مرگ معشوقهاش با مصرف دارویی آزمایشی وارد دنیای خواب هوشیار میشود تا از درد غم رهایی یابد. فیلمی مفهومی، بصری و فلسفی که با نگاهی متفاوت به سوگواری و کنترل احساسات میپردازد.
در فیلم «شهر ممنوعه» به کارگردانی گابریله ماینتی، ستارگان چینی و لوکیشنهای رمی در هم میآمیزند تا یک اکشن غیرمنتظره و چندفرهنگی رقم بزنند. ترکیبی از سینمای رزمی هنگکنگی، درام خانوادگی، کمدی رمانتیک و گنگستری که از دل یک رستوران چینی در رم آغاز میشود و به نبردی برای نجات و انتقام ختم میگردد.
تاکاشی میکه در فیلم Sham سراغ یکی از پروندههای جنجالی واقعی ژاپن میرود و با الهام از ساختار راشومون، مخاطب را میان دو روایت متضاد از خشونت، دروغ و عدالت سردرگم میسازد. فیلمی که تا میانه راه درخشان پیش میرود، اما در پایان، پیچیدگیهای خود را قربانی نتیجهگیریای سادهانگارانه میکند.
فیلمهای زندان معمولاً حول محور خشونت، فرار یا رستگاری میچرخند، اما Inside رویکردی عمیقتر و روانشناختیتر دارد. این درام استرالیایی با تمرکز بر سه زندانی درگیر با گذشته و وجدان خود، مرزهای آشنای ژانر را کنار میزند و با بازیهای چشمگیر گای پیرس و کازمو جارویس، بیننده را به سفری درونی و متفاوت دعوت میکند.
مستند «Just Kids» در دل یکی از ملتهبترین موضوعات اجتماعی روز آمریکا فرو میرود: حق دسترسی نوجوانان ترنس به مراقبتهای پزشکی. این فیلم با روایتی انسانی و بیواسطه، از خلال زندگی سه نوجوان در ایالتهای محافظهکار، تصویری عمیق از تأثیرات قوانین سختگیرانه بر جسم و روان این نسل آسیبپذیر ترسیم میکند.
فیلم Lavender Men تلاشی جاهطلبانه برای بازآفرینی چهرهای کمتر دیدهشده از آبراهام لینکلن است؛ روایتی کوییر، متافوریک و تئاتری که با وجود مفاهیم عمیق، در قالب سینما چندان موفق ظاهر نمیشود.
«دزدیدن پالپ فیکشن» ساخته دنی ترکویچ، نخستین فیلم بلند کارگردان جوان، داستان دو دوست عاشق آثار کوئنتین تارانتینو را روایت میکند که قصد دارند نسخه شخصی ۳۵ میلیمتری فیلم «پالپ فیکشن» را بدزدند. اما این کمدی سرقت با ترکیبی از شوخیهای پراکنده و ارجاعات مکرر به تارانتینو، به جای یک اثر منسجم و جذاب، به نمونهای از یک ادای دین ناتمام تبدیل شده است.
فیلم Off the Grid با بازی جاش دوهامل، تلاش میکند اثری در سبک اکشن بقا (Survival Thriller) باشد، اما آنقدر در کلیشهها، شخصیتپردازی ضعیف و اکشنهای بیرمق غرق میشود که حتی حضور یک قهرمان تنها در دل طبیعت هم نمیتواند آن را نجات دهد.
فیلم «Rent Free» یا «بدون اجاره»، دومین ساخته فرناندو آندرس، با نگاهی طنزآلود و گاهاً آزاردهنده به بحران هویتی، روابط انسانی و فشارهای اقتصادی نسل جوان در آمریکای امروز میپردازد. این کمدی مستقل که از جشنواره تریبکا به پلتفرمهای دیجیتال رسیده، تصویری ملموس از دوستی در دوران ناامنی مالی ترسیم میکند.
«زیبا صدایم کن» با بازی در مرز باریک میان گناه، پشیمانی و جبران، قصه پدری را روایت میکند که در تلاش برای ترمیم گذشتهای شکستخورده، به درون آتش تناقضات درونی خود شیرجه میزند. فیلمی انسانی از رسول صدرعاملی که پرده از شکنندگی انسان در برابر خاطرات و رابطه پدر-دختری پارهپارهشده برمیدارد.
درامی لطیف و صادقانه درباره عشق، پیری و فرصتهای دوم؛ «The Best You Can» به کارگردانی مایکل جِی وایتورن، با بازی زوج واقعی کوین بیکن و کیرا سجویک، روایتی انسانی از دو آدم خسته است که در میانسالی با احساسی تازه روبهرو میشوند.
انیمیشن جدید «Predator: Killer of Killers» به کارگردانی دن ترختنبرگ، ما را به سفری خونین در طول تاریخ میبرد؛ جایی که شکارچیان بیگانه در سه مقطع زمانی مختلف با انسانهایی از نژادها و فرهنگهای گوناگون درگیر میشوند. انیمیشنی خوشساخت، خشونتبار و خلاقانه که عمق جدیدی به دنیای «Predator» میبخشد.
فیلم «شهابسنگها» به کارگردانی اوبر شارول، با نگاهی سرد و بیرحم، به زندگی جوانانی میپردازد که در میان بیکاری، اعتیاد و بیچشماندازی در ناحیهای فراموششده از فرانسه گیر افتادهاند. اثری که بیشتر از آنکه بدرخشد، خاموش میشود.
فیلم «She Dances» نخستین تجربه کارگردانی ریک گومز، ترکیبی است از صمیمیت خانوادگی و ضعفهای ساختاری. در حالی که فیلمنامه در حال دستوپا زدن است و ریتمی ناپایدار دارد، حضور استیو زان و دخترش آدری زان، همراه با ایتن هاوک، فیلم را از سقوط کامل نجات میدهند.
انیمیشن «Animal Farm» به کارگردانی اندی سرکیس با صداپیشگی ستارگانی چون ست روگن و وودی هارلسون، قرار بود بازخوانی معاصر یکی از ماندگارترین تمثیلهای سیاسی قرن بیستم باشد، اما با حذف مؤلفههای جدی اثر و جایگزینی شوخیهای کودکانه، از پیام اصلی جورج اورول فاصله گرفته است.
فیلم «به او بگو که دوستش دارم» ساخته رومَن بُرَنژه، تلاشی احساسی و تجربهگرایانه برای بازخوانی سوگ مادری است که هیچگاه فرصت شناختنش فراهم نشد. فیلمی در مرز مستند، داستانی و خودزندگینامه، که از خاطرات شخصی فراتر میرود و به بازتابی جهانی از رابطه پیچیده مادر و دختر تبدیل میشود.
فیلم سینمایی «Ballerina» از دنیای جان ویک، با محوریت شخصیت «ایو» با بازی آنا د آرماس، تلاشی جسورانه و خونآلود برای تعریف دوباره قدرت زنانه در ژانر اکشن است. فیلمی که با ترکیبی از خشونت بیرحمانه، سبک بصری جذاب و حضور کاراکترهای آشنا از سری اصلی، تجربهای تماشایی برای طرفداران این فرنچایز بهارمغان میآورد.
فیلم ?Heads or Tails ساختهی کارگردانان ایتالیایی، با بازی جان سی. رایلی در نقش بافلو بیل، تلفیقی شوخ و سوررئال از اسطورههای غرب وحشی و طنز اروپایی ارائه میدهد؛ اثری که در بخش «نوعی نگاه» جشنواره کن بهنمایش درآمد و با نگاه خلاقانهاش به ژانر وسترن، تماشاگر را هم میخنداند و هم متعجب میکند.