ابراهیم امینی، کارگردان «چشم‌بادومی» که از جمله فیلم‌اولی‌های چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر به شمار می‌آید، نسبت به رقبایش در دریافت سیمرغ بهترین کارگردانی فیلم اول، شناخته‌شده‌تر است و این شهرت بیشتر به همکاری‌های متوالی‌اش با محمدحسین مهدویان در آثار شاخصی مانند «ماجرای نیمروز» و «درخت گردو» و البته فیلم «موقعیت مهدی» اثر هادی حجازی‌فر بازمی‌گردد که در ادوار گذشته جشنواره فیلم فجر، با واکنش‌های مثبتی مواجه شده بودند.
چارسو پرس: ساعتی پس از نمایش فیلم «چشم‌بادومی» در کاخ جشنواره فیلم فجر، با او گفت‌وگویی داشتیم.

ایده کی‌پاپ چطور به ذهنتان رسید؟
کی‌پاپ از جست‌وجوهای من در اینترنت پیدا شد. چون دوست داشتم درباره نوجوان‌های این نسل کار کنم و قصه‌ای بنویسم، نه لزوما برای ساخت فیلم و بلکه برای شناخت بیشتر جامعه پیرامونم و برای نسلی که در راهند. از ابتدای ۱۴۰۱ بیشتر شروع کردم به معاشرت با نوجوانان و بعد پژوهش اینترنتی در این باره، تا اینکه با کی‌پاپ مواجه شدم که تا آن موقع هیچی از آن نشنیده بودم و متوجه شدم که موسیقی و همین‌طور سریال‌های کره‌ای، گسترش عجیبی هم در ایران و هم در نقاط مختلف جهان پیدا کرده و برایم سؤال شد که چرا و چگونه این اتفاق رخ داده است.

پس اول نمی‌خواستید درباره آن فیلم بسازید.
نه، اولش صرفاً کنجکاوی بود. به غیر از کاری که سفارش بیرونی دارد، کارهایم معمولاً با یک کنجکاوی شروع می‌شود. به دلیل اینکه ایده‌های زیادی ممکن است به ذهن ما برسد، ولی همه آن‌ها ارزش و مانایی ساخت یک فیلم را ندارد و هر ایده، مدتی با ما دوام می‌آورد. از جذابیت آن ایده‌ها می‌توانیم مطمئن شویم که ماه‌ها باقی می‌مانند و تبدیل به فیلمنامه می‌شوند و طی دوره سخت فیلمنامه‌نویسی، همچنان برای ما جذاب باقی می‌مانند و ما با ذوق و شوق دوست داریم قصه‌هایش را برای آدم‌های اطرافمان تعریف کنیم.

با توجه به کارهایی که پیش از این در سینما کردید، به نظر می‌آمد که احتمالاً با قصه‌های واقعی یا چیزی شبیه به آثار دفاع مقدسی یا جاسوسی شروع می‌کنید، اما با یک قصه کاملا متفاوت جلو رفتید که حتی شبیه به بعضی آثار اجتماعی شما هم نیست و فیلمی جمع‌وجور و کوچک است. چه شد که این جنس کار را انتخاب کردید؟
آن فیلمنامه‌هایی که از من ساخته شد، اتفاقات خوبی برای من رقم زد، اما همزمان پیشنهادهای نزدیک به آن، آسیب‌هایی داشت. چون خودم چندین سال از قصه‌های اجتماعی دیگری غفلت کردم که مبتنی بر فضاهای روانشناختی بود و مجال ساخت پیدا نکرده بودند. در نتیجه وقتی شرایط تولید فیلم فراهم شد، جزو تصمیمات اولم این بود که قصه‌ای را کار کنم که با پیشینه فیلمنامه‌نویسی من متفاوت باشد و احتمالاً شخص دیگری از کارگردان‌های اطرافم برای ساختش پا پیش نگذارند. از آن مدل قصه‌ها تعدادی دارم که دوست دارم خودم بسازم.

تا جایی که من یادم است، اغلب آثار شما پیش از «چشم‌بادومی»، آثار پرتماشاگر یا تماشاگرپسندی‌اند که با مخاطب عام ارتباط برقرار می‌کنند. فکر می‌کنید که «چشم‌بادومی» هم همین‌طور باشد؟
امیدم این است که «چشم‌بادومی» هم با خانواده‌ها و هم با نوجوان‌ها ارتباط بگیرد. ما طیف بسیار گسترده‌ای از خانواده‌های نوجوان‌هایی داریم که مخاطبان بالقوه ما هستند و می‌توانند مخاطب بالفعل ما شوند. امیدوارم که فیلم‌مان را ببینند و بپسندند. البته می‌دانم که فیلم جنبه‌های روانشناختی دارد و به نسبت فیلمنامه‌هایی که کار کرده بودم، لحن قصه‌گویی متفاوتی دارد. اینجا ما با یک قصه خرده‌پیرنگ طرفیم که مبتنی بر کاراکتر و احوالات درونی اوست. فکر می‌کنم می‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و سعی‌مان این بوده که مخاطب از سالن راضی بیرون برود.

ضمن احترام به گروه بازیگران فیلم، به نظرم آنها گروه بازیگرانی نیستند که مخاطب گسترده‌ای را به سینما بکشانند. چه شد که سراغ این گروه بازیگران رفتید؟
در انتخاب بازیگر، مسئله محوری برای من، کیفیت بازیگران و تناسبی است که با نقش می‌توانند پیدا کنند. به این معنا که اکران مهم نیست، اما فکر می‌کنم اگر بازیگران درست انتخاب شوند و درست بازی کنند، کار مهمی را انجام می‌دهند که آن هم باورپذیری است و با این کار می‌توانند با مخاطب ارتباط بگیرند. ضمن اینکه به هر حال امروزه تعداد بازیگران تضمین‌کننده گیشه، بسیار انگشت‌شمارند.

نه این که گیشه را تضمین کنند، بلکه حداقل گیشه بهتری داشته باشند.
من روی خود فیلم و موضوع داغ و به‌روز آن حساب کردم که آن را جبران کند و البته که خانم ساره بیات و آقای مهدی هاشمی بازیگران شناخته‌شده و محبوبی‌اند و در کنارشان علی باقری بازیگر درجه‌یک و بسیار توانایی است. بازیگران نوجوان هم به نظرم بسیار بااستعداد بودند و توانستند خیلی خوب بازی‌شان را ارائه کنند و امیدوارم که این فیلم برایشان مسیری را باز کند.

از آن زمان که تصمیم گرفتید این فیلم را بسازید، تحقیقات گسترده‌ای هم برای آن کردید؟
بله، ما پیش از آغاز نگارش، یک پژوهش حدود ۵-۶ ماهه داشتیم که خانم میترا احمدی زحمتش را کشید و پژوهش سختی هم بود، به‌خاطر اینکه این بچه‌ها به‌راحتی با ما گفت‌وگو نمی‌کنند. چون اساساً این نسل، نسل ما را خیلی به رسمیت نمی‌شناسد و اگر بفهمند از طرف رسانه هستیم، به هیچ وجه گفت‌وگو نمی‌کنند، چون اعتمادی به ما و رسانه‌های ما ندارند. پژوهشگر ما سعی می‌کرد هم‌شکل‌شان شده و وارد فضای دوستانه آن‌ها شود. یعنی در پوششی فردی بیست‌وچندساله برود که به کی‌پاپ علاقه‌مند شده و دوست دارد در این باره اطلاعات بگیرد. با چنین سازوکاری به فضای گروه کی‌پاپ وارد شدیم و اعتماد بعضی را جلب کردیم و بعد توانستیم به بعضی بگوییم که ما از این گفت‌وگوها ممکن است استفاده کنیم و به بعضی هم نگفتیم.

بیشتر بخوانید: مطالب و اخبار سینمای ایران


در زمان تحقیقات واکنش منفی نداشتید؟
می‌دانم پژوهشگر ما را از یکی دو محفل بیرون انداختند! یعنی لو رفت و با او برخورد کردند.

شما خودتان در نوجوانی یا جوانی به کسی شبیه جیمز دین علاقه‌مند بودید؟
من خودم در نوجوانی هوادار افراطی بودم.

هوادار افراطی کی؟
اسم بیاورم؟

بله.
ابی، گوگوش، مایکل جکسون!

[با خنده] کاش اسم نمی‌آوردید!
هنوز هم در زمینه‌هایی، طرفدار افرادی‌ام که اسم بردم و کاملا حس‌وحال طرفدار را می‌فهمم. بحث طرفداری در این فیلم، البته یک مقدار بهانه هم هست، یعنی می‌خواهیم بگوییم پدربزرگ و نوه درواقع یک وضعیت را دارند و این وضعیت تکرار می‌شود و تنها صورت‌ها تغییر می‌کند.

البته فیلم شما تمرکز شدیدی روی شخصیت نوجوان فیلم دارد، ولی به شکلی خیلی جالب، دیدیم که در جشنواره فیلم فجر امسال، حداقل 3 فیلم دیگر درباره نوجوان‌ها وجود دارد که نوجوان‌ها و مسائل‌شان را در صدر قصه می‌گذارد. به نظر شما دلیل خاصی دارد؟ مثلا ناآرامی‌های 1401 تأثیر داشته؟
به نظرم این خبر خوبی است. البته ناآرامی‌های 1401 حتماً موثر بوده، ولی من قبل از آن، این پژوهش را شروع کردم، یعنی یادم است که بهمن 1400 که در جشنواره 3 فیلمنامه داشتم، بعد از آن کمی متوقف شدم و سعی کردم برای ساخت فیلم آماده شوم. مطمئنم که از ابتدای 1401 این اتفاق افتاد و اتفاقاً ماجراهای 2 سال پیش، وقفه‌هایی در آن به وجود آورد چون کار پژوهش را شروع کرده بودیم، ولی حتما 1401 موثر بود.

این که شخصیت اصلی فیلمتان دختر است، به این قضایا مربوط بود؟
بله، اما به این هم مربوط بود که فراوانی علاقه به کی‌پاپ در دخترهای نوجوان بیشتر از پسرهاست.

جدی؟ اختلافش زیاد است؟
آمار که نداریم، ولی بر اساس همین پژوهش میدانی این اختلاف معنادار است.

پیدا کردن سرمایه برای فیلمی با این سوژه سخت نبود؟
بله، سخت بود. ما هم تقریباً یکی دو سال دوندگی داشتیم. زمانی که در حال نگارش بودیم، رایزنی و مذاکره می‌کردیم که کمی هم سخت بود، به‌خاطر اینکه موضوع هم مقداری تازه و نو بود و هم شاید جسورانه و خط قرمزی. اصلا معلوم نبود پروانه ساخت یا نمایش بگیرد، اما خدا را شکر از وقتی با آقای نصراللهی‌نسب این قرار را گذاشتیم، همه‌چیز بهتر پیش رفت.

به اکران پرسروصدای فیلم فکر می‌کنید؟
امیدوارم. البته باید ببینیم که در روزهای آینده در جشنواره چه اتفاقی می‌افتد. جشنواره فیلم فجر تأثیر مهمی در اکران و سرنوشت فیلم‌ها دارد و بعدش به امید خدا با تدبیر آقای نصراللهی‌نسب سعی می‌کنیم که برنامه خوبی برای اکران آن در نظر بگیریم.

منبع: فرهیختگان