نقد فیلم آواتار: آتش و خاکستر نشان میدهد سومین قسمت از مجموعه جیمز کامرون، اگرچه از نظر داستانی قابل قبول و از نظر اکشن چشمگیر است، اما دیگر آن حس شگفتی بصری بیهمتای قسمت اول را تکرار نمیکند.
فیلم «به او بگو که دوستش دارم» ساخته رومَن بُرَنژه، تلاشی احساسی و تجربهگرایانه برای بازخوانی سوگ مادری است که هیچگاه فرصت شناختنش فراهم نشد. فیلمی در مرز مستند، داستانی و خودزندگینامه، که از خاطرات شخصی فراتر میرود و به بازتابی جهانی از رابطه پیچیده مادر و دختر تبدیل میشود.
فیلم سینمایی «Ballerina» از دنیای جان ویک، با محوریت شخصیت «ایو» با بازی آنا د آرماس، تلاشی جسورانه و خونآلود برای تعریف دوباره قدرت زنانه در ژانر اکشن است. فیلمی که با ترکیبی از خشونت بیرحمانه، سبک بصری جذاب و حضور کاراکترهای آشنا از سری اصلی، تجربهای تماشایی برای طرفداران این فرنچایز بهارمغان میآورد.
فیلم ?Heads or Tails ساختهی کارگردانان ایتالیایی، با بازی جان سی. رایلی در نقش بافلو بیل، تلفیقی شوخ و سوررئال از اسطورههای غرب وحشی و طنز اروپایی ارائه میدهد؛ اثری که در بخش «نوعی نگاه» جشنواره کن بهنمایش درآمد و با نگاه خلاقانهاش به ژانر وسترن، تماشاگر را هم میخنداند و هم متعجب میکند.
فیلم «Rosemead» جدیدترین و متفاوتترین اثر لوسی لیو، روایتی تکاندهنده از مادری درگیر با بیماری لاعلاج و پسری درگیر اسکیزوفرنی است؛ فیلمی که در دل سینمای مستقل شکل گرفته و پس از هفت سال تلاش، در جشنواره تریبکا به نمایش درآمد.
نتفلیکس در مستند «تایتان: فاجعه اوشنگیت» به بازخوانی فاجعهبارترین سفر توریستی عمقدریایی سالهای اخیر میپردازد؛ سفری که پنج نفر را در زیردریایی ناامن به کام مرگ کشاند. این مستند پرتنش، نمایی از غرور، نادیدهگرفتن هشدارها و اشتباهات مرگبار است.
«موج» فیلمی پرشور و صریح از سباستین للیو است که الهامگرفته از اعتراضات دانشجویی سال ۲۰۱۸ شیلی علیه خشونت جنسی در دانشگاهها ساخته شده است. هرچند اجراهای رقص و موسیقی با صحنهآرایی خیرهکننده همراهاند، اما روایت درامی فیلم با شخصیتهایی تکبعدی و گفتوگوهایی شعاری، از تأثیرگذاری نهایی میکاهد.
ریچارد لینکلیتر در «Nouvelle Vague» نهتنها قصه ساخت یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما را بازگو میکند، بلکه روح موج نوی فرانسه را با دقت، عشق و ظرافت در قاب بازآفرینی میکند. سفری سینمادوستانه به دل پاریس ۱۹۵۹، جایی که ژان-لوک گدار با عینک آفتابی همیشگیاش در آستانه خلق انقلابیترین فیلم زمانهاش قرار دارد.
«رنوآر» دومین فیلم بلند چی هیاکاوا، کارگردان فیلم تحسینشده «Plan 75»، ما را به قلب تابستانی آرام و پرتنش در ژاپن دهه ۱۹۸۰ میبرد. جایی که دختری کنجکاو و خیالپرداز با مرگ پدر، دروغهای بزرگترها و دنیای عجیب بزرگسالی روبهرو میشود.
فیلم «او چنین خواست» (Her Will Be Done) دومین اثر جسورانهی جولیا کوالسکی، با فضایی آغشته به ترس فولکلور، روانپریشی و خفقان اجتماعی، تصویری هولناک و نمادین از زنستیزی و طرد در دل یک جامعهی روستایی فرانسوی ارائه میدهد. در این فیلم، باورهای پوسیده با هذیانهای مذهبی گره میخورند و در نهایت، آتش حقیقت یا جنون، همه چیز را درمینوردد.
کریستیان پتزولد بار دیگر در یک تابستان داغ آلمانی به سراغ داستانی روانکاوانه و رازآلود میرود؛ جایی که سکوت و نگاهها بیش از هر دیالوگی معنا دارند. «Miroirs No. 3» گرچه یکی از آثار کوچکتر اوست، اما امضای فرمی و حسی او را تمامقد به نمایش میگذارد.
درام-کمدی «Splitsville» با حضور داکوتا جانسون و آدریا آرجونا، تلاش میکند با فرمولی پرهیاهو، داستانی درباره طلاق، خیانت و دوستیهای نابسامان روایت کند؛ اما نتیجه، بیشتر از آنکه تأثیرگذار باشد، مخاطب را فرسوده میکند.
فیلم «روزی روزگاری در غزه» ساختهی تارزان و عرب ناصر، تلاشی جسورانه برای تلفیق کمدی سیاه، نقد اجتماعی و رگههایی از سینمای پستمدرن است. با محوریت دو شخصیت خردهپای خلافکار، فیلم قصد دارد روایتی از زندگی در نوار غزه ارائه دهد که هم سیاسی است و هم سرگرمکننده، اما در نهایت، در انتقال همزمان این پیامها دچار پراکندگی میشود.
فیلم «شاعر» ساختهی سیمون مسا سوتو، با ترکیب طنز، تلخی و نقدی اجتماعی، روایتی متفاوت از زندگی هنری در جامعهای طبقاتی ارائه میدهد. این فیلم که در بخش «نگاه نو» کن مورد تحسین قرار گرفته، داستان شاعری شکستخورده و دختری نوجوان را روایت میکند که در تلاقی دو نسل، دو نگاه و دو نوع آرزو، قصهای بکر و تأثیرگذار خلق میکنند.
نوشتن نقد فیلم چیزی فراتر از گفتن اینکه «خوب بود» یا «دوست نداشتم» است. یک نقد خوب، ترکیبی است از تحلیل، مشاهده، دانش سینمایی و البته لحن شخصی. اگر میخواهید یاد بگیرید چگونه مثل منتقدان حرفهای درباره فیلمها بنویسید، این ۱۰ نکتهی اساسی را از دست ندهید.
فیلم جدید کوجی فوکادا با نگاهی به دنیای پر زرق و برق اما بیرحم موسیقی پاپ ژاپن، وعده درامی تند و تیز درباره شهرت، جنسیت و کنترل سازمانی را میدهد اما در نهایت، به روایتی سرد و فاقد ضرباهنگ تبدیل میشود که حتی در اوجهای دراماتیک هم نمیتواند هیجانانگیز باشد.
فیلم «دختری بر لبه» ساخته ژو جینگهاو، با شروعی تکاندهنده در دنیای پرتنش اسکیت نمایشی آغاز میشود و نوید یک تریلر روانشناختی تأثیرگذار را میدهد، اما در ادامه، با افت روایت، پیچشهای غیرمنسجم و پایانهای ناسرانجام، مخاطب را با حسی از ناامیدی تنها میگذارد.
فیلم تازه «سدریک کلاپیش» با عنوان «Colours of Time» درامی دوخطی و پر از رنگ و احساس است که به شکلی شیرین و نوستالژیک، قصهی گذشتگان و نوادگان را در بستری از هنر و تاریخ پیوند میزند. اثری که با وجود ضعفهایی در روایت، قلب تماشاگر را بهلطف جذابیت تصویری و لطافت انسانیاش تسخیر میکند.
فیلم «The Last One for the Road» ساخته فرانچسکو سوسای، با داستانی آرام و دوستانه درباره دو دوست میانسال که بین زندگی و پیری دست و پنجه نرم میکنند، تصویری لطیف و تلخ از مفهوم دوستی، گذر زمان و تلاش برای ماندن در لحظه ارائه میدهد. این فیلم ایتالیایی با فضایی گرم و ملودیک، مخاطب را به سفری دلنشین در مناظر و روابط انسانی دعوت میکند.
فیلم مستند «Militantropos» با روایتی جسورانه و فرمگرایانه، نگاهی ضدجنگ و ژرف به تأثیرات روانی و انسانی جنگ اوکراین دارد. ترکیبی از زیبایی بصری و وحشت واقعی که بیننده را به تفکر درباره مرزهای زیبایی، واقعیت و اخلاق در سینمای مستند وامیدارد.
فیلم «پسران شب نئون» ساخته جونو مک، پس از هفت سال تأخیر بالاخره روی پرده رفت؛ اثری که با فضایی مرموز و بصری اغواگر آغاز میشود، اما در ادامه گرفتار روایتی شلوغ، شخصیتپردازی ناقص و ایدههایی ناپخته میشود. آیا این فیلم لایق اینهمه انتظار بود؟