نمایش مارمولک از شبکه چهار که اساسا دخلی به تغییر نگرش کلی مدیران رسانه ملی ندارد و در واقعیت امر آنچه میتوان به دلایل و انگیزه پخش فیلم اشاره کرد، بیشتر معطوف به نگرانی از بایکوت رسانه ملی از طرف مردم و در خوشبینانهترین حالت تغییر نگرش مدیران فعلی نسبت به پیام فیلم و به تعبیری تلاش برای بازسازی اعتبار و اعتماد عمومی از روحانیت است که در ذهنیت مردم به درست یا غلط مسبب معضلات و مشکلات و بحرانهای ریز و درشت اجتماعی و سیاسی میدانند.
امروز نخستین سالگرد فقدان داریوش مهرجویی در سینمای ایران است. کارگردانی که با ۲۳ فیلم، جهان منتظم سینمایی خود را با بنمایهای فلسفی، به ساحت جامعه و دوستداران خود تزریق کرد و در این مسیر، با مواجهه قهرمان و مصائب زندگی روزانه، به یک آسیبشناسی شگرفی رسید که سبب شد تا جایگاه وی بهعنوان کارگردانی تراز اول در تاریخ سینمای ایران ماندگار شود.
محمود گبرلو در یادداشتی خطاب به رییس جدید سازمان سینمایی نوشت: «رفتار مدیریتی به شکل گذشته دیگر کاربردی و موثر نیست! باید روش نوینی را جایگزین روشهای قدیمی کرد. جایگاه وزارت ارشاد و یا سازمان سینمایی باید جایگاه تعامل و همدلی باشد نه تهاجمی».
با يك نگاه سرانگشتی و توريستی نشان ميدهد فريادرس سينمای كودك و نوجوان جشنواره نيست.
در جشنوارهای که بین المللی است و قرار است در حد و اندازههای استاندارد جهانی ظاهر شود چرا باید برای دبیر جشنواره از کلمه «آقای» استفاده شود آن هم دقیقا پشت سر خودش!
کمدی «زودپز» بسیار بیشتر از آنچه که تصور میکردیم، داده خوب در چنته دارد. ۲ بازی متفاوت به خود میبیند که در کارنامه بازیگرانشان، قابلاعتناست. کارگردانی هوشمندانهای به خود میبیند که میتواند آغاز یک فصل جدید برای رامبد جوان باشد. شاخههای اجرایی اثر علیالخصوص فیلمبرداری، تدوین و جلوههای ویژه نیز از استانداردهایی بالایی برای یک فیلم کمدی پرمخاطب برخوردار هستند.
در خبرها آمده بود که طبقه ششم مجتمع تجاری، فرهنگی چارسو تبدیل به نمایشگاه محصولات تجاری میشود و دیگر در اختیار سینمادوستان نخواهد بود. این خود نشانی نمادین از حاشیه بودن فرهنگ و هنر و تقدم تجارت و سود بر سینماست.
در آشفته بازار امروز سینمای ایران، فیلمهایی که دغدغه سینما و دغدغه جامعه را دارند، کمتر بخت آن را پیدا میکنند که به مرحله پیشتولید برسند و برخی از صاحبان قدرت در داخل کشور، تقصیر را متوجه فیلمسازان میکنند، میتوان به وضوح دید که آثار فیلمسازان ایرانی، به ویژه، آن دسته از فیلمهایی که با اتکا به حضور تهیهکنندگان مستقر در خارج از کشور ساخته شده است، نه تنها در جشنوارههای بینالمللی، که در جشنهای بزرگ صنعت سینما در سراسر دنیا هم نقش آفرینی کردهاند.
سینمای ضدجنگ در ستایش صلح است، در ستایش گفتوگو، همدلی و انسانیت. همچنین در دفاع از انسان. اگر فیلمهای جنگی در ستایش میهنپرستی و قهرمانیهای جنگ هستند، فیلمهای ضدجنگ به وحشت و ویرانی حاصل از جنگ میپردازند.
«مصائب شیرین ۲»، نشان میدهد ذهن، سلیقه و نگاه علیرضا داودنژاد برخلاف بسیاری از همنسلانش، جوان است.
فیلم تازه محسن امیریوسفی با نقشآفرینی رضا عطاران، زودتر از آنچه انتظار میرفت در رقابت گیشه، از نفس افتاد.
در میان خیل عظیمی از فیلمهای گیشهپسند (مثلا) کمدی که بعضاً بسیار ناامیدکننده نیز هستند و حتی خندهدار هم نیستند، «شهسوار» یک طنز نسبتاً خوشساخت و قابلاحترام به حساب میآید.
چرا برخی از منتقدان و تماشاگران تا این اندازه فیلم را دوست داشتند و به تمجید آن پرداختند؟ پاسخ های زیادی می توان به این سوال داد مثلا اینکه «در آغوش درخت» خارج از فضای مرسوم این روزهای سینمای ایران است نه مانند کمدی ها زرد و سطحی است و نه آثار اجتماعی و سیاه ژانر نکبت را تداعی می کند، از همین رو میتواند جذاب و تازه باشد.
در دورانی که گویی قرار است در داخل کشور، تلاقی فیلمهای سینمایی و مقولات اجتماعی و طرح هرگونه نقد جدی جرمانگاری شود، تولید فیلمهایی تاثیرگذار با دغدغههایی اجتماعی که زمانی از بیشترین سهم در عرضه تجاری و فرهنگی در مجامع بینالمللی برخوردار بودند، به امری بس دشوار مبدل میشود.
میتوان حاکميت دولت سيزدهم بر فرهنگ و سينما را از جهاتي با دوره ميرسليم مقايسه کرد.
تمرکز بیش از حد بر فیلمهای کمدی ممکن است به کاهش تنوع ژانرها و تضعیف سایر بخشهای سینما منجر شود؛ اتفاقی که در ماههای اخیر باعث شده است که تمام گونههای دیگر به غیر از کمدی، در کل ۲۵ درصد از فروش گیشه سینما را شامل شوند! کاهش کیفیت کلی سینما، نارضایتی بخش قابل توجهی از سینماروها، احتمال تکراری شدن سوژهها، افت خلاقیت در تولیدات کمدی، از بین رفتن نگاه جهانی به فیلمهای اجتماعی سینمای ایران و جایگزین شدن آن با فیلمهای زیرزمینی میتواند از تبعات جایگزینی ژانر کمدی به جای همه ژانرهای دیگر باشد
اشاره به اصطلاح و تعریف «پارودی» یک ویژگی و خصیصه جدی قابل ادعا برای بررسی فیلم «مفتبر» است. پارودی به زبان ساده، تمهیدی است که با تمسخر کاراکتر یا سکانسی از یک فیلم آشنای قدیمیتر به نیت خنداندن تماشاگر مورد استفاده قرار میگیرد. همان رویکرد و تمهیدی که اساسا عادل تبریزی فیلم خود را بر اساس آن بنا کرده است.
پری صابری، نامی نامدار در تاریخ تئاتر ایران است و کارنامهاش گواهی است بر شناخت توأمان او بر تئاتر جهان و تاریخ ایران؛ هر دو. اکثر آثار او نیز تلفیقی از این دو حوزه بود.
خاستگاه طبقاتی و تجربۀ زیستۀ تاریخی او هم در گرایش به سمت نقشهای اعتراضی و عدالتطلبانه بیتاثیر نبوده از جمله هممحلهای بودن و همکاری با مسعود کیمیایی؛ کارگردانی که نماد سینمای اعتراضی است.
دست و دلبازی مدیران گذشته در چند روز گذشته و دقیقه ۹۰ چند پرسش را مطرح کردهاست.
اکران دومین فیلم سینماییاش «ساعت ۶ صبح» که با یکی از شلوغترین رونمایی و اکران خصوصی در سینمایایران در هتل اسپیناس پالاس تهران و با حضور تعداد زیادی از چهرههای سینمایی برگزار شد، بار دیگر نام «مهران مدیری» را بر سر زبانها انداخت و اجرای مسابقه جدید «گل یا پوچ» در شبکه نمایش خانگی هم موجب شد دوباره در مرکز توجه مخاطبان و منتقدان قرار بگیرد.