انتخاب «ژان دیلمان» از سوی نشریه سایت اند ساوند در سال 2022 به عنوان بهترین فیلم منتقدان، بدون شک یکی از پرچالشترین و بحثبرانگیزترین گزینشهایی بود که از سوی منتقدان سینما در یک دهه اخیر اتفاق افتاده و همچنان و بعد از گذشته دو سال از این انتخاب، همچنان اما و اگرها و بحث و نظرها درباره این انتخاب جمعی ادامه دارد.
منتقدان سینمایی درباره فیلم سینمایی «جنگ داخلی» جدیدترین ساخته الکس گارلند که روایتی هولناک از آینده جامعه آمریکاست و صدرنشین گیشه سینمای آمریکا محسوب میشود، نوشتند.
جیلان سینمای خودش را هم به بوته آزمایش میگذارد و ما را نیز علاوه بر چالشهای همیشگی اگزیستنسیالیستیاش، دچار چالشهای سینمایی عمیقی میکند که این چالشها میتوانند فیلم ۱۹۷ دقیقهای او را تبدیل به یک فیلم جذاب کنند که ما را به شوق میآورد.
فیلم «فرشتگان معمولی» چیز خاصی نیست. اثری است ساده با روایت ناقص و ضعیف که بازیگرانش هم آن را جدی نگرفتهاند. «فرشتگان معمولی» پُر است از اخاذی احساسی و شاید یادآوری پیام انسانیت در این دنیای زمخت.
یکی از انتقاداتی که به فیلم بلوط پیر از سوی برخی منتقدان وارد شده بود نیز از پی همین نشناختن و عجیننشدن با ماهیتی است که کن لوچ مایل بوده درباره آن فیلم بسازد. حقیقتاً، لوچ شناخت درست و دقیقی از مردم خاورمیانه و بخصوص جنگ زدگان سوری نداشته و از همینرو، خانواده سوری فیلم آنچنان که باید و شاید باورپذیر و مؤثر از آب در نیامدهاست.
«پنجه آهنین» که براساس یک داستان واقعی ساخته شده است، تلاش دارد که روند حماسی پیروزیها و تراژدی شکستها را در روند افول یک خانواده معنا کند و رؤیای موفقیت پدر را در رؤیای آمریکایی خانواده هستهای موفق و رو به پیشرفت، به شکلی انتقادی بازتعریف کند.
این فیلم برای مخاطب سینمای بریتانیا به همان اندازه که لنگ است، سرگرمی هم دارد. به خصوص به این دلیل که کلمن و باکلی نقشهای خود را بسیار خوب پذیرفته و اجرا کردهاند. و به همین دلیل فیلم Wicked Little Letters به مخاطب دوستدار این سینما توصیه میشود.
فیلم «پنجه آهنی» جدیدترین ساختهی شان دورکین، روایتی مبتنی بر سرگذشت واقعی یک خاندان کشتیکجکار است. خانوادهای مصیبتدیده از تراژدیهای مداوم که طبق باور عامه در نفرینی چندساله به دام افتاده است. در ادامه با نقد فیلم «پنجه آهنی» همراه باشید.
فیلم Spaceman اثری تازه منتشر شده در ژانر علمی تخیلی، ماجراجویی و درام میباشد که در فضا و به دور از زمین میگذرد.
Scoop فیلمی به کارگردانی Philip Martin و با هنرنمایی ستارگانی همچون Gillian Anderson Keeley Hawes ،Billie Piper و Rufus Sewell در نقشهای اصلی فیلم است. فیلم به بازگویی داستان مصاحبهی جنجالی امیلی میتلیس (با هنرنمایی جیلین اندرسن) با شاهزاده اندرو میپردازد، اما این مصاحبه فقط نقطهی عطف فیلم را تشکیل میدهد و کلیت قصه، پرداختن به زندگی افراد دخیل در تهیهی مصاحبه است.
در هجوم این مشکلات عجیب و غریب، زندگی حالتی از باری به هر جهت بودن به خود میگیرد، دیالوگهای طولانی، فیلم را به بیانیهای علیه همه چیز تبدیل میکند و بسیاری از سکانسهای فیلم هم هستند که شما را ناچار میکنند از خودتان بپرسید آیا من فیلم را نمیفهمم یا این تصاویر واقعا ربطی به داستان ندارند و به هیچ جای مشخصی ختم نمیشوند! این مساله که صحنههای ترسناک فیلم در نهایت بدون توضیح مشخصی ختم به خیر میشوند و هیچ چیز تازهای به شخصیتها، داستان یا پایانبندی فیلم اضافه نمیکنند هم به نابسامانی که فیلم در آن غوطهور است، اضافه میکند.
احساس میکنم اگر بخواهیم برای هندیها هویتی مجزا متصور بشویم، باید جایی خارج از منازعات سیاسی و اجتماعی به دنبال آن باشیم؛ مثلاً در فیلم Fighter، یک بینندهی خارجی، بجای اینکه هویت هندیها را از طریق درگیریهای نیروهای هوایی و شعار «زنده باد هند» بجوید، در نمایشهای موسیقی توسط سلبریتیها، شوخیهای همیشه حاضر و قصههای عاشقانهی فرعی پیدا میکند.
«تلماسه: بخش دو» تصمیم گرفت برای قابل درک شدن داستان برای مخاطب امروزی به جای اینکه غرابت جهانسازی و وقایع را تلطیف کند، قهرمان و زاویه دید خود را به دیدگاهی آشناتر و قابل درکتر تغییر میدهد: شخصیت زندایا، جنگجوی فریمن، چانی. از قبل وعده داده شده بود که نقش این شخصیت در فیلم دوم بیشتر از فردی از رویاهای پل باشد که خیلی کوتاه پس از حملهی خانواده هارکونن و قتل عام خاندان آتریدس در فیلم اول با آن مواجه شدیم. اما او در واقع به روح فیلم جدید تبدیل شده است.
چرا انسانها که در ماهیتشان با یکدیگر یکسانند، میتوانند تا این حد که امروزه در جوامع گوناگون میبینیم، با هم متفاوت باشند؟ چه میشود که فرهنگها چنین اختلافاتی دارند؟ بگذارید اینطور طرح موضوع کنم که اساسا چه میشود که فرهنگ، هنجارها و عرفهای جوامع تا این حد روی اعضای آن و سوگیری زیست آنها اثر میگذارد؟
طرح Imaginary ساده و تکراری است. نقل مکان خانوادهای تراماتایز شده به خانهای جدید و وقوع اتفاقات ناشناخته! با این وجود Imaginary ایدههای خوبی برای داستان خود دارد. استفاده از فانتزیهای کودکانه و واقعی کردن تخیلات آن هم به شیوهای که المان وحشتزا جنبهای حقیقی نگیرد. مثل خرسی که نه به شیوه خرس واقعی بلکه به شیوه تجسم بخشیدن به تخیل کودکانه جنبه غیرمجازی پیدا میکند.
The Three Musketeers یک فیلم اکشن، ماجراجویی و حماسی، محصول مشترک سال ۲۰۲۳ فرانسه، بلژیک، آلمان، اسپانیا و اولین قسمت از مجموعه دو بخشی میباشد. The Three Musketeers فیلمی به کارگردانی مارتین بوربولون (Martin Bourboulon) است که بر اساس کتاب سه تفنگدار الکساندر دوما که در سال ۱۸۴۴ به رشته تحریر درآمده، ساخته و پرداخته شده است. فیلمنامه این اثر نیز بر عهده متیو دلاپورت (Matthieu Delaporte) و الکساندرا دلا پاتلیر (Alexandre de La Patellière) میباشد. این مجموعه دو قسمتی یکی از پرهزینهترین فیلمهای ۲۰۲۳ فرانسه به شمار میروند. علاوه بر این، سه تفنگدار توانسته فروش چشمگیری در گیشههای سینما هم داشته باشد.
"بیچارگان" را اثری جسور میدانم که علیرغم افتی که در پرده سوم به آن گرفتار میشود و نقصانی که در منطق روایی برخی رخدادهای پایانی بر خود دارد، اما نقطه مهمی در کارنامه لانتیموس است و پرداختیست محترم به مقوله فمینیسم، آن هم در سالی که فاجعهای به نام باربی وجود داشته است!
سریال «شوگون» با سریال سال ۱۹۸۰ تفاوتهای بسیاری دارد، به خصوص که از واقعگرایی بیشتری برخوردار است و دارای صحنههایی است که خشونت و روابط عاشقانه را بیپرده به تصویر کشیدهاند.
دنیس ویلنوو به عنوان کارگردان دقیقاً به خاطر زبان سینماییاش شناخته میشود که نه با دیالوگ، بلکه با تصاویر بصری با مخاطب صحبت میکند. این به بهترین وجه در Arrival و Blade Runner 2049 دیده میشود، که در آن زیباییشناسی تمام صحنهها مهمترین اهرم تأثیر بر لحن داستان است. در عین حال، ویلنوو سعی میکند داستاننویس خوبی هم باشد. در نتیجه «تلماسه: قسمت دوم» با یک ویلنوو عالی در صندلی کارگردانی به دنبال توسعه ایدئولوژیک قسمت اول در همه جهات است.
اینکه سکانسهای اکشنی که داخل قصهی خیالی فیلم اتفاق میافتند، اغراقآمیز باشند، منطقی است و ایرادی به آنها وارد نیست اما بعدتر میبینیم که هیچ تفاوتی میان این قصهی خیالی و دنیای واقعی فیلم وجود ندارد، چه بسا دنیای واقعی حتی اغراقآمیزتر هم باشد. متیو وان شاید قصد دارد پیام خاصی را مخابره کند اما هرچه که هست، به مقصد نرسیده است.
فیلم در کل سکانس اکشنی ندارد و معدود لحظاتی هم که اکشن میشود، این صحنهها کاملا آماتور و تلویزیونی از آب درآمدهاند و کسی را هیجانزده نمیکنند. جلوههای ویژه فیلم در حد همان سال ۲۰۰۳ هستند.