«دادیو» Daddio براهمیت گفتوگو در جامعهای که فنآوری و شبکههای اجتماعی نوظهور در حال از بین بردن آن است، تاکید دارد و همین نقطه اتصال دو کاراکتر فیلمنامه با یکدیگر است.
برخلاف جهان سازی خاص و برداشتی نو از فولکلور ژاپنی و از همه مهمتر، پرداختن به یکی از مهمترین مشکلات دنیای امروزی، My Oni Girl به اثری تبدیل میشود که از تمامی ظرفیتهایش بهره نمیبرد و تنها سعی دارد با تمرکز بر دو شخصیت اصلیاش، به اثری خاص تبدیل شود. محصول کار، اثری به شدت فراموش شدنی است که هیچ جادویی در آن دیده نمیشود و حتی قابل پیشنهاد دادن به دیگران نیز نیست.
فیلم The Watchers با داستانی پراکنده و کارگردانی ضعیف و قرار دادن نقطه عطفها در موقعیتهای نامناسب جذابیت و وحشت خود را از دست داده و نتوانسته برای مخاطبان چیز منحصربه فردی را ارائه کند. این فیلم به ظاهر ترسناک حتی در رساندن پیام خود به مخاطب شکست خورده و در واقع به خلق اثری بیثبات و پیشپا افتاده دست زده که تاثیری ایجاد نمیکند و در یاد طرفداران این ژانر ماندگار نمیشود.
جلوههای ویژه ناکارآمد و بیکیفیت باعث شدهاند که برخی از صحنههای ترسناک تاثیر لازم را نداشته باشند. The Exorcism با وجود داشتن ایدههای جالب و حضور بازیگران مطرح، به دلیل مشکلاتی در فیلمنامه، کارگردانی، موسیقی و جلوههای ویژه نتوانسته است به عنوان یک فیلم ترسناک موفق عمل کند.
آخرین فیلم بکر، براساس ماجرایی واقعی، اثری سرد و تکاندهنده از رابطههای انسانی در یک سلول زندان است. سبک مستندگونه فیلم، بدون تمامی عناصر نمایش ـ مثل موسیقی ـ مضمون اعتماد و خیانت را بسیار مؤثر از کار در میآورد.
در فیلم قبلی شاهد پختهتر شدن کاراکترها و درگیری آنها با مسائل جدیتر بودیم. این قضیه در «پسران بد ۴» نیز تکرار شده است؛ برای نمونه، روابط خانوادگی اهمیت بیشتری دارند، به ویژه سر و سامان گرفتن مایک و ارتباط او با پسرش آرماندو یکی از نقاط عطف داستان این فیلم است.
فیلم Borderlands نتوانسته نمرات خوبی از منتقدان بگیرد و ظاهرا نتوانسته اقتباس سینمایی خوبی از بازی ویدیویی باشد.
کوین کاستنر پس از بازیگران بزرگی چون جان وین و کلینت ایستوود، یکی از شمایلهای جاوادانهی ژانر وسترن است. او در دورانی که ژانر وسترن به تمامی رو به افول بود و اصلا باید آن را ژانری مرده در نظر میگرفت که کلینت ایستوود بزرگ هم آن را کنار گذاشته است، یک تنه سراغ ساختن فیلمهایی این چنین رفت تا سینمای محبوبش را از خطر مرگ حتمی و فراموشی نجات دهد.
سریال انیمیشنی «سوسیس پارتی: فودتوپیا» میتواند برای مخاطبان عادیتر، دلسردکننده باشد. فحاشیهای بیپایان، خونوخونریزیهای غذایی و شوخیهای جنسی توهینآمیز، به آن هوشمندی و بامزگی که سازندگان انتظار داشتند، از آب درنیامدهاند.
حالا کوین کاستنر که از هنرپیشههای جمهوریخواه سینمای آمریکاست، با کارگردانی یک فیلم وسترن به صحنه برگشته است و همین کنجکاویهای زیادی را برمیانگیزد؛ اما این چنان معنا نمیدهد که هرکس فیلم را دید، همانقدر که قبل از دیدنش مشتاق بود، همچنان راضی باشد. نکته اینجاست که این فیلم نه کیفیت مناسبی دارد و نه از لحاظ محتوایی، حداقل هوشمندی و ظرافت هنری در آن رعایت شده است.
منتقدان نقدهای خودشان برای فیلم Deadpool & Wolverine را منتشر کردند و نمرات خوبی به این فیلم دنیای سینمایی مارول دادند.
منتقدان و بینندگان اولین نظرات خودشان نسبت به انیمیشن سینمایی Transformers One را منتشر کردند و آن را بهترین فیلم تبدیلشوندگان تا به امروز توصیف کردند.
از همان ابتدا مشخص میشود که سازندگان فیلم هیچ علاقهای به ساختن فیلمی شبیه به آثار متداول این روزگار ندارند. قهرمان قصه همان قهرمان تیپیکال دههی ۱۹۸۰ میلادی است که از پس هر مشکلی به راحتی بر میآید و داستان هم همان داستانهای سادهای است که معماهایش به سادگی حل میشوند و قصه بدون هیچ مشکلی پیش میرود.
انیمیشن «فیلم گارفیلد» این حقیقت تلخ را یادآور میشود که آیندهی بسیاری از فیلمهای سرگرمکنندهی مخصوص کودکان تبدیل شدن به تبلیغات رنگارنگ است. در یک کلام باید گفت که کل این فیلم همان دوشنبهی وحشتناک برای گربهی نارنجیرنگی است که تنبلی مشهور او در طول تقریبا ۵۰ سال مطمئنا سزاوار تلاش و توجه بیشتری بوده است.
Ultraman: Rising یکی از چشمنوازترین و جذابترین آثار سینمایی ۲۰۲۴ است. اگر از ضعف اثر در خلق شخصیت منفی قابل قبولی و گنگ بودن بخشهایی از داستان چشم پوشی کنیم، با انیمیشنی طرف هستیم که از هر لحاظ کامل، زیبا و تاثیر گذار است و بدون ایراد، در کنار سکانسهای اکشن خارق العادهاش، پیامش را نیز به خوبی میرساند.
این فلیم نه تنها یک روایت نسبتا درست تاریخی، بلکه یک بیانیه قوی درباره حقوق زنان و مبارزه برای برابری است. به طور کل Firebrand موفق میشود تا داستانی جذاب و با احساس را برای مخاطب تصویر کند و همزمان بینشی عمیقتر از دورهای پیچیده و ناپایدار در تاریخ انگلستان به مخاطب ارائه کند.
فیلم «پادشاهی سیاره میمونها» به استانداردهای بالای فیلمهای قبلی به کارگردانی مت ریوز («طلوع سیاره میمونها» و «جنگ برای سیاره میمونها») نمیرسد. درست است که وس بال به عنوان کارگردان توانسته فضا و ارتباط معنایی فیلمهای قبلی که توسط ریوز و روپرت ویات قبل از او ایجاد شده بود، حفظ کند اما این فیلم خلاقیت، لحن تاریک و تراژیک فیلمهای قبل از خود را ندارد.
The Boy and the Heron دست مخاطبش را گرفته و به جهانی خارق العاده و جذاب میبرد. انیمیشن اثر تماماً آن حس رویایی آثار میازاکی را حفظ کرده و موسیقی بینظیر هیسایشی حال و هوای آن را زیباتر کرده است. اما برخلاف آثار قبلی او، میازاکی چنان زیر و بم مکانها و جهان جدیدش را نشان میدهد و بیشترشان به صورت رمز و راز باقی میمانند. به هر حال، با اثری رو به رو هستیم که شاهکار است و به تجربهای خاص و فراموش نشدنی برای مخاطبش تبدیل خواهد شد.
سنتها و آیینهای بومیان آمریکا در فیلم Fancy Dance به شیوهای زیبا و معنادار به تصویر کشیده شدهاند. این عناصر فرهنگی نه تنها به عمق و غنای داستان کمک میکنند بلکه به مخاطبان فرصتی میدهند تا با تاریخ، هویت، و ارزشهای بومیان آمریکا آشنا شوند.
فیلم In A Violent Nature شاید فیلم موفق و شاهکاری نباشد، اما احتمالا بتواند از پس سرگرم کردن طرفداران ژانر اسلشر تا حدودی بر بیاید و بتواند نیازهای آنها را به عنوان انتظاری که از یک ژانر اسلشر دارند بر آورده کند.
فیلم Fly Me to the Moon با هنرنمایی چنینگ تیتوم و اسکارلت جوهانسون توانسته نمرات خوبی از منتقدان بگیرد.
فیلم Longlegs اثری در ژانر وحشت و معمایی به شمار میرود که توانسته نمرات بسیار خوبی را از منتقدان دریافت کند.
فیلم «A Family Affair» اثری تا حد امکان معمولی از نتفلیکس است که قبلاً بارها دیدهایم و در آینده نیز بارها خواهیم دید.
پلیس بورلی هیلز: اکسل اف سکانس آغازین و پایانی خوبی دارد، اما با میانهای طولانی و حتی وحشتناک خستهکننده مخاطب را به سمت خواب پیش میبرد؛ با این تفسیر حس نوستالژی، ادی مورفی و یک اکشن قدیمی نکاتی است که میتواند فیلم را برای طرفداران این فرنچایز برای یک بار دیدن سرگرمکننده کند.
«مکس دیوانه: جاده خشم» اثر مهمی در تاریخ سینما است. دلیل این موضوع به برآورده شدن آرزوی بسیاری از اکشنسازان در آن فیلم بازمیگردد.
نقد فیلم «نگهبانان» -یا «ناظران»- (The Watchers) را در این مطلب میخوانید
فیلم Hit Man کمدی سیاهی محصول سال ۲۰۲۴ است که به کارگردانی ریچارد لینکلیتر توسعه یافته است.
یکی دیگر از فیلمهای اخیری که در سبک ترسناک ساخته شده و المانهای کمدی هم در آن به چشم میخورد فیلم Tarot است؛ در ادامه همراه باشید تا ببینیم چگونه میز کارتهای تاروت محکوم کنندهی انسانها به سرنوشتی بیرحم هستند.
فیلم لینکلیتر قرار است یک کمدی سیاه اکشن باشد اما در لحظاتی در ژانر نوآر قرار میگیرد و این پتانسیل را دارد که به یک کمدی عاشقانه هم تبدیل شود. فیلم در گیشه شکست کامل خورده است اما نقدهای خوبی دریافت کرده است. امتیاز راتن تومیتوز فیلم به اندازه بعضی از بهترین فیلمهای لینکلیتر است. اما «آدمکش» بدون شک بهترین فیلم او نیست.
فیلم Mother's Instinct، یکی از آثار کم سر و صدایی است که اخیراً به نمایش درآمده است؛ فیلمی پیچیده، غریب و در عین حال عمیق.
فیلم پنجره پشتی یا Rear Window محصول ۱۹۵۴ در ژانر هیجانانگیز و رازآلود از آثار برجسته آلفرد هیچکاک و البته سینمای کلاسیک جهان میباشد.
همواره وقتی حرف از سینما میشود نام جان فورد کارگردان بزرگ آمریکایی، همچون الماس میدرخشد. از طرفی وقتی حرف از ادبیات آمریکا میشود؛ اینبار نام جان اشتاین بک است که درخشیده و خودنمایی میکند.
یک درام دیدنی با لئا سیدوکس که زندگیهای گذشته را به یاد میآورد.
به طرز وحشتناکی کسل کننده؛ فیلم به شکل عجیبی قابل پیش بینی و پیش پا افتاده است، گویی طبق یک کتابچه راهنمای آماده از کلیشههای رایج ساخته شده؛ در دوران سینمای پسا وحشت، چنین اسلشرهایی که از بیان زیرمتن اجتماعی یا ساختارشکنی در فرم ناتوان هستند، بنا به تعریف مشخص به درد هیچ مخاطبی نمیخورند.
فیلم Hit Man مفهوم جالبی دارد که با کارگردانی ساده به اثری قابل تماشا بدل شده است. بازیهای خوب و بازیهای قوی از بازیگران اصلی این سرگرمی را بهتر جلوه میدهند، اما فیلمنامه میتوانست در جاهایی کمی بهتر باشد. شیمی بازیگران اصلی قوی؛ طنز محکم و منظم؛ یک ایده جالب و یک پایان خاص در کنار برخی مشکلات این فیلم را به اثری دیدنی بدل کرده است.
حمله وحشیانه کوسه قاتل به رودخانه سِن در پاریس! اگر فیلمی پاپکورنی در زیرژانر حمله کوسه میخواهید، فیلم Under Paris (زیر پاریس) میتواند یک گزینه سرگرمکننده برای شما باشد. البته هیچ چیز پیشگامانهای در اینجا وجود ندارد، شخصیتها دقیقاً همانطور که از کلیشههایی که از آنها گرفته شدهاند رفتار میکنند و در واقع فقط کوسه در این فیلم باحال است و شما میخواهید او را ریشه یابی کنید.
در پایان باید گفت Ghostbusters: Frozen Empire بدون هیچ شکی یک دنباله ضعیف در فرنچایز «شکارچیان روح» محسوب میشود که در بسیاری از جنبهها فاجعه است! «شکارچیان روح» حتی قابلیت سرگرم کردن مخاطب را هم ندارد و نه اکشن درستی به بیننده ارائه میدهد، نه جلوه ویژه خاص و جذابی دارد که آن را متمایز کند، نه شخصیت پردازی دارد، نه موسیقی متن جذابی دارد و نه حتی کمدی دارد!
Poolman تنها و فقط یک فیلم سرگرمکننده و نصیحتگرا است که توانسته است تماشاگران را با داستان جذاب و بازیهای کمدی بازیگران اصلی سرگرم کند. هرچند که این فیلم دارای نقاط ضعف زیادی نیز هست، اما به عنوان اولین تجربه کارگردانی کریس پاین، میتواند به عنوان یک موفقیت در نظر گرفته شود.
فیلم چلنجرز، دربارهی رقابت دو ورزشکار در مسابقهای است که بیش از یک دهه به طول میانجامد و جایزهاش را هیچگاه نمیتوان بهتمامی تصاحب کرد.
سکانس آغازین فیلم به درستی مبنایی برای بنای کلیت فیلم است. مانوئلا هوشمندانه و هنرمندانه کل قواعد و قرادادهای تماشای فیلمش را با تماشگر از همین سکانس سامان میدهد. کارمن به بهانهی انتخاب رنگی خاص درونِ فروشگاهی است و افتادن لکهی رنگی بر کفشاش همان شتک خونی است که در بیرون از این فضا ریخته شده است.
فیلم میخواهد به موضوع مهم تاثیر پدر روی زندگی فرزند بپردازد. در خیلی از فیلمها به این که بود و نبود پدر میتواند چه تاثیری روی فرزندان و به طور کلی خانواده داشته باشد پرداخته شده است، اما این بار این برداشت تازهای از این موضوع است.
ماریسا آبلا با وجود تمامی تلاشها و استعدادهای خود، در برخی جنبهها ممکن است نتواند به طور کامل نقش ایمی واینهاوس را به تصویر بکشد. عدم شباهت کامل فیزیکی، فقدان عمق احساسی در برخی صحنهها، مشکلات در انتقال لهجه و لحن صدا، محدودیت در نمایش شخصیت پیچیده و تعامل غیرطبیعی با شخصیتهای فرعی از جمله ضعفهای احتمالی در بازیگری او هستند.
ویژگیهایی مثل پادشاه موشها که انگار مستقیم از کابوسهای اکثر یا شاید تمام نیویورکیها یا هر کسی که با موشهای خانگی سر و کله زده بیرون آمده است. این تمایز در دنیایی که اکثر فیلمهای فانتزی و کودکانه بیاندازه بیمزه هستند خوشایند است.
فیلم نگهبان شب: شیاطین شبگرد ابدی اند (Nightwatch: Demons Are Forever) اثری ترسناک در زیرگونهی اسلشر است که با ایدههای روانشناسانه پیش میرود.
جری ساینفلد در همکاری با نتفلیکس در اولین تجربه کارگردانی خود به سراغ فیلم Unfrosted رفته است، اما چقدر توانسته است موفق باشد؟
بعد از اکران A.I. مخاطبان به دو دسته تقسیم شدند: بسیاری آن را یکی از بزرگترین و بهترین آثار علمی تخیلی دانسته و دیگران آن را به یک آشغال تمام عیار تشبیه کردند.
در این مطلب به بررسی فیلم «کاموی طلایی» خواهیم پرداخت که اخیرا در نتفلیکس سر و صدای فراوانی به پا کرده و جز آثار شاخص مورد نظر مخاطبان شده است.
فیلم Challengers اثری در ژانر ورزشی و عاشقانه محصول سال ۲۰۲۴ میباشد که نام زندایا در بازیگران آن نیز به چشم میخورد.
در روزهای اخیر پلتفرم استریمینگ نتفلیکس محصول جدید دیگری را برای آخر هفته مخاطبان خود به نام «اطلس» معرفی کرد. این فیلم اکشن علمیتخیلی با بازی جنیفر لوپز که با نقدهای ویرانگری در رسانههای مختلف روبرو شده این روزها برای تماشا در اختیار همه قرار دارد. اکنون ما در بررسی زیر به این موضوع میپردازیم که آیا این فیلم ارزش تماشا کردن دارد یا خیر.
اینکه گاهی میشود خطر را از دور تشخیص داد و به هر چیزی شک کرد و فیلم این را به ما گوشزد میکند که باید به غریزههایمان توجه کنیم و از هر چیز کوچک شکبرانگیزی به سادگی نگذریم.